تبیان، دستیار زندگی
چند روز بود که پیشی، توی انبار، یک گوشه‌ی گرم و نرم، چند تا بچه به دنیا آورده بود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قول بده منو نخوری

پیشی و بچه گربه ها

چند روز بود که پیشی، توی انبار، یک گوشه‌ی گرم و نرم، چند تا بچه به دنیا آورده بود. بچه گربه‌ها، خیلی کوچولو بودند و پیشی می‌ترسید آنها را تنها بگذارد. برای همین هم این چند روز، اصلاً از جایش تکان نخورده بود و خیلی خیلی گرسنه بود. وقتی، بچه گربه‌ها حسابی شیر خوردند و سیر شدند و خوابیدند، پیشی تصمیم گرفت از انبار بیرون برود و چیزی برای خوردن پیدا کند. پیشی آرام از انبار بیرون آمد و به دنبال غذا، این طرف و آن طرف را بو کشید. ناگهان بادی وزید و در انبار بسته شد. پیشی بی‌چاره ماند بیرون انبار و بچه گربه‌های کوچولو ماندند توی انبار. پیشی، هر چه میومیو کرد. هر چه پنچه به در کشید، در باز نشد که نشد. ناگهان، صدایی شنید. صدا از توی انبار بود. این صدای موشی بود که فریاد می‌زد: پیشی جان! اینقدر پنجه به در نکش! در باز نمی‌شود. پیشی با ناله گفت: بچه گربه‌ها تنها هستند. اگر بیدار شوند؟! اگر شیر بخواهند؟! ای وای! من آنجا نیستم! موشی گفت: قول بده مرا نخوری، من هم کاری می‌کنم تا پیش بچه‌هایت برگردی!

پیشی و بچه گربه ها

پیشی گفت: قول می‌دهم. قول می‌دهم. موشی از سوراخ در بیرون آمد و گفت: من می‌روم نزدیک پای خانم مزرعه‌دار. وقتی او جیغ کشید، تو دنبال من بیا. آن وقت او هم به دنبال تو می‌آید، یادت باشد مرا نخوری! کمی بعد، صدای جیغ خانم مزرعه دار بلند شد. پیشی به دنبال موشی دوید و خانم مزرعه‌دار با یک جارو به دنبال آنها دوید. موشی، از سوراخ در انبار، رفت تو. پیشی ماند پشت در و میومیو کرد. خانم مزرعه‌دار، در را باز کرد و همراه پیشی، رفت توی انبار. پیشی فوری رفت پیش بچه گربه‌ها. خانم مزرعه دار با دیدن بچه گربه‌ها، جارو را کنار گذاشت و پیشی را ناز کرد و گفت: وای! چه بچه‌های قشنگی داری! حتماً خیلی گرسنه هستی! صبر کن برایت غذا بیاورم! خانم مزرعه دار برای پیشی، آب و غذا آورد. او از دیدن بچه گربه‌ها آنقدر خوشحال شده بود که موشی را فراموش کرده بود! کمی بعد، در انبار باز باز بود، پیشی سیر سیر بود و بچه گربه‌ها خواب خوب بودند!

برگرفته از مجله: دوست خردسالان

تنظیم برای تبیان: خرازی

*****************************

مطالب مرتبط

چرا سنجاب ها شادند

نخود سیاه و آرزوی بزرگش

نمکی سر به هوا

پری کوچولوی هفت آسمان

کشتن یک گرگ سخت نیست

پیش مادر بمان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.