تبیان، دستیار زندگی
حضرت آیت الله خامنه ای صبح امروز در مراسم آغاز به كار كنفرانس بین المللی حمایت از فلسطین با اشاره به «شكست سنگین و خفت بار نظامی ـ سیاسی اسرائیل» در جنگ سی و سه روزه لبنان و نبرد بیست و دو روزه غزه، مقاومت و ایستادگی را تنها راه نجات فلسطین خواندند و بر ض
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رهبر معظم انقلاب اسلامي:راه نجات تنها ايستادگي و مقاومت است

رهبر معظم انقلاب اسلامی،راه نجات ،تنها ،ایستادگی و مقاومت، است

حضرت آيت الله خامنه اي صبح امروز در مراسم آغاز به كار كنفرانس بين المللي حمايت از فلسطين با اشاره به «شكست سنگين و خفت بار نظامي ـ سياسي اسرائيل» در جنگ سي و سه روزه لبنان و نبرد بيست و دو روزه غزه، مقاومت و ايستادگي را تنها راه نجات فلسطين خواندند و بر ضرورت محاكمه سران جنايتكار صهيونيست تاكيد كردند.

به گزارش خبرگزاري رسا، حضرت آيت الله خامنه اي، رهبر معظم انقلاب اسلامي صبح امروز در مراسم آغاز به كار كنفرانس بين المللي حمايت از فلسطين و در جمع سران و مقامات عاليرتبه مجالس جهان اسلام و شخصيتهاي برجسته مقاومت اسلامي فلسطين و لبنان، با اشاره به «شكست سنگين و خفت بار نظامي ـ سياسي اسرائيل» در جنگ سي و سه روزه لبنان و نبرد بيست و دو روزه غزه، مقاومت و ايستادگي را تنها راه نجات فلسطين خواندند و با تأكيد بر ضرورت محاكمه سران جنايتكار صهيونيست اعلام كردند:‌ راهكار ايران براي حل مسئله فلسطين برگزاري همه پرسي با حضور همه مسلمانان، مسيحيان، يهوديان ساكن سرزمينهاي اشغالي و نيز آوارگان فلسطيني است تا در روندي منطبق بر مردم سالاري، نظام منتخب ملت فلسطين مشخص و مستقر شود.

متن كامل سخنان ايشان بدين شرح است: «به شما ميهمانان گرامي، علماء و متفكران و سياستمداران و مجاهدان كه در چهارمين گردهمائي براي دفاع از فلسطين به جمهوري اسلامي ايران آمده‌ايد خوشامد مي‌گويم.

در فاصله‌ي اين اجلاس با اجلاس قبلي كه در روزهاي 15 تا 17 ربيع‌الاول سال 1427 هجري قمري در تهران تشكيل شد حوادث مهم و تعيين‌كننده‌ئي اتفاق افتاده است كه افق آينده را در قضيه‌ي فلسطين روشنتر و وظائف ما را درباره‌ي اين مسأله‌ي همچنان اصليِ دنياي اسلام آشكارتر مي‌سازد.

از جمله‌ي اين حوادث مهم، شكست شگفت‌آور نظامي و سياسي اسرائيل در برابر مقاومت اسلامي در جنگ 33 روزه‌ي لبنان در سال 1427 هجري‌قمري و ناكامي خفت‌‌آور رژيم صهيونيستي در جنگ 22 روزه‌ي جنايتكارانه‌اش با مردم و دولت قانوني فلسطين در غزه است.

اكنون رژيم غاصب كه چند دهه با ارتش و تسليحات خود و با پشتيباني نظامي و سياسي امريكا، چهره‌ئي مهيب و شكست‌ناپذير نشان مي‌داد، دو بار از نيروهاي مقاومت كه با اتكاء به خدا و مردم، بيش از اتكاء به سلاح و تجهيزات مي‌جنگيدند، شكست‌خورده و با وجود تمرينها و آماده‌سازيهاي نظامي و سازمانهاي عريض و طويل اطلاعاتي و حمايت بيدريغ امريكا و بعضي دولتهاي غربي و همدستي برخي منافقان جهان اسلام، انحلال، و شيب تند سقوط، و عدم كفايت خود در برابر موج نيرومند بيداري اسلامي را ظاهر ساخته است.

از سوئي ديگر جناياتي كه در حادثه تاريخي غزه از مجرمان صهيونيست سر زد؛ كشتار وسيع مردم غيرنظامي، ويران كردن خانه‌هاي بيدفاع، سوراخ كردن سينه‌ كودكان شيرخوار، بمباران دبستان و مسجد، به‌كارگيري بمبهاي فسفري و برخي سلاحهاي ممنوع ديگر، بستن راه غذا و دارو و سوخت و ديگر نيازهاي اوليه‌ي مردم در مدتي نزديك به دو سال، و بسي جنايات ديگر، ثابت كرد كه غريزه‌ وحشيگري و جنايت در سران دولت جعلي صهيونيست، با دهه‌هاي آغازين فاجعه‌ي فلسطين هيچ تفاوتي نيافته و همان سياست و همان خويِ درندگي و بي‌رحمي كه فاجعه‌هاي دير ياسين و صبرا و شتيلا را پديد آورد، امروز هم بعينه بر ذهن و دل ظلماني اين طاغوتهاي زمان حاكم است كه البته امروز با بهره‌گيري از پيشرفت فناوري، دائره‌ي جنايت بسي گسترده‌تر و فاجعه‌بارتر مي باشد.

چه آنان كه با توهم شكست‌ناپذيري رژيم صهيونيست، شعار «واقع‌بيني» سر داده دست سازش و تسليم در برابر غاصبان دراز كردند، و چه كساني كه به خيال باطل خود، نسل دوم و سوّم سياستمداران صهيونيست را مبرّا از جنايات نسل اوّل دانسته، اميد همزيستي سالم در كنار آنان را در دل پروراندند، اكنون بايد به خطاي خود پي برده باشند. اولاً:

با موج بيداري امت مسلمان و باليدن نهال مقاومت اسلامي، آن هيبت دروغين فرو ريخته و نشانه‌هاي ناتواني و درماندگي در رژيم غاصب آشكار گشته است، و ثانياً خوي تجاوزگري و بي‌شرمي از جنايت در گردانندگان آن رژيم همان است كه در دهه‌هاي اوّل بود و هرگاه بتوانند يا گمان ببرند كه ميتوانند، از هيچ جنايتي رويگردان نيستند.

اكنون 60 سال از اشغال فلسطين ميگذرد. در اين مدت همه‌ي ابزارهاي قدرت مادي در خدمت غاصبان قرار گرفته است؛ از پول و سلاح و فناوري، تا تلاشهاي سياسي و ديپلماسي، و تا شبكه‌ي عظيم امپراتوري خبري و اطلاع‌رساني.

به‌رغم اين تلاش شيطاني گسترده و حيرت‌آور، غاصبان و حاميان آنان نه تنها نتوانسته‌اند مسأله‌ي مشروعيت رژيم صهيونيستي را حل كنند، بلكه اين مسأله با گذشت زمان بغرنج‌تر هم شده است.

عدم تحمل رسانه‌هاي غربي و صهيونيستي و دولتهاي حامي صهيونيزم در برابرِ حتي طرح سؤال و تحقيق درباره هولوكاست كه بهانه‌ي غصب فلسطين بود، يكي از نشانه‌هاي اين تزلزل و ابهام است. اكنون وضع رژيم صهيونيستي از هميشه‌ي تاريخ سياه خود در افكار عمومي جهان بدتر و پرسش از دليل پيدايش آن جدّيتر است. اعتراض بي‌سابقه و خودجوش جهاني از شرق آسيا تا امريكاي لاتين عليه آن رژيم و تظاهرات مردمي در 120 كشور جهان و از جمله در اروپا و در انگليس كه خاستگاه اصليِ اين شجره‌ي خبيثه بود، و دفاع آنان از مقاومت اسلامي غزه و از مقاومت اسلامي لبنان در جنگ 33 روزه، نشان ميدهد كه يك مقاومت جهاني عليه صهيونيزم پديد آمده كه در 60 سال گذشته هرگز تا اين حد، جدي و حجيم نبوده است. ميتوان گفت مقاومت اسلامي لبنان و فلسطين توانسته است وجدان جهاني را بيدار كند.

اين درس بزرگي است، هم براي دشمنان امت اسلامي كه خواسته‌اند با زور و سركوب، دولتي و ملتي جعلي و فرمايشي بسازند و با مرور زمان، آن را به واقعيتي انكارناپذير تبديل كرده و چنين تحميل ظالمانه‌ئي را در جهان اسلام، عادي‌سازي كنند. و هم براي امت اسلامي و بويژه جوانان غيور و وجدانهاي بيدار آن، تا بدانند كه مجاهدت در راه بازگرداندن حق پايمال‌شده، هرگز ضايع نميشود و وعده‌ي خداوند راست است كه فرمود: أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ. الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ.

و قال تعالي: إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ، و قال عزوجل: وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ، و قال: وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ، و قال عز من قائل: فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ و كدام وعده از اين وعده الهي صريحتر كه فرمود: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ.

مغالطه‌ بزرگي كه در قضيه‌ فلسطين بر ذهن برخي از دست‌اندركاران چنگ انداخته اين است كه كشوري بنام اسرائيل يك واقعيت شصت ساله است و بايد با آن كنار آمد. من نميدانم اينها چرا از واقعيتهاي ديگري كه در برابر چشم آنان است درس نمي گيرند؟ مگر كشورهاي بالكان و قفقاز و آسياي جنوب غربي پس از هشتاد سال بي‌هويتي و تبديل به بخشهائي از شوروي سابق، بار ديگر هويت اصلي خود را باز نيافتند؟

چرا فلسطين كه پاره‌ تن جهان اسلام است نتواند بار ديگر هويت اسلامي و عربي خود را بازيابد؟ و چرا جوانان فلسطيني كه در شمار باهوشترين و مقاومترين جوانان عربند نتوانند اراده‌ي خود را بر اين واقعيتِ ظالمانه فائق گردانند؟

مغالطه‌ي بزرگ ديگر آن است كه گفته شود تنها راه نجات ملت فلسطين، مذاكره است! مذاكره با كي؟ با رژيم غاصب و زورگو و گمراهي كه جز به زور، به هيچ اصل ديگري معتقد نيست؟ آنان كه به اين بازيچه و فريب خود را دلخوش كردند چه به دست آوردند. آنچه آنها به عنوان حكومت خودگردان از صهيونيستها گرفتند، با صرفنظر از ماهيت تحقيرآميز و اهانتبار آن، اولاً با هزينه‌ي سنگينِ اعتراف به مالكيت رژيم غاصب بر تقريباً سراسر فلسطين تمام شد، ثانياً همان حكومت نيم‌بند و دروغين را هم با بهانه‌هاي واهي در مواردي زير پاي خود لگد كوب كردند؛ محاصره‌ي ياسر عرفات در ساختمان مديريتش در رام‌الله و انواع تحقير و تذليل او حادثه‌اي نيست كه فراموش شود.

ثالثاً: چه در زمان عرفات و چه بويژه پس از او با مسئولان حكومت خودگردان مانند رؤساي كلانتريهاي خود رفتار كردند كه وظيفه‌شان تعقيب و دستگيري مجاهدان فلسطيني و محاصره‌ي اطلاعاتي و پليسي آنهاست، و بدينصورت تخم كينه را در ميانه‌ي گروههاي فلسطيني پاشيدند و آنها را به جان يكديگر انداختند.

و رابعاً: همان اندازه دستاورد ضعيف هم فقط ببركت جهاد مجاهدان و مقاومت غيور مردان و زنان تسليم‌ناپذير بود. اگر انتقاضه‌ها رخ نميداد صهيونيستها با وجود تنازل پي‌درپي رؤساي سنتي فلسطين در برابر آنها، همين اندازه را هم هرگز به آنان نميدادند.

يا مذاكره با امريكا و انگليس كه بزرگترين گناه را در ايجاد و حمايت از اين غده‌ي سرطاني مرتكب شده‌اند؟ و خود پيش از آنكه ميانجي باشند طرف دعوايند؟ دولت آمريكا هيچگاه حمايت بي‌قيد و شرط خود از رژيم صهيونيست و حتي از جنايت‌هاي آشكار آن از قبيل ماجراي اخير غزه را متوقف نكرده است.

حتي رئيس‌جمهور جديد آمريكا هم كه با شعار تغيير در سياستهاي دولت بوش بر سر كار آمده است، از تعهد بي‌قيد و شرط به امنيت اسرائيل دم ميزند، يعني دفاع از تروريسم دولتي، دفاع از ظلم و زورگوئي، دفاع از قتل عام صدها مرد و زن و كودك فلسطيني در 22 روز، اين يعني همان كژراهه‌ دوران بوش و نه چيزي كمتر. مذاكره با مجامع وابسته به سازمان ملل هم يك رويكرد عقيم ديگر است. سازمان ملل شايد در كمتر نمونه‌ئي همچون مسأله‌ي فلسطين، مورد آزمونِ افشاگر و رسواكننده قرار گرفته باشد.

شوراي امنيت، يك روز اشغال فلسطين به وسيله‌ي گروههاي تروريست جرّار را سريعاً به رسميت شناخت و نقشي اساسي را در پيدايش و تداوم اين ظلم تاريخي بازي كرد، و پس از آن چندين دهه همواره در برابر نسل‌كشي‌ها، آواره‌سازيها، جنايتهاي جنگي و انواع جرائم گوناگون ديگر آن رژيم، سكوت رضايت‌آميز كرد، و حتي هنگامي ‌كه مجمع عمومي رأي به نژادپرست‌ بودن صهيونيسم داد، نه تنها با آن همراهي نكرد، كه در عمل 180 درجه با آن فاصله گرفت. كشورهاي زورگوي عالم كه برخوردار از عضويت دائم در شوراي امنيت‌اند از اين مجمع جهاني همچون ابزار استفاده ميكنند.

نتيجه آنكه نه تنها اين شورا به كار امنيت در جهان كمكي نميكند بلكه هرجا كه قرار است مفاهيمي همچون حقوق‌بشر يا دموكراسي و امثال آن، وسيله‌‌ي زياده‌طلبي و سلطه‌ي بيشتر آنان گردد،‌ به كمك ايشان مي‌شتابد و بر كارهاي نامشروع آنان پوششي از فريب و دروغ مي‌افكند.

نجات فلسطين با دريوزگي از سازمان ملل يا از قدرتهاي مسلّط و به طريق اولي از رژيم غاصب به دست نميآيد، راه نجات فقط ايستادگي و مقاومت است، با توحيد كلمه‌ي فلسطينيان و كلمه‌ي توحيد كه ذخيره‌ بي‌پايان حركت جهادي است.

اركان اين مقاومت،‌ از سوئي گروههاي مجاهد فلسطيني و آحاد مردم مؤمن و مقاوم فلسطين در داخل و خارج آن كشورند؛ و از سوئي ديگر، دولتها و ملتهاي مسلمان در سراسر جهان، بويژه عالمان ديني و روشنفكران و نخبگان سياسي و دانشگاهيان. اگر اين دو ركن مستحكم در جاي خود قرار گيرند، بي شك وجدانهاي بيدار و دلها و انديشه‌هائي كه افسون تبليغات امپراتوري خبري استكبار و صهيونيزم، آنها را مسخ نكرده،‌ در هر نقطه‌ي عالَم به ياري ذيحق و مظلوم خواهند شتافت و دستگاه استكبار را در برابر طوفاني از انديشه و احساس و عمل قرار خواهند داد.

نمونه‌ اين حقيقت را در طول روزهاي اخير مقاومت پرشكوه غزه همه ديديم. گريه‌ي رئيس غربي يك سازمان خدماتي بين‌المللي در برابر دوربين رسانه‌ها، اظهارات همدردانه فعالان سازمانهاي بشردوستانه، تظاهرات بزرگ و صميمي مردم در قلب پايتخت‌هاي اروپائي و شهرهاي امريكا، اقدام شجاعانه‌ي رؤساي چنددولت در امريكاي لاتين، همه و همه نشانه‌ي آن است كه دنياي غيرمسلمان نيز هنوز به دست نيروهاي شرآفرين و فسادآفرين ـ كه نام قرآني آنها شيطان است ـ به طور كامل تسخير نشده و هنوز ميدان براي جولان حقيقت،‌ باز است.

آري،‌ مقاومت و صبر مجاهدان و مردم فلسطين و حمايت وكمك همه‌جانبه به آنان از سراسر كشورهاي اسلامي خواهد توانست طلسم شيطاني غصب فلسطين را بشكند. انرژي عظيم امت اسلامي ميتواند مشكلات جهان اسلام و از جمله، مشكل حاد و فوري فلسطين را حل كند.

اكنون خطاب من به شما برادران و خواهران مسلمان است در سراسر جهان و نيز به همه‌ي وجدانهاي بيدار از هر كشور و ملت. همت كنيد و طلسم مصونيت جنايتكاران صهيونيست را بشكنيد

. سران سياسي و نظامي رژيم غاصب را كه در فاجعه‌ي غزه نقش‌آفرين بودند به پاي ميز محاكمه بكشانيد و به مجازاتي كه عدل و عقل حكم ميكند برسانيد. اين اولين قدمي است كه بايد برداشته شود. سران سياسي و نظامي رژيم غاصب بايد محاكمه شوند. اگر جنايتكار مجازات شود، راه جنايت براي آنان كه انگيزه و جنون آن را دارند ناهموار خواهد شد. آزاد گذاشتن عاملان جنايتهاي بزرگ، خود عامل و مشوق جنايتهاي ديگر است. اگر امت اسلامي پس از جنگ 33 روزه‌ي لبنان و آن‌ فاجعه‌آفريني‌هاي دهشتناك، مجازات صهيونيستهاي فاجعه‌آفرين را بجدّ مطالبه ميكرد، اگر اين مطالبه‌ي بحق پس از به خاك و خون كشيدن كاروانهاي عروسي در افغانستان و پس از جنايات بلك‌واتر در عراق و پس از رسوائيهاي سربازان امريكائي در ابوغريب و غير آن صورت ميگرفت، امروز ما شاهد كربلاي غزه نمي‌بوديم.

ما دولتها و ملتهاي مسلمان در آن قضايا وظيفه‌ئي را كه قانون عقل و عدل بدان حكم ميكرد انجام نداديم و نتيجه آن چيزي است كه امروز شاهد آنيم.

جاي تأسف عميق است كه برخي از دولتها و سياستمداران جهاني، از مقولات اخلاقي و قضاوت وجداني بشري، سخت بيگانه‌اند. براي آنها قتل‌عامِ بيش‌از 1350نفر و زخمي كردن حدود 5500 نفر مردم بي‌‌سلاح و بسياري كودك در ظرف 22 روز در غزه، هيچ حساسيتي برنمي‌انگيزد؛ قاتلان و مجرمان نه تنها مجازات نمي‌شوند، كه پاداش هم ميگيرند. امنيت رژيم سفاك يك امر قدسي كه بايد در هر حال از آن دفاع كرد به شمار ميآيد و طرف مظلوم، چه دولتي كه با رأي قاطع مردم بر سر كار آمده و چه مردمي كه آن دولت را بر سر كار آورده‌اند،‌ متهم و محكوم ميشوند. اين است حكم ديوان سياستي كه با اخلاق و وجدان و فضيلت، نسبتي ندارد و آبش با آن به يك جو نميرود. اين دولتها هنگامي كه نفرت عميق افكار عمومي را از خود مشاهده ميكنند، بي آنكه علت آشكار آن را ببينند، به سراغ باز هم سياست‌ورزي ميروند و اين چرخه‌ي معيوب همچنان ادامه مي‌يابد.

برادران و خواهران عزيز در همه‌ي جهان اسلام ! از تجربه‌ها درس بگيريم.

امت بزرگ ما امروز به بركت بيداري اسلامي، داراي قدرت عظيمي است. كليد حل مشكلات فراوان كشورهاي اسلامي، در دست همت و يكپارچگي اين مجموعه‌ي شگرف است، و مسأله‌ي فلسطين، فوري‌ترين مسأله‌ي جهان اسلام است.

گاهي شنيده ميشود كه كساني ميگويند: فلسطين يك مسأله‌ي عربي است. اين سخن به چه معني است؟ اگر مقصود آن است كه عرب، احساسات خويشاوندانه‌تري دارد و مايل است خدمت و مجاهدت بيشتري تقديم كند،‌ اين چيز پسنديده‌ئي است و ما به آن تبريك ميگوئيم. ولي اگر معني اين سخن آن است كه سران برخي كشورهاي عربي به نداي يا للمسلمين مردم فلسطين كمترين توجهي نكنند و در قضيه‌ي مهمي مانند فاجعه‌ي غزه با دشمن غاصب و ظالم همكاري كنند و بر سر ديگران كه نداي وظيفه، آرامشان نميگذارد فرياد بكشند كه شما چرا به غزه كمك ميكنيد، در اين صورت هيچ مسلماني و هيچ عربي غيور و با وجداني اين سخن را نمي‌پذيرد و گوينده‌ي آن را از سرزنش و تقبيح معاف نمي‌سازد. اين همان منطق اخزم است كه پدر خود را كتك ميزد و اگر كسي دخالت ميكرد بر سر او فرياد ميكشيد؛ پس از او هم پسرش آن پدر بزرگ را به باد مشت و كتك ميگرفت و اين در زبان عربي مَثَل شد كه: انَّ بَنيَّ رمّلوني بالدّم شِنشِنةٌ اَعرِفُها من اَخزَم

كمك همه جانبه به مردم فلسطين و حمايت كامل از آنان واجب كفائي بر همه‌‌ي مسلمانان است. دولتهائي كه به جمهوري اسلامي ايران و برخي ديگر از كشورهاي مسلمان بخاطر كمك به فلسطين خرده ميگيرند، خود متحمل اين كمك و حمايت شوند تا تكليف اسلامي از ديگران ساقط شود،‌ و اگر همت و توان و شجاعت آن را ندارند، بهتر است به جاي خرده‌گيري و كارشكني، قدرشناسِ اقدامات مسئولانه و شجاعانه‌ ديگران باشند.

حضار محترم شما كه در اين گردهمائي حضور يافته ايد، در مسئله‌ي فلسطين صاحبنظر و انديشه‌وريد. وظيفه‌ي تاريخي امروز ما تكرار سخنان و تئوريهاي ناتوانِ گذشته نيست، بلكه ارائه‌ي راهكاري است كه فلسطين را از زير ستم رژيم صهيونيستي آزاد كند. پيشنهاد ما يك راهكار كاملاً منطبق بر مردمسالاري است كه ميتواند منطق مشترك همه‌ي افكار جهاني باشد. آن پيشنهاد اين است كه همه‌ي صاحبان حق در سرزمين فلسطين اعم از مسلمان و مسيحي و يهودي در يك همه‌پرسي، ساختار نظام خود را انتخاب كنند و همه‌ي فلسطيني هائي كه سالها مشقت‌ آوارگي را تحمل كرده اند نيز در اين همه‌‌پرسي شركت كنند.

دنياي غرب بايد بداند كه نپذيرفتن اين راه حل نشانه‌ي پايبند نبودن به دموكراسي است كه پيوسته از آن دم ميزنند و اين آزمون افشاگر ديگري بر عليه آنان خواهد شد.

آزمون قبلي آنان نيز در فلسطين بود كه نتيجه‌ي انتخابات كرانه‌ي باختري و غزه را كه روي كارآمدن دولت حماس بود نخواستند بپذيرند. كساني كه دموكراسي را تا جائي مي پذيرند كه نتائج آن مطلوب آنان باشد، جنگ‌طلب و ماجراجويند و اگر از صلح دم ميزنند جز دروغ و فريب نيست.

اكنون مسأله‌ بازسازي غزه يكي از فوري‌ترين مسائل فلسطين است، دولت حماس كه منتخب اكثريت قاطع فلسطينيان است و حماسه‌ي مقاومتش در ناكام گذاشتن رژيم صهيونيستي، درخشانترين نقطه در تاريخ صد ساله‌ي اخير فلسطين است، بايد مركز همه‌ي فعاليتهاي مربوط به بازسازي قرار گيرد. شايسته است كه برادران مصري راه كمك‌ها را باز كنند و بگذارند كه كشورها و ملتهاي مسلمان به وظيفه‌ي خود در اين مهم عمل كنند.

در پايان ياد شهيدان جنگ 22 روزه را كه با خون خود غزه‌ي فلسطين را به عزت اسلام و عرب مبدل كردند گرامي ميدارم و براي آنان طلب مغفرت و رحمت ميكنم. و نيز به همه‌ي شهيدان فلسطين و لبنان و عراق و افغانستان و همه‌ي شهيدان اسلام و به روح مطهّر امام راحل عظيم الشأن درود ميفرستم.

از خداوند متعال عزت اسلام و مسلمين و نزديكي هر چه بيشتر ملتهاي مسلمان به يكديگر و بيداري روزافزون دنياي اسلام را مسألت ميكنم.»