تبیان، دستیار زندگی
آیت‏اللّه‏ میرزا هاشم آملی در کنار تألیفات پرثمر و پرورش شاگردان فرزانه، خدمات فرهنگی ارزش‏مندی نیز از خود به یادگار گذاشت که می‏توان به ایجاد مدرسه علمیه ولی عصر اشاره کرد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیت الله میرزا هاشم آملی رحمه الله

آیت الله میرزا هاشم آملی

بنیاد مدارس و مساجد

آیت‏اللّه‏ میرزا هاشم آملی در کنار تألیفات پرثمر و پرورش شاگردان فرزانه، خدمات فرهنگی ارزش‏مندی نیز از خود به یادگار گذاشت که می‏توان به بنای ده‏ها مسجد در گوشه و کنار استان مازندران، ایجاد ساختمانهای عام المنفعه نیز پرداخت، که نمونه آشکار آن مدرسه علمیه ولی عصر(عج) در قم است، که این مدرسه با مساحتی نزدیک به هفتصدمتر و داشتن بیش از چهل حجره و چند مدرس و کتابخانه ای درخور و شایسته، محل سکونت طلاب فاضل بوده و در آن علوم اهل بیت (ع) آموخته می شود. ( معظم له در بنای دهها مسجد در گوشه و کنار استان مازندران با کمکهای مالی خویش شرکت جست و اجازه مصرف سهم مبارک امام (ع) را در این امر مقدس، به مقلدین خویش داده بودند)

فعالیتهای سیاسی

با شروع برنامه های ضدّ اسلامی رژیم منحوس شاهنشاهی، در قالب تصویب قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی، در مهرماه 1341ش مراجع تقلید و علمای اعلام با درایت و هوشیاری تمام عمق فاجعه را احساس کردند و بی درنگ به میدان آمدند و با حرکت شورانگیز و یکپارچه و با اعلامیه ها و بیانیه های توفنده خویش، نقشه های استعمار را نقش برآب کردند.

مرحوم آیت اللّه آملی یکی از چهره های سرشناس مبارز روحانیت بود. نام ایشان هماره ذیل اعلامیه های دسته جمعی مراجع تقلید دیده می شد(9). خانه اش محل شور و گردهم آیی مبارزان بود و دیدگاهش روشنگر راه مبارزه. نماز جماعت ایشان در حیاط مدرسه خان (آیت اللّه بروجردی)، نقطه گردهم آیی روحانیون مبارز بود. در آن سالهای سیاه ترس و خفقان - که حضرت امام تبعید شده بودند و بردن نام ایشان به آسانی میسّر نبود - در آنجا طلاب نام و یاد امام را گرامی داشته و برای پیروزی و توفیق او شعار می دادند و صلوات می فرستادند. حجةالاسلام والمسلمین ناطق نوری در این زمینه می گوید: «...ایشان در دوران انقلاب از جمله فقها و آیاتی بودند که همواره از امام عالیقدر به عنوان رهبری انقلاب و مقام امامت یاد می کردند و همراه و همگام با امام در دوران مبارزه و انقلاب بودند و اعلامیه های باقیمانده از آن عالم بزرگوار شاهد بر این مدّعاست...»

آیت اللّه فقید از اولین کسانی بود که دولت منتخب امام را تأیید کردند و در تمام مواقف انقلاب مردم را به پشتیبانی از آرمانهای حضرت امام(ره) فراخواندند. ایشان هماره از رهبر کبیر انقلاب به عنوان «امام المسلمین» یاد می فرمودند و پیروی از دستورات ایشان را واجب می دانستند و می گفتند: نظر من، در مسائل کشور همان است که امام می گویند.

پس از رحلت حضرت امام و انتخاب رهبر معظم انقلاب حضرت آیت اللّه خامنه ای - مدظله العالی - به زعامت و رهبری، نامه ای ازجانب ایشان به معظم له ارسال شد که در بخشی از آن آمده بود:

«...انتخاب شایسته حضرتعالی که فردی دانشمند و اسلام شناس و صاحب درایت هستید از جانب مجلس خبرگان، مایه امیدواری و تسکین است.»

ایشان در دوران انقلاب از جمله فقها و آیاتی بودند که همواره از امام عالیقدر به عنوان رهبری انقلاب و مقام امامت یاد می کردند

محاسن اخلاقی

آیت‏اللّه‏ العظمی میرزا هاشم آملی در رفتار و گفتار به اولیای خدا علیهم‏السلام اقتدا کرده بود. خوش‏بیان، خوش‏برخورد و خوش‏اخلاق بود. از تعیّنات زندگی به دور بود. از مظاهر بزرگنمایی سخت بدش می آمد و با طلاّب جوان همانگونه برخورد می کرد که با بزرگان و به آنان شخصیت می داد به همین دلیل در دل همگان جای گرفته بود. در خانه اش به روی همگان باز بود و در سرما و گرما پیاده از خانه به مسجد اعظم جهت تدریس می رفت. بشّاش و گشاده رو بود. با مردم مأنوس بود. بیش‏تر کارهای دفترش را خود انجام می‏داد حتی بسیاری از مواقع خود شخصا به تلفن جواب می داد و جلو پای واردین از جا برمی خاست. او زندگی اش را در گمنامی و بدون هیاهوی دنیوی سپری ساخت.

آیت‏اللّه‏ جعفر سبحانی درباره ویژگی‏های اخلاقی آن بزرگ‏می‏فرماید: «آیت‏اللّه‏ میرزا هاشم آملی، مردی مهربان و بسیار خوش مجلس بود. در بحث و گفت و گو جانب انصاف را از دست نمی‏داد و از شرایط زمان دور نبود و ضرورت‏ها را درک می‏کرد». دکتر سید جعفر شهیدی نیز که مدتی با آیت‏اللّه‏ میرزا هاشم آملی رحمه‏الله در نجف همراه بود درباره ایشان می‏گوید: «ایشان خلق و خوی نرمی داشت و بسیار متواضع و غالبا بشاش و گشاده رو بودند».

نظم در زندگی

آیت اللّه آملی در زندگی اش بسیار منظم بود و از وقت خویش به خوبی استفاده می برد. ساعت مطالعه، وقت عبادت و تدریس و زمان دیدار با مراجعین همه سر ساعت معین انجام می گرفت. فرزند ایشان جناب آیت الله حاج صادق لاریجانی می گوید: معظم له در امور درس و زندگی و برنامه خواب و فعالیت روزانه شان منظم بودند. ایشان همیشه شبها زودتر از دیگران می خوابیدند و سحرها که بیدار می شدند تا ظهر نمی خوابیدند. پس از نماز صبح شروع به مطالعه می کرد و پس از صرف صبحانه آماده تدریس می شد و پس از آن به پاسخگویی استفتائات و جواب مراجعان می پرداخت. ایشان از شب نشینیهای رایج بین مردم خیلی پرهیز می کردند و تحت هیچ شرایطی حاضر نبودند برنامه تنظیم شده خود را به هم زنند...»

تقید به ادعیه و زیارات

مرجع فقید شیعه فقیهی متعبد و مجتهدی متقی و وارسته و پایبند دعاها و زیارات بودند، به زیارت عاشورا و جامعه کبیره اهمیت داده و بسیار می خواندند. استاد معظم جناب آیت اللّه اسماعیل پور می فرمودند: معظم له دارای حالات و روحیات والای عرفانی بود که هماره آنرا از دیگران کتمان می کرد. ایشان در برخی از ادعیه خصایصی داشتند، اگر دعای به خصوصی را می دادند و یا می خواندند مؤثر واقع می شد، مطالبی بود که استاد ما با ریاضت، خواندن زیارت عاشورا، زیارت جامعه و توسل به آنها دست یافته بود و کراماتی داشتند که هرگز کسی را از چگونگی آن آگاه نساختند...»

عشق به ساحت مقدس ائمه (ع)

فقیه فقید، به اهلبیت عصمت و طهارت (ع) بسیار عشق می ورزیدند، کمتر مواقعی بود که نام مقدس این انوار الهی را بشنوند و اشکشان جاری نشود. به ویژه هرگاه نام امیرالمؤمنین علی (ع) را می آوردند بغض گلویش را می گرفت و اشک در دیدگانش حلقه می زد. یکی از ویژگیهای ایشان آن بود که هماره تا از خواب برمی خاست، به شوق امیرمؤمنان بر آن حضرت درود می فرستادند: «السلام علیک یا امیرالمؤمنین و رحمةاللّه و برکاته»

شور و عشق معظم له به سرور شهیدان غیر قابل وصف بود. مجلس عزایی که در ده شب اول ماه محرم در مسجد اعظم برپا می کرد، این بزرگوار خود شرکت جسته و در سوگ امام (ع) ، با صدای بلند گریه می کردند و اشک می ریختند. و هر صبح جمعه در منزل ایشان مجلس ذکر مصیبت امامان برپا بود و این سنّت حسنه را سالیان فراوان ادامه دادند.

معظم له برای سادت احترام بسیار قائل بودند و با تمام قد در جلو پای آنان - حتی طلبه های جوان سید - برمی خاستند.

مرجع فقید شیعه فقیهی متعبد و مجتهدی متقی و وارسته و پایبند دعاها و زیارات بودند، به زیارت عاشورا و جامعه کبیره اهمیت داده و بسیار می خواندند

جدّیت در تحصیل و تدریس

آیت اللّه فقید از اوان جوانی در تحصیل دانش، بسیار کوشا بود. سالیان فراوان - حدود هشتاد سال - به تحصیل و تدریس علوم آل محمد (ص) در حوزه های علمیه آمل، تهران، قم، نجف مشغول بود و هیچ چیز او را از این کار باز نداشت. او با جدیّت تمام درس خواند و در سایه همین کوشش ها بود که توانست قلّه های رفیع علم و دانش را به آسانی فتح نماید. او خود فرموده است: «...من در درس خواندن خیلی مجدّ بودم، درسها را تعقیب و دنبال می کردم، بر اساتید اشکال می گرفتم، در هر درسی که شرکت می کردم خیلی زود بروز کرده و مورد اعتناء استاد قرار می گرفتم...»

نیز ایشان به تدریس بسیار اهتمام داشت و حتی در مواقع بیماری هم از آن دست برنمی داشت.

آیت اللّه حسن زاده آملی می فرمودند: «روزی به دیدن و عیادت ایشان رفتم، مشاهده کردم آقا سخت مضطرب است و بی تابی می فرماید. عرض کردم: آقا چرا اینقدر بی تاب هستید؟ چرا مضطربید؟ فرمود: آقا! بی تابی من برای اینست که درسم تعطیل شده است.»

آیت اللّه اسماعیل پور می فرمودند: «زمانی آیت اللّه العظمی آملی به درس تشریف آوردند و علائم بیماری در چهره ایشان نمایان بود و فرمودند: من امروز تب داشتم و حالم مساعد نبود، اما برای اینکه درس تعطیل نشود و من بر شما حجت بوده باشم به درس آمدم. یادم می آید آقا مدّتی در یکی از بیمارستانهای تهران بستری بودند و از علاقه بسیاری که به علم و تدریس داشتند هر روز صبح به قم می آمدند و درس صبح خود را گفته و سپس به تهران بازمی گشتند...»

آیت الله حاج صادق لاریجانی نیز می گوید: در این یکی دو سال اخیر ایشان سکته ناقص کرده بود و پزشکان آقا را از تدریس منع کرده بودند. معظم له از این موضوع بسیار ناراحت بود و می گفت: دکترها نمی گذارند درس بدهم، اگر درس بگویم خوب می شوم.

نیز در سالهای آخر عمرشان به علت ناراحتی چشمی که داشتند، زیاد نمی توانستند از چشمان خود استفاده کنند لذا یکی از شاگردانشان متون درسی را خدمتشان می خواند و آقا آراء خویش را بیان می فرمود و این رویه چندین سال ادامه داشت... معظم له می فرمود: تحصیل علم برای طلاب مستعد واجب عینی است و نمی شود به بهانه ای دست از تعلیم و تعلم برداشت. در تحصیل علم نباید کوتاهی کرد. این سروصداها و زر و زیورهای دنیا در مقابل درس و بحث ارزشی ندارد و به طلاب می فرمودند: شما مطالعه کنید، شما فقط وقت خود را صرف تحقیق و علم نمایید. شمادرس بخوانید،اگرهمین درسهارا که معارف اهل بیت (ع) است خوب بخوانید، کم کم این مطالب در مقام عمل هم راهش باز می شود...

مردمی بودن

آیت اللّه آملی به مردم عشق می ورزید و با مردم می جوشید. درِ خانه اش به روی همگان باز بود تا دیدارش بدون هیچ مانعی صورت گیرد. از سالی که به ایران بازآمد تا چند سالی پیش از وفات، هر ساله برای دیدار از خویشان، نزدیکان و مردم زادگاهش به روستای «پردَمه» مسافرت می کرد و با اینکه عبور از جاده این روستا بسیار دشوار است، اما وی سختیها را تحمل می کرد و برای صله رحم و درک فضیلت آن، مشکلات را به جان می خرید.

ایشان خود می فرمود: علما باید خود را در معرض استفاده عموم قرار بدهند، ثبوت بی اثبات بدون فایده است. عالمی که علم خود را عرضه و اظهار نکند بی حاصل است و آن هدفی که از تعلیم و تعلم منظور است به دست نخواهد آمد.

و هم می فرمود: ریاست طلبی یک مسأله است و اینکه عالم خود را بی استفاده قرار دهد مساله دیگری است، عرضه علم شهرت طلبی نیست و تفکیک این دو، موضوع کم اهمیتی نمی باشد.

تحصیل علم برای طلاب مستعد واجب عینی است و نمی شود به بهانه ای دست از تعلیم و تعلم برداشت

تجلیل از مراجع معاصر

مرحوم آیت اللّه آملی در تجلیل از مراجع تقلید زمانش و علمای معاصرش از هیچ اقدامی فروگذار نمی کرد. ایشان در مواقع مختلف از مبانی علمی آیات عظام: حکیم و خویی و از مراتب زهد و تقوای آیت اللّه العظمی حاج سیداحمد خوانساری تجلیل می فرمود و به مراتب علمی و عملی و مقامات معنوی آیت اللّه العظمی میلانی عقیده محکمی داشتند. برای بزرگداشت آیت اللّه العظمی گلپایگانی در مجالس سوگواری و روضه ایشان شرکت می کرد و ارتباط بین ایشان و حضرات آیات: نجفی مرعشی و علامه طباطبایی از استحکام دیرینه ای - که سابقه آن به درسهای آقاضیاء عراقی و میرزای نائینی بازمی گشت برخوردار بود و دوستی و صمیمیت آنان نیز وصف ناشدنی. و هم به مرحوم آیت اللّه حاج میرزا ابوالحسن شعرانی بسیار احترام می نهاد و از او با نهایت تجلیل و تبجیل یاد می کرد و شخصیت علمی ایشان را می ستود و هماره از شاگردان معظم له جویای احوال او می شد.

برخی از نصایح ایشان در جلسات درس

ایشان در زمانهای مختلف، از جمله در آستانه تعطیلات حوزه، طلاب را به پرهیزکاری و تقوا فرامی خواندند و از آنجا که خود، شهد شیرین تقوا را چشیده بود سخنش از حلاوت خاصی برخوردار بود و تا عمق جان آدمی تأثیر می کرد. از جمله می فرمود:

- هماره به یاد خدا باشید.

- همواره به یاد امام زمان (ع) باشید که او ناظر بر رفتار و کردار شماست.

- همیشه با وضو و طهارت باشید.

- نماز شب را از یاد نبرید که تمام پیامبران بدان سفارش کرده اند.

- هرگز به نامحرمان نظر مکنید.

- فقه پاک است و در ظرف ناپاک جای نمی گیرد، کسی که می خواهد فقیه اهلبیت شود باید نفسش را پاک کند و خودش را اصلاح نماید. دنیا قمارخانه نفس ناطقه است، مواظب باشید که نفستان را نبازید.

روحش شاد.

زندگینامه

تحصیلات و تألیفات

منبع: سایت حوزه-تنظیم برای تبیان سید پیمان صابری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.