آش کشک خاله!
آش شله قلمکار است!
توضیح:
این مثل داستانی دارد؛ میگویند ناصرالدین شاه قاجار، نذر داشت که سالی یک روز- آن هم در فصل بهار- به شهرستانک یا سرخه حصار (از نواحی خوش آب وهوای اطراف تهران) برود؛ در این روز خاص، به دستور او، دوازده دیگ آش بار میگذاشتند. مواد این آش، شامل چهارده رأس گوسفند و مقدار زیادی حبوبات،سبزیها و ادویههای مختلف بود. هنگام پختن این آش، نزدیکان شاه به اتفاق اهل خانواده خود، تلاش بسیاری میکردند که در تهیه مقدمات این آش نذری، از دیگران جلو بزنند و نهایت خدمت و ارادت خود را به این وسیله به شاه نشان دهند. مخارج و تدارکات تهیه آش و ریخت و پاشهای مالی و جشن و سرور پخت این آش، معروف بوده است. اما مراسم پختن این آش، آنقدر شلوغ و بینظم بوده که بعدها برای بینظمی و شلختگی، ضربالمثل شده است.
کاربرد:
هر کاری که بدون نظم و ترتیب انجام شود و آغاز و پایان آن معلوم نباشد، تشبیه میشود به: آش شله قلمکار. این مثل، نشان از هرج و مرج و ریخت و پاش آن کار دارد.
آش کشک خالته، بخوری پاته، نخوری پاته
توضیح:
آشی را که خاله پخته، باید خورد؛ زیرا نخوردن آن، از ادب به دور است و باعث ناراحتی خاله میشود.
کاربرد:
اگر انجام کاری به عهده کسی گذاشته شده باشد که او میلی به انجام آن نداشته باشد، دیگران برای تشویق او میگویند:«آش کشک خالته بخوری پاته، نخوری پاته»
یعنی مجبور هستی این کار را انجام بدهی؛ چه علاقهای به آن کار داشته باشی، چه نداشته باشی.
معنای لغت:
پاته:
پایت است. به پای تو نوشته شده است.
برگرفته از کتاب: فوت کوزه گری
نوشته: مصطفی رحماندوست
تنظیم برای تبیان: خرازی
****************************
مطالب مرتبط
![مشاوره](https://img.tebyan.net/ts/persian/QuestionArticle.png)