"معلولیت" مشكل جامعه
یا مشكل فرد?
موضوع كودكان استثنایی و مسائل و مشكلات مربوط به این قشر، مبحثی است كه از دید بسیاری از مردم جامعه ما ،
صرفاٌ به خانواده های این افراد بر می گردد و غالباً از كنار مشكلات این افراد به سادگی می گذرند. گروه پژوهشی ( بخش اجتماعی ) سایت تبیان به مناسبت روز جهانی نابینایان با جناب آقای غفوریان، رئیس آموزش و پرورش استثنایی تهرانگفتگویی داشت كه در آن جایگاه كودكان استثنایی در جامعه و وضعیت علمی و درسی آنان تا اندازه ای مورد بررسی قرار گرفته است .
آقای غفوریان در پاسخ سؤال ما درمورد فعالیت های این مركز توضیح دادند:
- مدیریت آموزش و پرورش استثنایی تهران متولی آموزش و پرورش و توان بخشی دانش آموزان با نیازهای ویژه است.
روند كلی عملكرد ما چنین است :ما هفت گروه دانش آموز را در تهران تحت پوشش داریم. در حقیقت اینهفت گروه ، هفت نوع آموزشخاص خود را دارند.مابر حسب نوع معلولیت ، دانش آموزان كم توان ذهنی، ناشنوا- نیمه شنوا، نابینا- نیمه بینا، معلول جسمی- حركتی، با مشكلات ویژه یادگیری، مشكلات رفتاری و چند معلولیتی را در حدود 70 مركز در سطح شهر تهران تحت پوشش داریم.تعداد كل دانش آموزان ما حدود 10 هزار نفراست. این دانش آموزان در اینهفتگروه از لحاظ مسائل آموزشی تفاوت هایی دارند؛ مثلادانش آموزان ناشنوا و نیمه شنوا و نابینا و نیمه بینا مانند بچه های عادی در مدرسه درس می خوانند و حتی وارد دانشگاه می شوند.
دانش آموزان كم توان ذهنی دوره پیش دبستانی، ابتدایی و دورهسهساله مهارت های حرفه ای دارند.
بچه هایی كه اختلالات رفتاری دارند و بچه های چند معلولیتی، در مراكز ما تا پایه پنجم ابتدایی درس می خوانند.
یك گروه هم دانش آموزانی هستند كه مشكلات ویژه یادگیری دارند. این عده در مدارس عادی تحصیل می كنند وممكن است تنها در یك یا دو درس مشكل داشته باشند؛ آنها در كلینیك ما به صورت پاره وقت برای جبران ضعف درسی كار می كنند.
دانش آموزان استثنایی چطور شناخته می شوند؟
همه ساله در كل كشور طرح سنجشی اجرا میشود كه بین آموزش و پرورش كودكان استثنایی و وزارت بهداشت مشتركاً صورت می گیرد. در این طرح دانش آموزان ازتمام جنبه ها از فیلتر سنجش ما می گذرند. عده ای هم مراجعه حضوری دارند و در واحد سنجش ما آزموده می شوند تا جایگاه آموزشی آنها تعیین شود.بزرگترین حسن این طرح،ارتقای سطح سلامت است و به نوعی پیشگیری از معلولیت ها هم هست. در رابطه با بچه های دارای مشكلات ویژه هم، آنها در مدارس شناسایی و به كلینیك ها معرفی می شوند.
سیستم آموزش و پرورش استثنایی براساس نرم افزار آموزش عادی است، منتها برای بچه های نابینا واحدی داریم كه كتاب ها را به نوار یا خط بریل تبدیل می كند.علیرغم وجود مشكلات جسمی ، سال گذشته دانش آموزان ما در كنكور رتبه دو رقمی كسب كردند، با این كهسهمیه ای هم ندارند و تنها تسهیلات دادن منشی به بچه ها در جلسه كنكور است. پس با هدف شناخت توانمندی این بچه ها، لازم است كهروی این موضوع كار شود.
زمانی گفته می شد مشكل معلولیت مشكل فرد است و فرد باید خود را با جامعه تطبیق دهد. اما اكنون نگاه جهانی این است كهمعلولیت مشكل جامعه استو باید شرایطی فراهم شود تا همه افراد جامعه حق شهروندی داشته باشند و این مسئله با فراهم كردن فرصت های برابربرایاین افرادتحقق می یابد.
هم اكنون حدود 3500 دانش آموز ما در گروه ناشنوایان و نیمه شنوایان و نابینایان و نیمه بینایان و معلولین جسمی و حركتی در مدارس عادی درس می خوانند و ما برای تسهیل در كار، به آنها معلم رابط می دهیم. پس تغییر نگرشبه این ترتیب تدریجاً صورت می گیرد ، تا افراد عادی بدانند هیچ مشكلی از جانب یك فرد معلول برای آنها پیش نمی آید.
درآموزش فراگیرهدف این است كه هر فردی بدون توجه به مشكلاتی كه دارد بتواند در نزدیكترین مكان به محلسكونت خود تحصیل كند. در اجلاسی كه در سالامانكا( اسپانیا )تشكیل شد با حضور وزیر آموزش وپرورش ایران و وزرای آموزش وپرورش سراسر جهان ،قراردادی بسته شد و همه در آنجا به صورت مشروط قراردادی را امضا كردند كه تا سال 2015 آموزش فراگیر در همه كشورهای عضو اجرا شود. ما نیزدر پیآن هستیم كه این شرایط را با منعطف كردن آموزش و پرورش ایجاد كنیم و نظام ارزشیابی را منعطف كنیم تا هر كس مطابق توانایی و استعداد خود ، فرصت استفاده از آنرا داشته باشد.ما باید با فراهم كردن تسهیلات برای حضور دانش آموزان معلول در مدارس ( مثل امكانات سخت افزاری) شرایط را برای حضور فعال آنان در صحنه جامعه فراهم كنیم. الان دردواستان گیلان و اصفهان بحث آموزش فراگیر به صورت آزمایشی در روستاها در حال اجراست.
به طور كلیآموزش فراگیر مربوط به همه افرادی است كه ممكن است به نوعی مشكل داشته باشند مثل بچه هایی كه در خانوادههاینابسامان هستند.
آیا بااجرای طرح آموزش فراگیر ، مدارس استثنایی تعطیل خواهند شد ؟
خیر. دانش آموز در سیستم فراگیر باید مقید باشد كه خود سیستم تحصیلی اش را انتخاب كند. از نظر ما مزیت آموزش فراگیر، فراهم شدن بستری مناسب در جهت ارتقای شرایط اینعزیزان است.مزیت دیگرآندرگیر شدن همه نهادهای جامعه با این موضوع است. از نگاه دینی در اسلام هم توجه خاصی به توانایی های فردی شده است، بنابراین ما باید در برنامه ریزی ها همهی این موارد را در نظر بگیریم.فرزندان معلول ما راضی به ترحم نیستند اما دغدغه های بسیاری دارند: دغدغه تحصیل ، شغل و ازدواج. درست مثل افراد عادی كه این مسائل را حق خود می دانند.
برای پذیرش افراد استثنایی در جامعه ، جایفرهنگ سازی را در تبلیغات و برنامه های صدا و سیما چگونه می بینید؟
من فكر می كنم ما از نظر كیفیت و سیستم آموزشی در مورد بچه های استثنایی، در آسیا و خاورمیانه حرف های زیادی برای گفتن داریم، خصوصاً در این چند سال اخیر. منتهابرای تأثیر گذاری بر افكارعمومی، این ارتباط باید دو طرفه باشد یعنی آموزش و پرورش استثنایی شهرتهران اختیارات محدودی دارد ولی متولی این كار ( دو طرفه كردن ارتباط بین كودكان استثنایی با سایر افراد جامعه) كیست؟این كه تصور كنیم نهادهایی مثل ما یا بهزیستی متولی این امر هستند شاید مغایر با آموزش فراگیر باشد. ولیایده آل آن است كه همهحس كنیم معلولیت مشكل جامعه است. صدا و سیما همانطور كه برای افراد عادی برنامه تولید می كندباید برای معلولین هم برنامه هایی تولید كند. اكنونبه طور محدود مشاهده می شود كه در بعضی از برنامه های صدا و سیما، خانمی در گوشه صفحه تلویزیون متن برنامه ها رابرای ناشنوایانبه زبان اشاره اجرا می كند. این مسئله نباید محدود باشد باید نهادینه شود تا همه فكر كنند و در برنامه ریزی های خود این مسائل را لحاظ كنند. تمام دستگاههای اجرایی و رسانه های گروهی،وهر كسی كه به نوعی با افراد جامعه سروكار دارد باید در برنامه ریزی های خود، شرایط ویژه معلولین رادر نظر بگیرد، به طوری كه حرمت این بچه ها هم حفظ شود.
ما در آموزش و پرورش استثنایی این كار را شروع كرده ایم. مثلاً در شبكه تهران و سایر شبكه ها برنامه هایی را داشته ایم. اما باید در كل دیدگاهجامعه را نسبت به این عده تغییر دهیم.