تبیان، دستیار زندگی
در تخیل شاعر باد و ابر بسان آرایشگری جلوه می كنند. آرایشگری كه پیرایه می بندد و نقاب از چهره زیبارویان و نو عروسان بهاری می گشاید. ابر همچون عاشقی رعنا دامن كشان می آید ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طبیعت در ادبیات فارسی  6

قسمت اول ، قسمت دوم ، قسمت سوم ، قسمت چهارم ، قسمت پنجم

طبیعت در شعر اسدی طوسی
طبیعت

اسدی اغلب، هر كدام از بخشها یا قصه ها و اجزای حماسه خود را با وصفی معمولا" تفصیلی از طبیعت یا یكی از اجزای آن آغاز می كند و در خلال داستان نیز هر جا مجالی پیدا كند، به آوردن مجموعه‌ای از تصاویر شعری می پردازد و افزونی همین تصاویر شعری است كه در آن تزاحم را در فضای حماسه او ایجاد كرده است و اگر از این باب او را با شاهنامه قیاس كنیم خواهیم دید كه فردوسی اغلب در چنین موارد با ترسیم یك خط، زمینه كار خود را نشان می دهد و به اصل موضوع و زیر وبم داستان می پردازد و از این روی اگر طلوعهای شاهنامه را طلوعهای گرشاسپنامه قیاس كنیم خواهیم دید كه در شاهنامه، گاه با یك بیت و زمانی یك مصراع و حتی در مواردی با نیمی از یك مصراع تصویر ارائه شده و دنباله مصراع و بیت گزارش داستان است و چند و چون كار قهرمانان. ولی اسدی همیشه طلوعها را با وصفی تفصیلی تر و با چندین تصویر پی در پی نشان می دهد و هم از این گونه است وصفهای شب.( شفیعی كدكنی. صور خیال در شعر فارسی . 614)

همدلی با طبیعت در شعر دقیقی

در اشعار دقیقی پیوستگی با طبیعت به نحو بارزی مشهود است حتی این احساس و ادراك گاه از مرحله همدلی می گذرد و به درجه ای می رسد كه شاعر گویی خود را در همه مظاهر طبیعت می یابد و در درون آنها قرار می گیرد و با آنها می زید. آنچه در انگلیسی آن را empathy و در آلمانی einfuhlvny یا همجوشی با طبیعت و «انتقال حس آگاهی از خود و خود دیگری» تعبیر می كنند.

تنوع تصاویر: تصویر در شعر دقیقی نه تنها زیبا و تازه بلكه نموداری است از جلوه های گوناگون، دامنه پر نقش زمین، پهنه آسمان و رنگارنگی و عطر گلها، زلالی چشمه و طعم نوش آن، آراستگی درخت، خرمن دشت، جمال معشوق، رنگ باده و نغمه چنگ هریك با بعدی خاص نموده شده، از این رو همه وجود انسانی از این شعر محظوظ می گردد.

تحرك و پویایی در تصاویر و توجه به جلوه رنگها: بعضی از تصاویر دقیقی از تحرك و پویایی خاصی بهره ور است. به خصوص كه وی از آن دسته شاعرانی است كه روحشان با طبیعت همراز و در اهتزاز است. كسی كه با طبیعت زنده و پرجوش مانوس است، ناگزیر تموجات خیال و تپشهای دلش با آن هم آهنگ می شود و شعرش لبریز از حیات و پویندگی. بسیاری از ابیات شاهدی  گویاست :

تو آن ابری كه ناساید شب و روز
ز باریدن چنان چون از كمان تیر
نباری در كف زرخواه جز زر
چنان چون بر سر بد خواه جز ببر

دقیقی با توصیف زمین به مانند دیبایی خون آلود و هوا همچون مشتی نیل اندود تصویر زیبا و رنگارنگی از طبیعت به دست داده است. همین دیبا گاه در توصیف ترنج سبز و زرد  به كار گرفته می‌شود و در پیچ و تابی لفظی به صورت صنعت لف و نشر در كلام رخ می نماید.

به زیر دیبه سبز اندر آنك
ترنج سبز و زرد از بار بنگر
یكی چون حلقه ای از زر خفچه است
یكی چون بیضه ای بینی ز عنبر

به همین دلیل گفته اند : «همان گونه كه دامنه طبیعت رنگارنگ و چشم نواز است، تصاویر دقیقی نیز از تنوع رنگها بغایت برخوردار است. این یكی از ویژگی های شعر دوره سامانی است».

تجسم و گوناگونی تلفیق پدیده های مختلف در آینه ذهن دقیقی، نگارگری دقیق و خلاق را به یاد می‌آورد كه با آمیختن رنگهای مختلف طبیعت را به تصویر كشیده است.

طبیعت

نگه كن آب و یخ در آبگینه
فروزان هر سه همچون شمع روشن
گدازیده دو تایك تا فسرده
به یك لون این سه گوهر بین ملون

دقیقی در توصیف طبیعت اغلب با مفردات سر و كار دارد و هیات تركیبی كه آمیزشی از پدیده های گوناگون باشد، در طرفین تشبیهات او كمتر دیده می شود.( طالبیان. صور خیال در شعر شاعران سبك خراسانی.136و137)

طبیعت در شعر عنصری

طبیعت در شعر عنصری رنگ و جلای چندانی ندارد. مجموع تشابهات عنصری در زمینه زمین و آسمان و ابر و گل و باغ، حدود 40 تشبیه، در نیمی از اشعار دیوان اوست. یعنی تنها كمی بیشتر از تشبیهاتی كه فقط در آنها سخای ممدوح ستوده شده است. نمونه ای از تشبیهات عنصری در ذیل می‌آید :

جهان در طلیعه بهار، چون لاله زار است. هوا از عكس جامه های رنگارنگ زمینی، چون باغ ارم و زمین انبوه یاقوتهای سرخ به رنگ گلنار است. نسیم صبا، طبله عطار  باغ، كلبه بزاز را به خاطر می‌آورد و باد نوروزی، بتگری می كند :

باد نوروزی همی در بوستان بتگر شود

تا زصنعش هر درختی لعبتی دیگر شود

از میان اندك تشبیهاتی كه عنصری درباره گلها دارد نیز، رنگ اشرافیت درباری به خوبی نمایان است. لاله به سجاده و عتیق می ماند، نرگس به چتری از سیم خام یا جامی زرین كه در آن عنبر باشد و یا به جامی سیمین كه در میان آن دینار تعبیه شده باشد، تشبیه می شود. اگر هم نرگس به چشم شباهت دارد، به شكلی است كه شاعر در محیط اشرافی خود می بیند و محیط درباری می پسندد.

یكی نه چشم ولكن به گونه چشمی

كه دیده اش از شبه باشد مژه ز زر عیار

بنفشه به جامه تشبیه شده، جامه ای كه از حریر سبز كه نیل بر آن پراكنده باشند و یا ابریشمی سبز كه مهره های كبودی بر آن ریخته باشند. نیلوفر، همچون فیروزه بر آبگینه است و این تشبیهی نو و تازه است. شبهی، زر عیار، سیم خام، مینا، حریر سبز، ابریشم سبز، زبرجد و لؤلؤ شهوار، در یكی از طرفین آن دسته از تشبیهات عنصری قرار دارند كه به كار توصیف طبیعت آمده اند.

منبع  الهام تشبیهات عنصری از طبیعت، با شاعران هم عصر او، به ویژه منوچهری اصلا" قابل مقایسه كمی و كیفی نیست. (طالبیان. صور خیال در شعر شاعران سبك خراسانی.287)

تغزل و وصف طبیعت در شعر مسعود سعد

تشبیهات مسعود سعد در حوزه تغزل و وصف طبیعت نسبت به بیان حال شاعرانه و نسبت به شاعران پیشین كمتر و تشبیه نو و تازه در شعر او در این دو زمینه اندك است. تشبیه سپهر به آیینه و ابر هزار آوا و زمین به دل غمگین درآثار گذشتگان دیده نشده است اگر شاعران طبق سنت شعر فارسی تا زمان شاعر عموما" جام را به خورشید مانند می كرده اند و چشم را به نرگس. مسعود سعد چنین می گوید :

جام همچون كوكب است از بهر آن تابد به شب

لاله همرنگ می است از آن دارد طرب

از جمله توصیفاتی كه مسعود سعد از طبیعت كرده است توصیف خزان است. او خزان را در هیات انسانی تصور كرده است كه به باغ روی می نهد و دگرگونی هایی ایجاد می كند. شاخ، كمان بر می‌كشد و سرما كمین می گشاید. گلی كه از مادر می زاید، از چمن ناامید است. شاخ نیلوفر به محض آن كه چشم می گشاید، بید در مقابلش به سجود می ایستد. قمری و فاخته، آوازه خوانی را در حاكمینت دولت خزان فراموش می كنند. جوی روان چون سیم یخ زده است و برگ رزان چو زر به زردی گراییده است. جلوه های نگرانی و غمها و ناامیدی شاعری زندانی در توصیف خزان متجلی است

طبیعت

وصف بهار: وصف بهار با تجاهلی آغاز می شود كه تجاهل خود آرایش برای مبالغه است. در تخیل شاعر باد و ابر بسان آرایشگری جلوه می كنند. آرایشگری كه پیرایه می بندد و نقاب از چهره زیبارویان و نو عروسان بهاری می گشاید. ابر همچون عاشقی رعنا دامن كشان می آید و گاهی در و زمانی كافور می بارد. شكوفه از زیر قطره باران چون نمایش شكلی از زیر بلور است. گل مورد بسان دیدار دوستی عزیز از خوشحالی می خندد. لاله به رنگ تذرو جلوه می كند و سنبل بوی نافه آهو می پراكند. كلاغ هم چون فرار شب از روز در حال فرار است. هزار دستان و فاخته مست از شرابی كه جام لاله فراهم آورده به نغمه سرایی مشغولند. بنفشه در مقابل لاله سجود می كند و باد صبا هم چون دم جبرییل و دم عیسی ا زخاك گل می رویاند. (طالبیان. صور خیال در شعر شاعران سبك خراسانی..358و359)

در ادامه این مقاله با عناصر طبیعت در شعر مولوی آشنا می شوید ...


سعیده ره پیما

تهیه و تنظیم : بخش ادبیات تبیان