تبیان، دستیار زندگی
چنان كه می دانیم شعر، ترجمان عاطفه و احساس انسانهاست و چون در این نوع قیاس بیشتر از تخیّل و وهم استفاده مى شود، نه واقعیت خارجى ، تأثیرش در طبیعت مردم بیش از قیاس هاى دیگر است. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شعر و شمس الشموس

ستایش و سوگ امام هشتم علیه السلام در شعر

تلفنی، امام رضا (ع) ،را ،زیارت، كنید

چنان كه می دانیم شعر، ترجمان عاطفه و احساس انسانهاست و چون در این نوع قیاس بیشتر از تخیّل و وهم استفاده مى شود، نه واقعیت خارجى ، تأثیرش در طبیعت مردم بیش از قیاس هاى دیگر است.

و باز مى دانیم در عربستان پیش از اسلام ، برخى از تیره ها ، از این هنر براى بازگویى مفاخر خود به مردمان و توجه آنان به خود سود مى جستند. رئیس قبیله مى كوشید با بخشیدن صلت بسیار به شاعر و پذیرایى شایان از او، زبان وى را به ستایش خود و خاندان خود بگشاید ، یا از او بخواهد تیره رقیب را نكوهش كند.

با ظهور اسلام، بهره گیرى از این هنر عاطل نماند ، شاعران قریش را مى بینیم كه در جنگهاى بدر و اُحُد بزرگان مكه را مى ستودند و پیغمبر صلوات الله علیه و مسلمانان مدینه را نكوهش مى كردند. در مقابل آنان ، رسول اكرم صلى الله علیه و آله از شاعران اردوى مسلمانان مى خواست بدانها پاسخ دهند و ومى فرمود شعر شما در آنان كارگرتر از تیر تیراندازان است.

با گسترش اسلام و با نزول بعضى آیه هاى قرآن كریم و ارشاد پیغمبر صلوات الله علیه، اندك اندك شمار شعرهاى مدحى و هجائى كه رنگ نژاد و قبیله داشت كاهش یافت و سروده ها رنگ مسلمانى و اخلاق انسانى به خود گرفت.

از سال سى ام هجرى كه حكومت اسلامى مسیر خود را ـ لا اقل در بعضى خطوط ـ تغییر داد ، دوباره شعر عربى به پذیرش رنگ نژادى متمایل گشت. نمونه این دگرگونى را در شعرهاى سروده شده از عصر عثمان بن عفان به بعد مى بینیم.

در دوره جنگ هاى داخلى ـ نبرد جمل و صفین ـ شاعران اردوى معاویه ته رنگ اسلام و اخلاق مسلمانى را هم از شعر خود زدودند و سبك شعر را به دوران پیش از اسلام ـ عصر جاهلى ـ برگرداندند. در شعرهاى این دوره دیگر سخنى از تقوى ، ایمان به خدا ، عدالت و حكومت امام عادل در میان نیست. آنچه مى بینیم ، نازیدن تیره اى

امام رضا ع

است بر تیره دیگر.

بدین شعر كه اندكى از بسیار است توجه فرمایید :

أرى الشام تكره مُلك العِراق
و اهل العراق لهم كارهـونا
فقالـوا عـلـى عـلینا امام 
فقلنا رضینا ابن هـند رضینا

چنان كه مى بینیم شاعر حكمرانى عراق را بر شام نمى پذیرد ـ همان سخنى كه لخمیان و غسانیان مى گفتند ـ و بدین توجه ندارد كه جدال بر سر امام است ، نه زیر دست بودن شام یا عراق .

تغییرهاى بنیادى كه از عصر معاویه در رژیم اسلامى پدید آمد و منكراتى را كه وى آشكارا مرتكب شد و فشار سختى كه بر شیعیان على علیه السلام وارد آورد و فجایعى كه به امر یزید ـ از حادثه كربلا گرفته تا قتل عام مدینه ـ رخ داد ، در حوزه هاى مسلمانى بى اثر نماند.

بیشتر عراق و كمتر حجاز و شام اگر تكانى نخوردند ، بارى به زبان ناخشنودى نمودند ، حكمرانان سفیانى و مروانى براى این كه ذهن مسلمانان را از اندیشیدن درباره كردار خود منحرف سازند ، از یك سو مكتبهاى فكرى مرجئه و جبریان را تقویت كردند ، تا در ذهن مسلمانان ، حكومت مسئول كردار زشت خود نباشد ، یا لا اقل راهى براى رهایی از عذاب الهى پیش پاى او گشوده بماند ، از سوى دیگر گروهى شاعر شكمباره سود جو را به مزد گرفتند و با بخشیدن صلتهاى گران به آنان ، از ایشان خواستند تا به زبان شعر، آن چه را در آنان نیست بستایند و آنچه را هست بزدایند ، شاعرانى چون اخطل ، كعب بن جمیل ، بشار پسر برد و جز آنان.

از یك سو مكتبهاى فكرى مرجئه و جبریان را تقویت كردند ، تا در ذهن مسلمانان ، حكومت مسئول كردار زشت خود نباشد ، یا لا اقل راهى براى رهایی از عذاب الهى پیش پاى او گشوده بماند ، از سوى دیگر گروهى شاعر شكمباره سود جو را به مزد گرفتند و با بخشیدن صلتهاى گران به آنان ، از ایشان خواستند تا به زبان شعر، آن چه را در آنان نیست بستایند و آنچه را هست بزدایند

عباسیان نیز چنان كه مى دانیم دنباله رو امویان بودند با این تفاوت كه شمار شاعران ستایشگر آنان بیش از شاعران دوره اموى است.

برابراین خیل دنیا پرست از خدا بى خبر، دسته اى اندك را مى بینیم كه در هر دو دوره ـ امویان و عباسیان ـ نه بیم جان داشتند و نه امید نان ، خدا را مى خواستند و حقیقت را ، اینان همان گروه كوچك اند كه در تاریخ ادبیات به نام« شاعران شیعى » مشهور گشته اند. سر دسته اینان را باید كُمیت بن زیاد اسدى و بهترین آثار مدحى عصر اموى را باید هاشمیات این شاعر شمرد و پس از او شاعران دیگر كه در عصر اموى یا عصر عباسى مى زیسته اند.

با توجه بدین نكته كه این دسته از شاعران همیشه در مخاطره بودند ، و شعر را براى تبلیغ عقیده خود مى سروده اند ، نه براى سروسامان دادن دنیاى خویش ، شمار این بیت ها از جهت كمیّت در خور توجه است ، مخصوصاً آنچه در ستایش امیر المؤمنین على علیه السلام سروده شده كه در این قسمت شاعران شیعى ـ با اختلافى كه در مذهب دارند ـ هم عقیده اند و در درجه دوم ستایشهاى امام سوم و حادثه كربلا و نیز ستایش دختر پیغمبر.

امام رضا ع

نباید از نظر دور داشت كه ستایش امام هشتم را شاعران دوازده امامى عهده دارند ، در صورتى كه در ستایش امیر المؤمنین دیگر شعبه هاى شیعى نیز سهم دارند و شاید یكى از علت هاى اندك بودن این دسته از شعرهاى مدحى همین باشد.

اما چیزى كه در دیده نویسنده این مقاله شگفت مى نماید این است كه چرا در باره ولایتعهدى آن حضرت كه به سال دویست و یك هجرى قمرى رخ داده، نمونه بسیارى از شعر شاعران را نمى بینیم. شعر سرودن پیرامون چنین واقعه به شاعران شیعه مذهب مخصوص نبوده است. خلیفه اى كارى بزرگ كرده و شخصیتى از خاندان على را به ولایت عهدى گمارده . به خاطر بازگوئى حقیقت نه ، به خاطر خوشایند حاكم هم كه باشد شاعران مدیحه سرا باید در این باره داد سخن بدهند. نمونه شعرها كو ؟ و بر سر آن چه آمده است ؟ نمى توان گفت شاعران در این حادثه خاموش مانده اند. آیا پس از شورش عباسیان در بغداد و به خلافت گزیدن ابرهیم بن مهدى و پشیمان شدن مأمون از كار خود و شهادت حضرت رضا ، حاكم و مأموران او بتدریج آن شعرها را از میان برده اند ؟ پس از گذشت هزار و دویست سال آنچه گفته شود حدس و گمان است.

چنان كه مى دانیم شعر فارسى نخست از شرق ایران برخاست ، سپس سرودن آن در ایران مركزى و شمال كشور رواج یافت. با توجه بدین نكته كه از آمدن اسلام به ایران تا پایان دوره مغولان مذهب رایج در نشأتگاه شعر فارسى مذهب حنفى بوده است ، نباید توقع داشت شاعران ، شعر بسیارى در ستایش آل على علیهم السلام سروده باشند ، به خصوص كه آن چه باقى مانده، شعرهاى مدحى شاعران دربارى است كه براى زنان سروده اند ، نه از روى عقیده و ایمان ، و شعرهایى كه زاده احساس و عاطفه پاك و سرایندگان آن شعرهاست بتدریج از میان رفته . در طول این هفتصد سال وضع چنین بوده است ، البته قلمرو آل بویه كه مذهب شیعه را ترویج مى كردند حساب جداگانه دارد و نیز از چند شهر دیگر شاعران شیعى برخاسته و به عربى و فارسى در مدح آل على سخن سروده اند. اما چنان كه نوشتیم ، اینان تا عصر تیمورى در اقلیت بوده اند. فاطمیان در سده چهارم در شرق ایران نفوذى یافتند و شاعران فارسى زبان به ستایش آنان گشودند ، اما از شاعران این مذهب نیز توقع ستایش امام على بن موسى الرضا علیه السلام را نباید انتظار داشت ، چنان كه در دیوان ناصر خسرو نامى از امام هشتم نیامده است. لیكن ستایش امیر المؤمنین على علیه السلام ، امام حسین علیه السلام و دختر پیغمبر سلام الله علیها را در شعر او مى توان دید.

با این همه، پیش از عصر تیموریان و شیوع مذهب شیعه شاعران عارف مسلك را مى بینیم كه پاره اى شعرهاى خود را به ستایش هشتمین امام زینت بخشیده اند. در سده هشتم پس از كاهش هجوم مغولان و روى كار آمدن تیموریان و نیز با تأسیس حكومت سربداران، مذهب شیعه در قسمتهاى مهم ایران شایع مى شود و از سده هشتم هجرى است كه شعرهاى مدحى را در ستایش امامان و از جمله امام هشتم فراوان مى بینیم.


برگرفته از مجموعه آثار نخستین كنگره جهانى حضرت رضا علیه السلام

نوشته دكتر سید جعفر شهیدى