ساعت از نگاه تو ...
* ساعت میتواند هر شکلی باشد مربع، مستطیل، لوزی، اما همیشه عقربهها توی یک دایره میچرخند آنها تا همیشه دور زمان میگردند.
* ساعت، یعنی زمان یعنی چه قدر زود، چه قدر دیر یا به موقع. ساعت تنها با همین ثانیههایی که دستش است جهان را در اختیار دارد.
* ساعت، بازی حرکت کردن و نکردن است. اعدادی که ثابتند و همه چیز توی دست آنهاست و عقربههایی که هر چه میدوند باز هم چیزی از خودشان ندارند. اعداد دیده میشوند.
* ساعت جوانی، ساعت پیری، ساعت موفقیت، ساعت شکست، باید خودت را با آن تنظیم کنی از عدد قبلی بگذر و به سمت عدد بعدی پیش برو.
* برای زدن یک تست ثانیهها مهماند. برای یک سفر ساعتها برای پایان یک سال تحصیلی ماهها و... برای زندگی همهی زمانها کوتاه است.
* توی یک ساعت، ساعت شمار است، ثانیه شمار، دقیقه شمار، این همه عدد این همه علامت ساعتها این همه روی زمان تاکید میکنند!
* ساعت دیواری، رومیزی، مچی،... جهان شده ساعت پس تو چه طور میتوانی به این راحتی وقت شکنی کنی؟!
* ساعتها، سرما را نمیفهمند. گرما، ترافیک، افسردگی، دود. هیچ چیز را نمیفهمند ساعتها خود خواندهاند همیشه تو باید آنها را بفهمی.
* ساعتها با پنبه سر میبرند نه دادی و نه فریادی ولی همیشه حرف اول را میزنند با یک زنگ کوتاه!
* ساعتها، یک شکل در یک جهت و با یک هماهنگی میچرخند و زندگی آدمها را به هزار شکل میچرخانند. چه قدر ساعتها بیتفاوتند!
نوشته: نیلوفر عباسی
**********************
مطالب مرتبط