گشتهام بیمار غربت، درد درمانم شده
همدمم در کنج عزلت، آه سوزانم شده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1387/12/05
بیمار غربت
گـشـتـهام بـیـمـار غـربـت، درد درمـانـم شــده |
هــمـدمم در کـنـج عزلت، آه سوزانم شده |
مـجـتـبـایـم، آن کـه از بـی یاری و بی همدمی |
آه، تــنـهـا مـحـرم اسـرار پــنـهـــانـم شـده |
مـیکـنـم در خـانـه خـود هـم به غـربت زندگی |
مـن نـدانم با چه جرمی خانه، زندانم شده؟ |
مـرد را در خـانـه، همسر محرم راز است و من |
مــحــرم رازم دریـغــا قـاتـآل جــانــم شـده! |
مـیخـورم هـر روز از زخـم زبــان خــون جـگــر |
هــر شـب از بی یاوری، شام غریبانم شده |
رهـبـر تـنـهـای تـاریـخـم، کـه بـیش از هـر گناه |
بــیگـنـاهــی بـاعــث رنـج فـراوانـم شــده |
از همه نزدیکتر بر من که شده همسر، به زهر |
مــیـزبــان روزه لــبهـای عـطـشـانـم شده |
وارث صـبـر پـدر گـشتـم کـه در طـفلی به ظلم |
مـادرم نـقـش زمـین در پیش چشمانم شده |
بـا زبــان حـال مـیگـویــم، کـه در دیـوان عــدل |
مــدرک مــظـلـومـی مـن، قـبـر ویرانم شده |
ظـلـم بـی تــکـرار در تـاریـخ مـظـلـومـان دهــر |
قــصـّـه بــعـد از شـهـادت، تـیـربـارانـم شده |
گـفـت جـدّم کـور در مـحـشـر نـخـواهـد آمـدن |
در جهان با معرفت، چشمی که گریانم شده |
دارد امــیــد شـفـــاعــت در جــزا بــر مــادرم |
آن کــه بـا اخـلاص در دنـیـا ثـنـاخـوانـم شده |
"محمد موحدیان"امید
تنظیم تبیان: هدهدی