تبیان، دستیار زندگی
روزی در مجلس هارون الرشید که جمعی از اشراف حاضر بودند، صحبت از بهلول و دیوانگی او شد. هنگام خوردن غذا سفره سلطنتی پهن شد...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آهسته بگو سگها نشنوند!

?

روزی در مجلس هارون الرشید که جمعی از اشراف حاضر بودند، صحبت از بهلول و دیوانگی او شد. هنگام خوردن غذا سفره سلطنتی پهن شد. یک ظرف مخصوص پر از غذا در جلو هارون گذاردند. هارون برای جلب بهلول به سوی خود، غذای ویژه خود را به یکی از غلامان داد تا آن را برای بهلول ببرد.

غلام سراغ بهلول را گرفت تا اینکه او را در خرابه ای یافت که در گوشه ای از آن نشسته بود و کمی آن طرف تر، چند سگ لاشه الاغی را می دریدند و می خوردند. غلام غذا را به بهلول داده و گفت این غذای ویژه خلیفه است که برای شما فرستاده است.

بهلول غذا را قبول نکرد و به غلام گفت این غذا را نزد آن سگها بگذار تا بخورند. غلام خشمگین شده و گفت: "این کار شما توهین به خلیفه است! این غذا، غذای مخصوص خلیفه است و او به احترام شما آن را برایتان فرستاده است و آن وقت شما چنین بی احترامی می کنی؟!"

بهلول گفت: "آهسته سخن بگو که اگر سگها بفهمند غذای خلیفه است، آنها هم از آن نخواهند خورد."

امام صادق(ع) فرمود: ترک لقمه حرام احب الی الله تعالی من صلاة الفی رکعة تطوعا - نخوردن لقه حرامی، نزد خداوند از دو هزار رکعت نماز مستحبی خواندن بهتر است.

اهمیت صدقه

روزی یکی از یاران امام رضا(ع) خدمت ایشان آمده و عرض می کند:

ای فرزند رسول خدا! دو پسر داشتم که یکی از آنها مُرده است، و این دیگری که برایم باقی مانده، بسیار ضعیف و ناتوان می باشد. می ترسم او نیز بمیرد و من بدون فرزند بمانم.

امام هشتم می فرماید: چیزی به دست این کودک بده تا او صدقه بدهد، اگر چه آن چیز اندک باشد؛ زیرا هر چیز کمی اگر برای خدا باشد، بسیار خواهد بود.

برگرفته از کتاب حکایتها و لطیفه های تربیتی

                                                                                                                                                 تنظیم برای تبیان: پایدار


جهت خرید کتب اسلامی کلیک نمایید.

جهت خرید کتب حکمت و عرفان کلیک نمایید.

جهت خرید اشتراک کتاب کلیک نمایید.

جهت خرید اشتراک اینترنت کلیک نمایید.

جهت خرید نرم افزارهای تبیان کلیک نمایید.

جهت خرید نرم افزارهای چند رسانه ای کلیک نمایید.