تبیان، دستیار زندگی
پس از یافتن این ذهنیت، نوبت به كار عملی و نوشتن خاطره می‌رسد. برای این كار باید به این پرسش‌ها، پاسخ‌های مناسبی داد. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آموزش خاطره نویسی 4

قسمت اول ، قسمت دوم ، قسمت سوم

راهنمای عملی خاطره‌ نویسی
راهنما

تمام مواردی كه تاكنون گفته شد، فقط اصول و قواعدی برای شناختن خاطره و یافتن ذهنیتی كلی دربارة آن بود. اما پس از یافتن این ذهنیت، نوبت به كار عملی و نوشتن خاطره می‌رسد. برای این كار باید به پرسش‌های زیر، پاسخ‌های مناسبی داد.

الف ـ سوژه

1. امروز چه اتفاق مهمی برای من افتاد كه نظرم را به خود جلب كرد؟

2. چرا این اتفاق در ذهن من ماندگار شد و نقطة قوت آن كجا بود؟

• نویسنده خاطره باید در هنگام نوشتن، به پرسش شماره 2 دقت بیشتری كند و بكوشد نقطه قوت كار را كه سبب ماندگار شدن آن در ذهن خود شده است، پر رنگ‌تر نماید تا بتواند وجود این خاطره را توجیه كند و آن را در ذهن مخاطب خود نیز ماندگار سازد.

ب ـ راوی

نویسنده بهتر است پس از یافتن سوژه مورد نظر خود، برای نگارش خاطره، نوع راوی را هم به نسبت خاطره و متناسب با موضوع آن تعیین كند. در این بخش همان طور كه گفته شد، تا حد امكان سعی كنید از «راوی سهیم در ماجرا» برای بیان خاطره استفاده كنید و فقط در صورتی از «راوی ناظر رماجرا» استفاده كنید كه شخصیت پردازی و نشان دادن ابعاد روحی و روانی شخصیت اصلی لازم باشد. با این توضیح كه راوی سهیم در ماجرا نمی‌تواند ذهنیت‌ها و ویژگی‌های روحی خود را بیان كند، زیرا در این صورت كار بسیار غیر قابل باور خواهد بود؛ در صورتی كه اگر راوی شخصیتی ناظر بر ماجرا باشد و از شخصیت اصلی خاطره متمایز باشد، می‌تواند در خلال شرح حوادث، ویژگی‌های روحی و فكری شخصیت اصلی خاطره را نیز شكافته، او را روانكاوی كند تا به این وسیله خواننده را بیشتر درگیر خاطرة خود كند.

ج‌ ـ نوع خاطره

در این بخش، نویسنده باید با توجه به موضوع، كلی‌نگر و جزئی‌نگر بودن خاطرة خود را مشخص كند و آن را در یكی از این دو قالب به رشتة تحریر درآورد.

اگر خاطرة او دارای حادثة نادر و جذابی باشد، باید با كم كردن شاخ و برگ روایت، نقش حوادث را برجسته كند و خاطره را به صورت كلی‌نگر بنویسد.

اگر هم خاطره‌اش نسبتاً عادی و معمولی باشد، می‌تواند با دقت در جزئیات صحنه‌ها، فضاسازی‌های ماهرانه و شناساندن شخصیت‌های خاطره برای مخاطب، ضعف «اندك بودن سیر حوادث» را بپوشاند.

د‌ ـ آغار خاطره

نویسنده خاطره می‌تواند به چند روش خاطره را شروع كند؛ روش‌هایی كه حتی شما هم می‌توانید پدید آورندة برخی از آنها باشید. اما برای آن كه بتوانید تا هنگامی كه به پختگی نسبی در این كار دست می‌یابید، به سادگی خاطره‌ای را كه در ذهنتان وجود دارد بر كاغذ بیاورید، چند نمونه از روش‌های آغاز نوشتن خاطره را ذكر می‌كنیم، اما شما ملزم به استفاده از این روش‌ها نیستید.

شروع به كمك عبارت‌های كلیشه‌ای

کلیشه

همیشه بین زمان تصمیم‌گیری برای نوشتن و زمان قلم به دست گرفتن، فاصله‌ای هست كه باید سعی كنید آن را به حداقل برسانید. اگر این فاصله زمانی زیاد شود، سبب تنبلی، سستی اراده و دور افتادن از موضوع مورد نظر جهت نوشتن می‌شود. برای جلوگیری از این كار و كم كردن فاصله می‌توانید فعلاً از برخی عبارت‌های كلیشه‌ای برای شروع خاطره استفاده كنید تا به قول معروف «استارت كار زده شود» و مشكل شروع نوشتن را نداشته باشید.

عبارت‌هایی كه می‌توانید برای شروع خاطره از آنها استفاده كنید، اینها هستند:

1. استفاده از یك زمان: «صبح بود» یا «سال 58 بود …»

2. استفاده از یك صحنة ساكن و سپس جان بخشیدن به آن: «من و مجید لب شط نشسته بودیم كه …»

3. استفاده از یك رویداد تاریخی: «در جریان جنگ تحمیلی …»

4. استفاده از یك مقطع سنی تحصیلی: «كلاس اول ابتدایی بودم …»

5. استفاده از وضعیت هوا: «سه روز متوالی برف باریده بود‌» یا «هوا ابری بود»

6. استفاده از یك مقدمه: «كار كردن در یك مدرسه استثنایی مشكل است اما به انسان آرامش و رضایت خاطر می‌دهد. در یكی از مدارس استثنایی تهران كار می‌كردم …»

7. استفاده از یك توضیح مختصر: «در سال‌های خیلی دور، مدیر یكی از دبیرستان‌های اراك بودم. یك روز از دروازة شهر جود راه افتادم كه به سمت مدرسه …»‌یا «چهار سال اسیر بودم . یك روز در زندان …»

8. معرفی یك شخصیت: «او هم مهاجر بود. از مهاجرانی كه به خاطر ویران شدن خانه و كاشانه‌شان «به دست عراقی‌ها، به دیگر شهرها و روستاها مهاجرت كرده بودند.» یا «موجود عجیبی بود. اسمش رضا بود …»

9. استفاده از یك اتفاق: «در سال 1360 در شهداد كرمان زلزله شدیدی رخ داد …»

10. استفاده از مكان: «نزدیك مرز عراق بودیم.»

11. استفاده از یك توصیف یا صحنه‌پردازی: «بادی سرد زوزه‌كشان خودش را به پنجره كلاس می‌زد كه به جای شیشه با مقوا بسته شده بود.»

12. «یادش بخیر آن روزها …» یا «عجب روزهایی بود»

13. یادم می‌آید كه …

14. هیچ وقت یادم نمی‌رود …

15. در خاطرم هست كه …

تفاوت خاطره و گزارش

1. خاطره فقط قسمتی از محدودة زمانی را در برمی‌گیرد كه در آن اتفاق برجسته یا حادثة خاصی روی داده باشد یا فكری جذاب در زمانی محدود به ذهن انسان خطور كرده باشد. اما گزارش، شرح دیده‌ها و شنیده‌هایی است كه دربارة یك موضوع خاص توسط گزارشگر انتخاب می‌شود.

برای مثال، در گزارش بازدید از مناطق جنگی، نویسنده باید مراحل مختلف سفر را ـ هر چند كه حادثة مهمی در آن اتفاق نیفتاده باشد ـ ثبت كند؛ اما در خاطره نویسی، نویسنده فقط اتفاق یا اتفاق‌های مهمی را كه برای او یا افراد دیگر پیش آمده است، با رعایت اصول و قواعد خاطره نویسی ثبت می‌كند.

مثال برای گزارش بازدید از مناطق جنگی

صبح روز هشتم فروردین ماه، همراه كاروانی از بسیجیان برای بازدید از مناطق جنگی عازم جنوب كشور شدیم. هوا بسیار گرم بود و پس از بیست ساعت به شهر… رسیدیم. سپس مدتی در آنجا استراحت كردیم و …

همان طور كه ملاحظه می‌كنید، در این نوع نوشته هیچ اتفاق خاصی روی نمی‌دهد و صرفاً گزارش یك بازید است.

مثال برای خاطرة بازدید از مناطق جنگی

ساعت یك و نیم بعد از ظهر بود. مسعود كه به اصرار من در اردوی بازدید از مناطق جنگی شركت كرده بود، سخت منقلب شده بود و اشك می‌ریخت. هوای شلمچه خیلی گرم بود و من داشتم با چفیه خودم را باد می‌زدم كه چیزی شبیه مین را درست در نزدیكی محلی كه مسعود نشسته بود دیدم …

2. نثر گزارش معمولاً حالت صمیمیت و سادگی و بی‌تكلفی نثر خاطره را ندارد. در گزارش نویسی معمولاً سعی می‌شود ترتیب و توالی اجزای جمله به صورت نسبی رعایت شود. اما در خاطره نویسی، نویسنده بدون تكلف و با رعایت نكاتی محدود جمله‌ها را به هر صورت كه بخواهد، به دنبال هم می‌آورد.

3. گزارش، بسیار واقعگرایانه از خاطره است؛ یعنی، اگر چه در خاطره نویسی باید از خیالپردازی دوری كرد، گاهی می‌توان ذهنیت‌های شخصیت یا شخصیت‌های خاطره را هم در خلال خاطره به كار برد؛ در صورتی كه گزارش نویسی ثبت دیده‌ها و شنیده‌هاست و گزارش نویس نمی‌تواند ذهنیات، احساسات و عواطف انسان‌ها را بیان كند.

خاطره دفاع مقدس

جبهه

در دوران هشت سال دفاع مقدس و حتی در زیر آتش سنگین دشمن، موضوعی به نام خاطره نویسی نه فقط فراموش نشد، بلكه رونق هم گرفت و همه‌گیر شد؛ چرا كه جبهه و جنگ برای بیشتر رزمندگان واژه‌ای آشنا بود. آنها تاكنون جنگی به آن وسعت را تجربه نكرده بودند و فقط دربارة جنگ‌های داخلی قبایل یا جنگ‌های جهانی چیزهایی شنیده بودند. آنها از فضای درس و مدرسه و كار دل كنده و به جایی ناآشنا آمده بودند؛ جایی كه در آنجا هر روز برایشان اتفاقات زیادی روی می‌داد؛ اتفاقاتی عجیب و تازه. و آنان می‌خواستند این حادثه‌ها و خاطرات را برای كسی تعریف كنند، اما برای چه كسی؟ برای همدیگر كه نمی‌توانستند بیان كنند، چرا كه بیشتر آنها خود از آن اتفاقات با خبر بودند و حتی نقشی در آ‌ن داشتند. پس فقط قلم و كاغذ می‌ماند كه می‌توانست پایگاه خاطرات باشد؛ خاطراتی كه پس از استقرار و حضور رزمندگان و درگیری با دشمن و آغاز زندگی در جنگ، اندك اندك به عنوان اولین نوع ارتباط و واكنش فرهنگی عام در میان رزمندگان ثبت شد و اكنون نیز یكی از منابع مهم ثبت شده دربارة دفاع مقدس است.


منابع و مأخذ:

1.خاطره نویسی ـ محمد حسینی

2. درآمدی بر خاطره نویسی و خاطره گذشته‌ها در گسترة ادب و مقاومت و فرهنگ جبهه ـ علی‌‌رضا كمری

3. مسائل زبان شناسی نوین ـ دكتر محمدرضا باطنی

4. زبان و تفكر ـ دكتر محمدرضا باطنی

5. مقالات ادبی زبان شناسی ـ دكتر محمدرضا باطنی

6. زبان شناسی و ادبیات ـ كورش صفوی

7. زبان معیار و زبان شعر ـ احمد اخوت

8. دانشنامة ادب پارس ـ حسن انوشه

9. مقالات زبان شناختی ـ دكتر علی محمد حق‌شناس

10. جمله و تحول آن در زبان فارسی ـ دكتر خسرو فرشید ورد

11. پنج مقالة تئوری در ادبیات داستانی ـ گروه نویسندگان

پایان


برگرفته از سایت راهیان نور

تهیه و تنظیم بخش ادبیات تبیان