تبیان، دستیار زندگی
«شعر عروضی فارسی از دو مبدأ پدید آمده است: یکی از طریق تکامل قطعه های هشت هجایی قافیه دار و تفنن در پیدا کردن وزنهای مشابه که دو بیتی، قطعه، مثنوی و غزل را پدید آورده و دیگر از راه تقلید از عرب که که شاعران توانسته اند قصییده ای بزرگ و طولانی در مدح ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شعر در ایران پیش از اسلام (3)

قسمت سوم از مباحث "عروض بیاموز"

قسمت اول و دوم را بخوانید.

چامه شاه بهرام

این قطعه در نوید ظهور موعود «مزدیسنا» و آمدن شاه بهرام «ورژاوند» است و از آثار زردشتی بعد از اسلام محسوب می شود که به اقتضای چکامه های عصر ساسانی سروده شده است؛ این قطعه در آغاز سیزده هجایی بوده است و ظاهراً در آن تحریفاتی رخ داده و قسمتهایی از آن، از انتظام افتاده است. تفاوتی که این قطعه با اشعار روزگار ساسانی دارد، آن است که متضمن قافیه است. اینکه چند لخت از آن چامه؛

نشانه
  1. ایمت بوات کذپبکی آیذ اچ هندو کان
  2. کذمت ها نی شه وهرام اچ دوتک کیان
  3. کذ پیل هست هزار اپر سر آن سر هست پیلپان
  4. کذ آر استک در فش دارد پوادوینی هو سروان
  5. پیش لشکر برند پوسپاه سرداران
  6. مرتی بسیل اپا یت کردن زیرک تر گمان
  7. کذ شوت برگوپت پوهندو کان
  8. کذ اماچ چی دیت اچ دشت ی تاژیکان
  9. ایرا یوک گروه دین و زار کرد و برفت شاهان شاهیه اماه اچ هیری اویشان

ترجمه ی آن چنین است:

  1. چنین باد که پیک آید از هندوستان
  2. که آمد آن شاه بهرام از دوده ی کیان
  3. کجا پیل هست هزار و بر سر هر پیل هست پیلبان
  4. کجا آراسته درفش دارد به آیین خسروان
  5. پیشاپیش لشکر برند به همراه سپهسالاران
  6. مردی گسیل باید کردن زیرک و ترجمان
  7. که رفته و بگوید به مردم هندوستان
  8. که ما چه دیدیم از دست بیگانگان
  9. با گروهی اندک آیین خود را منتشر کرد و رفت – فرمانروایی ما به سبب ایشان

تقطیع نخستین لخت آن این است:

ایمت     بوات     کذ     پیکی     آیذ      اچ      هندوکان

–  –       U –       –      –  –     – –        –        – –  –

سرود کرکوی:

این قطعه از اشعار شش هجایی است که در آتشکده ی کرکویه در سیستان خوانده می شده است. در تاریخ سیستان فصلی مشبع درباره ی این سرود آمده است، و این سرود ظاهراً به زبان دری گفته شده است نه پهلوی، و آن این است:

  1. فرخت بادا روشن
  2. خنیده گر شاسپ هوش
  3. همی پر است از جوش
  4. نوش کن می نوش
  5. دوست بدا گوش
  6. به آفرین نهاده گوش
  7. همیشه نیکی کوش
  8. که دی گذشت و دوش
  9. شاها، خدا یگانا
  10. به آفرین شاهی

که تقطیع نخستین لخت آن چنین است:

فـ     رخت     با     دا     رو     شن

U       –       –       –       –      –

پس از حمله ی تازیان و سقوط پادشاهی ساسانی، بی شک ادب فارسی به یکباره تحت تأثیر معارف تاریان قرار نگرفت، بلکه همان زبان فارسی که به روزگار ساسانیان رایج بود، بعد از اسلام نیز تداول خود را حفظ کرد و مردم ری، فارس، همدان، زنگان، اصفهان و آذربایجان به پهلوی سخن می گفتند و مردم خراسان و ماوراءالنهر به زبان دری تکلم می نمودند و به زبان خود می نوشتند و بدان سرود می سراییدند. آن هم به اوزان هجایی، چنانکه در تاریخ قم، شعری را از زبان کیخسرو آورده که به وزن هجایی است. در آن تاریخ از زبان کیخسرو  این سخن را نقل کرده اند؛

  1. خدش درمان برم افش بوشا ام
  2. بذش کسخر کرام ماوش در نشانان
  3. شادروان بهار این شعر را چنین اصلاح نموده اند؛
  4. کذش رژمان برام آفش پووشاام
  5. پذش کسخر کرام سااش در نشانان (نشانم؟)

که معنی ان چنین است:

  1. چون با دشمن رزم را به پایان برم، آب اینجا را بگشایم و آن را کسخر کنم (کشت ور کنم) و درخت و عمارت در آنجا نشانده آباد سازم.

تقطیع لخت اول آن چنین است:

نشانه

ک     ذ  ش     رژ      مان      برام     آفش    پو     و     شا     ام

U     –        –       – U         –        –         –        U      –       –

که قطعه ای دوازده هجایی است.

شعرهمای چهرآزاد

شعر همای که در مجمل التواریخ آمده است، این است:

بخور بانوی جهان                هزار سال نوروز و مهرگان

که تقطیع آن چنین است:

بـ       خور      با      نو       ی      جـ        ـهان

–        –         –      –        –       –         –

که در وزن هفت هجایی است و اگر در لخت دوم کلمه ی «سال» را که گویا زاید است برداریم آن نیز هفت هجایی می شود.

هـ       زار      ن      رو       زو     مهر       گان

U       –        U       –         –        –         –

شعر یزیدبن مفرغ

یزید از تازیان بود و با معاویه و پسر او یزید همعصر بود است، او عبیدالله زیاد را هجو گفت  و به علت همنشینی با روستاییان اهواز، برخی از سرودهایش به فارسی است و آن این است:

  1. آ بست و نبیذ است
  2. و عصارات زبیب است
  3. و سمیه رو سپیذ است

که در وزن هشت هجایی است  تقطیع نخستین لخت آن چنین است:

آ       بـس      ت      ن     بی      ذس       ت

–      –         U           –        –       U        U

ء       ـصا     را      ت       ز       بیـ      بس ت

U       –       –      U       U       –       –      U

س می     یه       رو      سـ       پی       ذ س ت

U–       –           –          U       –          –   U

هجو اسدبن عبدالله

طبری می نویسد، اسدبن عبدالله در سنه ی 106 هجری از سوی خالد که فرمانروای عراق بود به حکومت خراسان نامزد شد  در سال 108 به سوی ختلان رفت و با «سبل» نام امیر ختلان و با خاقان ترک برابر شد، شکست خورد و به بلخ باز آمد. مردم خراسان او را «زاغ» لقب دادند و هجو کردند و کودکان؛ آن هجا را می خواندند و آن این است؛

  1. ازختلان آمذیه برو تباه آمذیه
  2. آوار باز آمذیه بیدل فراز آمذیه

که معنی آن چنین است:

  1. ازختلان آمده است، به رو تباه آمده است، آواره بازآمد است، بیدل فراز آمده است.

این قطعه هشت هجایی است و به سبک اشعار دوره ی ساسانی سروده شده است.

تقطیع نخستین بیت آن چنین است:

از       خ      تلان     آ     مذی    0      بـ       رو      تباه      آ       مذی       ه

–        U       – U     –       –U       U    U     –  U     –    –  U      U –     U

شعر طاهر ذوالیمینین

در تاریخ طبری آمده است که طاهر ذوالیمینین که به روزگار مدمون حکومت خراسان یافت از آن پس که نام مأمون را در خراسان از خطبه افکند، شب به خانه رفت و بخفت و بمرد. گویا پیش از خفتن این جمله را از او شنیده بودند، «در مرگ نیز مردی وایذ.» که هشت هجایی است و تقطیع آن چنین است:

در       مرگ     نیز      مردی      وایذ

U  –        U       –        – –       – –

شعر ابوالینبغی عباس بن طرخان

ابن خرداد به در «المسالک و الممالک» به این شاعر که در خدمت آل برمک می زیسته است یک شعر نسبت داده است و آن این است:

  1. سمرقند کندمند بذینت کی افکند
  2. ازشاش ته بهی همیشه ته خهی

که معنی آن این است:

  1. ای سمرقند خراب و ویران ترا بدین روز که افکند
  2. تو از شهر چاچ(تاشکند امروز) بهتری و تو هماره خوب و پسندیده ای

گوئیا ابوالینبغی که شاعری ذواللسانین بوده است، این سخن را در رثای شهر جنگ زده ی سمرقند گفته باشد. تقطیع نخستین بیت آن این است:

سمرقند       کندمند      ب      ذی       نت      کی        افکند

U          –       –         U     –  U –          –  –   U        – –

جمله اشعاری که برشمردیم و پس از اسلام سروده شده است همگی به وزن هجایی است و همین نکته سبب شده است که برخی از شعر شناسان معتقد گردند که «شعر عرب، تکمیل شده ی اشعار هشت هجایی و با قافیه اواخر عهد ساسانی است.( شعر در ایران، از شادروان بهار)» و یا آنکه «شعر عروضی فارسی از دو مبدأ پدید آمده است: یکی از طریق تکامل قطعه های هشت هجایی قافیه دار و تفنن در پیدا کردن وزنهای مشابه که دو بیتی، قطعه، مثنوی و غزل را پدید آورده و دیگر از راه تقلید از عرب که که شاعران توانسته اند قصییده ای بزرگ و طولانی در مدح امیران را پدید آورند» و برخی معتقد شدند که «قواعد وزن شعر فارسی که علم عروض خوانده می شود، یک باره و به تمامی از عربی اقتباس

نشانه

شده و تصرفاتی که دانشمندان ایرانی به حسب احتیاج در ان روا داشته اند، در اصول آن تغییری ایجاد نکرده است(وزن شعر فارسی، دکتر خانلری)».

استاد همایی را در این باب عقیدتی دیگر است، ایشان برآنند که «از اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم هجری به بعد فارسی زبانان، عروض عرب را در اشعار خود تقلید کرده اند ولیکن نظر به خصوصیات ممیزه ای که اصل زبان فارسی در مقابل زبان تازی داردو در همه جا با یکدیگر نمی توانند همراه باشند، تمام بحور عرب با اصول و زحافاتی که دارد، در اشعار فارسی نیامده و از این جهت است که اشعار پارسی خاصه فهلویات الحان و اوزان مخصوصه و مجملاً عروض تازه ای در مقابل عروض عرب پیدا کرده است(تاریخ ادبیات ایران نوشته ی استاد همایی)».


شناخت شعر- ناصر الدین شاه حسینی

تهیه و تنظیم بخش ادبیات سایت تبیان