آیتالله العظمی سید عبدالاعلی موسوی سبزواری
آیتالله العظمی سید عبدالاعلی موسوی سبزواری، فقیه و مفسر و قرآنپژوه بزرگ جهان تشیع و از مفاخر علمی و برجسته اسلام در دوره معاصر است که عمر شریف خویش را در نشر و گسترش معارف اسلام و قرآن مصروف داشت.
وی در هیجدهم ذی حجه 1328 ه .ق. - مصادف با عید غدیر خم - در سبزوار دیده به جهان گشود. دوران کودکی و نوجوانی را تحت سرپرستی پدر بزرگوارش طی نمود و مقدمات ادبیات عرب و فقه و اصول و ... را از پدر و عمویش، آیتالله سید عبدالله برهان (م 1384 ه .) فراگرفت و تا سن چهارده سالگی در زادگاه خود به تحصیل مقدمات علوم اسلامی و عربی پرداخت.
اساتید آیةالله موسوی سبزواری
در سال 1342 ه.ق به مشهد مقدس رفت و در آنجا از محضر بزرگانی چون: علاّمه حاج میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری (م1344 ه.)، میرزا عسکر شهیدی، معروف به ‹‹آقا بزرگ حکیم›› (م 1354 ه.)، آیتالله سیدمحمّد عصّار لواسانی (م 1356ه.) و حاج شیخ علیاکبر نهاوندی (م 1369ه.) بهره برد.
سبزواری پس از حدود هشت سال اقامت در مشهد، برای تکمیل درس سطح فقه و اصول و نیز فلسفه و تفسیر و دیگر علوم اسلامی عزم سفر نجف اشرف نمود و در آن شهر در درس آیات عظام: مرحوم نائینی (م 1355 ه.)، آقا ضیاءالدین عراقی (م 1361 ه.)، شیخ محمّدحسین اصفهانی، معروف به «کمپانی» (م 1361 ه.)، آقای سید ابوالحسن اصفهانی و آقاسید حسین بادکوبهای (م 1358 هـ) و ... شرکت نمود و آموختههای فقهی و فلسفی خویش را تکمیل کرد. وی تفسیر قرآن و مناظره و کلام را با حضور در جلسات تفسیری علامه محمدجواد بلاغی فراگرفت. او همچنین از علاّمه مامقانی(م1351 ه.) و حاج شیخ عباس قمی (م 1359 ه.) و دیگر مشایخ و استادان خود اجازات روایتی و اجتهادی کسب نمود و در حالی که 36 سال داشت، در سال 1365 ه. ق. خود عهدهدار تدریس خارج فقه و اصول شد و به تربیت شاگردان و دانشوران پرداخت.
آیتالله سبزواری، در کنار فقیه برجسته اهلبیت، آیتالله العظمی سید ابوالقاسم خوئی (م 1413 ه.) خدمات شایانی به حوزهِ نجف اشرف نمود و چراغ فقاهت را در آن حوزه، نورانی نگه داشت و خود چیزی کمتر از یک سال - بعد از آیتالله خوئی - عهدهدار ریاست آن حوزه علمی شد.
ایشان مردی متواضع، بردبار، كم سخن و دائمالذکر و از حافظان قرآن کریم بود. وی در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ایران و عراق نقش داشت و از انقلاب اسلامی ایران و رهبر آن - حضرت امام خمینی(ره) - کمال حمایت و پشتیبانی را نمود. در زمان اقامت امام در نجف، در کنار ایشان بود و از امام و نهضت وی حمایت میکرد. چندین بار درس خویش را برای توجّه دادن حوزه علمیهِ نجف، به وقایع انقلاب اسلامی ایران تعطیل نمود و به هنگام همهپرسی نظام جمهوری اسلامی، در فروردین 1358 ش. پیامی مبنی بر حمایت از آن صادر فرمود.
وی همواره حامی مردم مظلوم و مسلمان عراق بود و در جنبش و قیام معارضان عراقی در سال 1370 ش. نقش هدایت و رهبری داشت. او هرگز با رژیم بعث حاکم بر عراق سازش ننمود و چند بار منزلش به محاصرهِ نظامیان بعث درآمد و رژیم بعث برایش محدودیتهایی قائل شد.
سرانجام این فقیه فرزانه و مفسر عالیقدر تشیع و عالم وارسته، بعد از عمری تدریس و تحقیق و تألیف و مجاهدت در روز دوشنبه 25 مرداد 1372 ش. (27 صفر 1414 ه.) - مصادف با شب رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و شهادت امام حسن مجتبی(علیه السلام) - در نجف اشرف درگذشت و به دیدار حق شتافت. برخی معتقدند که وی توسط رژیم بعث عراق مسموم و شهید شده است.
آثار و تالیفات
از آثار و تألیفات ارزشمند وی میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد:
1- "مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن"، در تفسیر قرآن که مفسر طرح آن را در 30 جلد ریخته بود و تاکنون قریب به 12 جلد آن به چاپ رسیده و متأسفانه باقی مجلدات در صورت وجود، چاپ و منتشر نشده است.
این تفسیر به عربی است و نخستینبار تا جلد چهارم آن، در "مطبعه`الاداب" نجف به سال 1404 ه. به چاپ رسید و در سال 1409 ه. مؤسسهِ اهلالبیت بیروت آن را تجدید چاپ کرد.
چاپ دیگر آن در همان سال در "مطبعه`الدیوان" بغداد صورت پذیرفت. امّا چاپ بهتر و با حروفچینی و تحقیق جدید، با اشراف فرزند مفسر، در سال 1414 ه. انجام گرفت که متأسفانه با درگذشت وی در همان جلد اول توقف یافت و بعد با همکاری "مؤسسه`المنار" حدود 12 جلد آن به چاپ رسید.
2- "مهذبالاحکام فی بیان الحلال و الحرام"، در فقه امامی و شامل یک دورهِ کامل فقه استدلالی در 30 جلد وزیری در مطبعة الاداب نجف به سال 1982 م. چاپ شد.
3- "تهذیب الاصول"، یک دوره اصول فقه، به صورت فشرده، ولی روان در 2 جلد که به طبع رسیده است.
4- "لباب المعارف"، در علم کلام و دفاع از عقاید شیعه و از جمله اولین آثار آیتالله سبزواری است که در 2 جلد به عربی تألیف شده است.
5- "افاضة الباری فی نقد ما الّفه الحکیم السبزواری"، در نقد و بررسی آثار فلسفی حکیم حاج ملّاهادی سبزواری (م 1289 ه.).
6- "رفض الفضول عن علم الاصول"، در علم اصول.
7- "منهاج الصالحین"، در فقه.
8- "مناسک الحج"، در مسائل حج.
9- "رسالهِ توضیح المسائل"، به فارسی
10- حاشیه بر بسیاری از کتابهای شیعه چون: عروةالوثقی، وسیلةالنجاه، حدائقالناظره، جواهرالکلام، مستندالشیعه، اسفار، تفسیر صافی، شرح منظومهِ حکیم سبزواری، و...
11- مجموعهای در رسائل فقهی و ... از دیگر آثار علمی آن دانشمند است که نشر و گسترش احکام اسلامی و معارف قرآنی را سرلوحه خود کرده بود.
معرفی تفسیر مواهب الرحمن
روش تفسیری قرآن به قرآن در طول تاریخ تفسیر، کمتر مورد توجه بود تا این که در قرن چهاردهم، بزرگ پرچمدار روش تفسیری قرآن به قرآن، - علاّمه طباطبایی (رحمةالله علیه)- در تفسیر "المیزان" این روش را احیاء کرد.(1) از جمله کسانی که این روش تفسیری را پسندیده و در تفسیر خویش از آن بهره برده، آیتالله سبزواری است که در تفسیر "مواهب الرحمن" از این روش بهره گرفت.
وی معتقد است که قرآن باید به وسیلهِ خود قرآن و آیاتی که دارای قرائن هستند، با پرهیز از تفسیر به رای و با کمک احادیث صحیحه معصومین(علیهم السلام) - که شارحان و مفسّران واقعی قرآن کریماند - تفسیر شود.
این مفسر گرانقدر شیعه - که خود حافظ قرآن کریم است - ، در تفسیر هر آیه، مجموعهای از آیات را به قدر متیقن که به فهم آیه کمک میکند، میآورد و در تبیین و تفسیر آیه، از آیات دیگر کمک میگیرد و در این باره مینویسد:
"به قدر ممکن، از آیات مبارکه - که دارای قرائن معتبر هستند - کمک گرفتهام."(2)
در مقایسهای که بین دو تفسیر ‹‹المیزان›› و ‹‹مواهب الرحمن›› صورت پذیرفته، حد مشترک این دو تفسیر، در این است که هر دو ‹‹تفسیر قرآن به قرآن›› میباشند.(3) امّا سبزواری در تفسیر شریف مواهب الرحمن، از شیوه قرآن به قرآن به نحو کاملتری بهره برده و در تفسیر خود، کمتر نکتهای را در رابطه با کلمات و تفسیر قرآن به قرآن ناگفته و ناتمام گذاشته است. وی در بسیاری از موارد، با رعایت ایجاز و با استفاده از سادهترین عبارات در تفسیر آیات، مطالبی را ذکر کرده که در تفسیر المیزان حتی در حد تفسیری مختصر هم نیامده و مفسر بزرگ المیزان، یا تنها به ذکر مختصر آنها اکتفا کرده و یا با اینکه جای بحث آن مطالب در همانجا بوده، به مجلّدات بعدی موکول کرده است. از آن جمله "در سورهِ حمد"، در تفسیر کلمهِ "رب" - که از امّهات اسماء الهی است - مؤلف (المیزان)، بسیار مختصر بحث نموده و در تفسیر کلمه "یوم" در "یومالدین" و اینکه "الرحمن" و "الرحیم" بعد از "العالمین"، چرا تکرار شده، توضیحی داده نشده است، در عوض در تفسیر مواهب الرحمن، این کلمات به نحو بسیار عمیقی مطرح شده و با اثبات این که "بسمالله الرحمن الرحیم" جزء سوره است، تکرار دوم آن را در این سوره اثبات کرده است.(4)
در مجموع تفسیر مواهبالرحمن شامل ویژگیهای زیر است:
1- جامع بودن در مباحث مهم عقلی و نقلی و استشهاد به اقوال علما و بیان نظرات خود.
2- شرح و تفسیر عالمانه و دقیق آیات به روش قرآن به قرآن.
3- بهرهگیری از روایات صحیحهِ اهلبیت(علیهم السلام) که شارحان واقعی قرآناند.
4- توجّه به روایات اهل سنّت و اقوال صحابه و تابعین با نقد و بررسی کافی.
5- پرهیز از ورود به روایات جعلی و اسرائیلیات و غلویّات و روایاتی که دارای ضعف سند یا متن هستند.
6- پرهیز از علمزدگی و خودباختگی در برابر علوم جدید و اینکه هر چیزی از زاویهِ تجربه و علم بررسی و ثابت شود.
7- عقلی و اجتهادی بودن؛ چرا که مفسّر در این تفسیر به رویکرد عقل و خردورزی، به تفسیر قرآن پرداخته و از تفسیر به رای پرهیز نموده است.
8- دقّت نظر کافی در شرح واژهها و مفردات قرآنی.
9- پاسخگویی به شبهات پیرامون اسلام، چون قصاص و ابطال شبههِ معترضین.
10- سادگی و روانی در بیان مطالب و پرهیز از اطاله کلام.
و فواید و امتیازات دیگر این تفسیر است که آن را یکی از بهترین تفاسیر قرآن کریم و جامعترین آنها از لحاظ فواید لفظی و معنوی نموده است.(5)
امّا این تفسیر گرانسنگ شیعی، به دلایلی در غربت افتاده و در سطح جامعهِ علمی ما به ویژه در حوزه و دانشگاه ناشناخته مانده که حتی نامش، در ذهن بسیاری از فضلا و اندیشمندان علوم اسلامی و بالاخص علوم قرآنی ناآشنا و غریب است.
برخی از دلایل آن عبارتند از :
1- عدم آشنایی کافی از مفسّر، به علّت اینکه وی در خارج از محیط علمی ایران بود و مضافاً بر این که حیات علمیاش تحتالشعاع فقیه بزرگ شیعه آیتالله خویی در نجف قرار داشت و چیزی کمتر از یک سال بعد از وی به دیار باقی شتافت.
2- ناقص بودن تفسیر از لحاظ چاپ و مجلّدات و تیراژ بسیار کم آن در ایران.
3- وجود تفاسیر دورهای کامل با تیراژ بالا، به ویژه تفسیر "المیزان" که انصافاً بهترین و برترین تفسیر شیعه، بلکه جهان اسلام و شهرت جهانی یافته و به زبانهای مختلف ترجمه شده است.
4- اطلاعرسانی ضعیف متولیان آثار مرحوم سبزواری و عدم فعالیّت دفتر آن مرجع عالیقدر شیعه پس از رحلت وی.
5- عدم ترجمه آن به فارسی برای استفادهِ عموم مردم کشورمان.
و موارد دیگر...
امید است که با رفع نواقص آن مانند چاپ مجدّد و ارائه مجلدات دیگر آن و ترجمهِ آن به فارسی و نواقص احتمالی دیگر و نیز برگزاری همایشهای ویژه برای آن مفسّر و فقیه والامقام و نگارش کتاب و مقالات پیرامون افکار و آثار وی، غبار مظلومیت از چهرهِ سترگ آن فقیه عالیقدر و آن مفسّر گرانمایهِ اسلام زدوده شود و آثارش به ویژه تفسیر ‹‹مواهبالرحمن›› از غربت درآید و ذخایر علمی و معارف بشری که در این تفسیر و دیگر آثارش موج میزند، شناخته و شناسانده شود.
پینوشتها:
1- ر.ک به مقدمه "تفسیر المیزان"، ج 1/11 به بعد.
2- "مواهب الرحمن"، مقدمه، ج 1/6 .
3- ر.ک به "مجلهِ پژوهشی دانشگاه تربیت معلم سبزوار"، ش1، سال اوّل، 1376 ش، صص7 - 9، مقالهِ استاد دکتر احمد وحید.
4- "مواهبالرحمن"، ج 1/30.
5- ر.ک به "المفسرون حیاتهم و منهجهم"، ص 697.
برگرفته از منابع ذیل:
الف) "آینهِ پژوهش"، سال چهارم، شمارهِ 20، 1372 ش.
ب) "سبزوار، شهر دانشوران بیدار"، محمود بیهقی، مشهد: انتشارات امام، دوّم، 1377ش.
ج) "سیمای سبزوار، سرزمین سربداران"، محمد ابراهیم احمدی، قم: نشر نبوغ، اوّل، 1375ش.
د) "موسوعه`النجف الاشرف"، بیروت: دارالضواء، اوّل، 1417 هـ.
هـ ) "مستدرکات اعیان شیعه"، (ج7)، حسن امین، بیروت، دارالتعارف، بیروت، اوّل.
و) "طبقات مفسران شیعه"، (ج5)، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، نوید اسلام، دوّم، قم، 1377ش.
ز) "المفسرون حیاتهم و منهجم"، سیدمحمدعلی ایازی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، اوّل، 1414 ه.
سایت تبیان
مهری هدهدی