تبیان، دستیار زندگی
مردان قبیله هم‏صدا و خوشحال، اسم مهدی را تکرار کردند. سپس با هم گفتند: «مهدی، امام عزیز ماست!» ابوجعفر که خوشحال شده بود، به چند غلام جوان اشاره کرد که میوه و شربتی ‏بیاورند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مسافری از آسمان هفتم

ویژه نامه شهادت امام حسن عسكری علیه السلام

نزدیکی‏های ظهر بود . مردهای قبیله دوان دوان از راه می‏رسیدند . بعضی‏ها با اسب، بعضی‏ها با شتر، خیلیها هم با پای پیاده. سرانجام بیشتر آنها پشت کوه سنگی، پای چشمه‏ی کوچکی جمع شدند. آنها برای گوش کردن به صحبت ریش سفید قبیله‏شان - ابوجعفر - به آن‏جا آمده بودند . ابوجعفر به آن‏ها گفته بود که برای گفتن حرف‏های مهمش، بهترین راه این است که پشت کوه سنگی که در نزدیکی‏های بادیه‏شان بود، جمع بشوند . هم جای امنی بود، هم پای ماموران (1) خلیفه به آنجا نمی‏رسید .

وقتی همه آمدند، نوبت ‏به صحبتهای ابوجعفر رسید. او به تازگی از سفرسامراء بازگشته بود. دوستان هم‏قبیله‏ای‏اش چشم به دهان او دوخته بودند. آنها مشتاق بودند که بدانند امام عسکری علیه السلام چه کسی را به عنوان جانشین خود معرفی کرده است. ابوجعفر به همه خوش‏آمد گفت. بعد، دیدارش از سامراء را تعریف کرد.

- ما چهل نفر از شیعیان خاص امام عسکری علیه السلام بودیم که مخفیانه وارد سامرا شدیم و به صورت جداگانه به خانه‏ی ایشان رفتیم. امام عسکری علیه السلام به گرمی از ما پذیرایی کرد . ما هنوز با حیرت منتظر صحبت‏هایش بودیم . هرکس چیزی می‏گفت: سؤالی مهم، دایم در ذهن من بود. مثل همه فکر می‏کردم که راستی امام عسکری که فرزندی ندارد، پس اگر خدای ناکرده برایش اتفاقی بیفتد و یا ماموران حاکم او را به شهادت برسانند، چه کسی امام خواهد بود! بالاخره عثمان بن سعید از میان ما برخاست و پرسید: ای فرزند رسول خدا! می‏خواستم از سوی جمع، سؤالی از شما بپرسم . سؤالی که برای ما خیلی مهم است!

امام عسکری ( علیه السلام) لبخندزنان از جای خود برخاست و نگذاشت، او به حرف خود ادامه بدهد . ما تعجب کردیم، چون حضرت فوری گفت: هیچ‏کس از این‏جا بیرون نرود!

همه در گوش هم پچ پچ کردیم.

- آخر چرا!؟

- چه شده است، امام چه می‏خواهد بگوید؟

- لابد می‏خواهد راز مهمی را برای ما آشکار کند!

آری همین‏طور بود . امام عسکری ( علیه السلام) گفت: آیا می‏خواهید به شما بگویم که برای چه به این‏جا آمده‏اید؟

همگی‏مان گفتیم: آری ای پسر رسول خدا.

گفت: شما چهل نفر آمده‏اید که درباره‏ی جانشین بعد از من سؤال کنید!

همه‏ی ما با حیرت گفتیم: همین‏طور است، ما برای گرفتن پاسخ این سؤال مهم به نزد شما آمده‏ایم.

امام پرده‏ی پشت‏سرخود را کنار زد . همه‏ی ما گردن کشیدیم . دوباره پچ پچ ما بالارفت . ناگهان پسرکی از آن‏جا به نزد امام آمد . کوچک بود و زیبا . چشم‏های جذاب و گونه‏های سفید و لطیف داشت . با آن که سن کمی داشت، اما آرام بود و با وقار.

یکی از میان ما گفت: یعنی او ...

و بقیه گفتند: بگذار خود امام بگوید!

امام عسکری ( علیه السلام) گفت: این کودک بعد از من امام و خلیفه‏ی شماست . از او اطاعت کنید و بعد از من متفرق نشوید که اگر این گونه شد به هلاکت افتید . شما از این پس این کودک را دیگر نخواهید دید، (2) پس در کارهای خود به عثمان بن سعید مراجعه خواهید کرد . از آن‏چه او می‏گوید، اطاعت کنید و سخنش را بشنوید ...

در آن لحظه گویی دهان همه‏ی ما برای حرف زدن باز نمی‏شود . همگی‏مان غرق در سیمای نورانی پسر شده بودیم .

ناگهان پیرمردی پرسید: ای مولای ما، اسم فرزند عزیزتان چیست؟

امام با خوش‏رویی پاسخ داد: اسم او مهدی است. او امام زمان شماست!

همه با خوشحالی برخاستیم و به امام عسکری علیه السلام و مهدی (عج) تبریک گفتیم. مهدی (عج) خیلی زود از اتاق بیرون رفت و ما دیگر او را ندیدیم و سرانجام به همراه عثمان بن سعید (3) که فقیه بزرگی بود، با امام‏عسکری علیه السلام خداحافظی کردیم ...

صحبتهای ابوجعفر به این‏جا که رسید. برخاست و بلند گفت: «اکنون پس از امام عسکری علیه السلام، جانشین او امام مهدی (عج) ست. یادتان باشد، او خلیفه‏ی حقیقی خداوند است . او مسافری است که از آسمان به میان ما آمده!»

مردان قبیله هم‏صدا و خوشحال، اسم مهدی را تکرار کردند. سپس با هم گفتند: «مهدی، امام عزیز ماست!»

ابوجعفر که خوشحال شده بود، به چند غلام جوان اشاره کرد که میوه و شربتی ‏بیاورند. آنها زود دست ‏به کارشدند. ناگهان آواز چند بلبل کوهی که بر شاخه‏ی درخت‏های کنار چشمه نشسته بودند، همه را غرق در شوق کرد .

نوشته‌: مجید ملامحمدی

تنظیم برای تبیان: حسین عسگری


1 . ماموران خلیفه‏ی ستمگر عباسی .

2 . چون احتمال زیاد داشت که امام مهدی (عج) به دست ماموران خلیفه به شهادت برسد، به همین خاطر همیشه ایشان را از مردم مخفی نگه می‏داشت .

3 . عثمان بن سعید، انسان دانشمند و پاکی بود . او اولین جانشین امام زمان (عج) در دوران غیبت صغرای ایشان است .

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.