تبیان، دستیار زندگی
مثل فرشته ها به چشمانت زل می زنند و دست آخر به خجالت می اندازندت. زیر سنگینی نگاهشان تاب نمی آوری. یکی را با دسته گل سر چهارراه می بینی، دیگری را دست در دست مادر کارمندش برای رفتن به مهد کودک.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کودکی ام را زیر پایت لگد نکن

کودکی

صبح که از خواب بیدار می شوی و پا بیرون می گذاری، به خیابان نرسیده ترافیک دامنت را می گیرد. به دانشگاه می روی یا سرکار یا مدرسه، تفاوتی نمی کند ، درگیری با ارباب رجوع ، استادی که بلد نیست از راست می نویسند یا چپ، فروشنده ای که اول صبح درآمد یک روزش را از تو می خواهد و هزار آدم عبوس کج خلق دیگر که بر تمام مشکلات روحی، روانی، جسمی و عاطفی ات اضافه می شوند. جوانی یا میانسال، دلت به حال آن یکی می سوزد. اما راستش را بخواهی دلت به حال یکی بیشتر می سوزد ...

کم نیستند ، قاعده هرم جمعیت کشورت به حساب می آیند. مثل فرشته ها به چشمانت زل می زنند و دست آخر به خجالت می اندازندت. زیر سنگینی نگاهشان تاب نمی آوری. یکی را با دسته گل سر چهارراه می بینی، دیگری را دست در دست مادر کارمندش برای رفتن به مهد کودک.

اهانت لفظی به یک کودک اثری در حد یک تنبیه شدید بدنی دارد.

به حال هر کدام یک جور دلت می سوزد. برای آن که گل می فروشد به خاطر کار کردنش، برای آن یکی هم چون در دنیای صنعتی امروز به جای رختخواب گرمش باید در اتوبوس و تاکسی کشیده شود. بارها در مترو بی دلیل شاهد کتک خوردنش از پدر و مادری بوده ای که نمی دانند عقده های کارشان را کجا خالی کنند. بارها دیده ای که کودک را تنها با پرسیدن یک سوال به شنیدن طوماری از فحش و ناسزا محکوم می کنند. بارها پدری را دیده ای که نمی داند حتی بچه اش به کدام مدرسه می رود ، ابتدایی است یا راهنمایی. به همین جا ختم نمی شود...

کودکی

آزار می بینند. گاهی نه آن قدر که بگویی حیف! اما گاهی چنان زیاد که تمام وجودت برایش آب می شود. مسائل مختلف از گوشه و کنار آن ها را آزار می دهد. از آلودگی هوا تا بی توجهی مسئولان به رفاهشان، تغذیه نامناسب و گرفتاری در دنیای ماشینی.

اما زمانی آزارها تا اندازه ای پیش می روند که عنوان "کودک آزاری" می گیرند. حتی گاهی آینده شان را هم تهدید می کنند. "كودك آزاری" در هر فرهنگ و اجتماعی رخ می دهد. این آزارها از دید کارشناسان در چهار دسته گنجانده می شوند. جسمی، عاطفی، لفظی و جنسی.

اما در این میان فرشته هایی کوچک و معصوم که نه قانون می دانند و نه حق، نه عاطفه دیده اند و نه چیزی را خارج از دنیای بی رحم اطرافشان لمس کرده اند، به گمان این که گناه از آن هاست، روزه سکوت می گیرند.

اعتماد به نفسشان زیر کمربند پدر له می شود و مهربانی شان در دعوای پدر و مادر کمرنگ تر. او می ماند و دنیایی که فکر می کند جنگل است. یا از همه می ترسد یا متنفر می شود. آینده را چگونه تاب بیاورد؟ نمی داند.

کودکان آزار دیده ، والدینی بی رحم می شوند .

"معضل کودک آزاری" به اندازه ای رشد یافته و البته پنهان مانده که نه می توان گفت رسانه ها به خوبی به آن پرداخته اند و نه می توان ادعا داشت که آمار دقیقی در این زمینه وجود دارد. این آسیب بعد از گذشت قرن ها به پارادایمی در تفکر والدین و مراقبین کودکان تبدیل شده است. در ذهن اکثر افراد پذیرفته شده که "کودک برای تربیت به تنبیه احتیاج دارد" یا "توجه بیش از حد به کودک او را لوس و خودسر بار می آورد".

بر همین اساس است که یا کودک آزاری پذیرفته می شود و یا به دلیل ناآگاهی گزارش نمی شود و طبعا پژوهشگران نمی توانند تحلیل درستی از آن داشته باشند. حتی در مواقعی چون آزارهای جنسی، کودکان به مرگ تهدید می شوند و به اجبار به خواسته فرد متجاوز تن می دهند.

"کودک آزاری" فیزیکی تنها شامل تنبیه بدنی به تنهایی نیست. بسیاری اوقات مشت زدن، گاز گرفتن از روی عشق و محبت و یا شوخی هم –که در فرهنگ ما زیاد است- آسیب فیزیکی می رساند اما "کودک آزاری" نمی شود. در نوع لفظی هم همین مساله مطرح است. مسخره کردن به خاطر رنگ پوست و مو و چاقی و لاغری و ...، لقب گذاشتن و یا نامیدن فرد با واژه ای نامناسب از جمله مصداق های "کودک آزاری" لفظی هستند.

از پیامدهای این آسیب هم جدای تمام مشکلات روانی و استرس و فشارهای عصبی که برای فرد ایجاد می شود تربیت شدن نسل جدیدی از والدین است كه در دوران كودكی مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌ و هرچند با خود عهد می بندند که کودکشان را آزار ندهند اما خود به "کودک آزاری" بی رحم تبدیل می شوند.

شاید خیلی از شما عزیزان همراه تبیان پدر یا مادر فرزندی باشید یا خودتان هنوز تجربه فرزند داشتن را نداشته باشید اما دراطرافیان رفتار با فرزند را دیده باشید و گمان کنید کودک آزاری رفتاری است که به هیچ وجه در خانواده ی شما دیده نمی شود اما باید بگویم خیلی اوقات یک توهین و ناسزا هم اثر تخریبی زیادی به جای می گذارد و کودک آزاری محسوب می شود. اگر خوب فکر کنیم همه ی ما تا بحال زمانی که خسته شده ایم یا تحت تاثیر مشکلات قرار گرفته ایم ، سر فرزندانمان فریاد زده یا توهین کرده ایم.

کودکی

در ایران هرگاه صحبت از "کودک آزاری" می شود به سرعت به دنبال نمونه های تنبیه می رویم. در حالی که در جامعه ما نوع دیگری از "کودک آزاری" رایج است و آن "neglect" یا غفلت از کودکان است. البته باید توجه داشت که آمارهای جامعه ما نیز همانند آمارهای جهانی است.

بهتر است هر کدام از ما با عنوان پدر ،مادر ،معلم ،خاله،عمو و خلاصه کسی که با کودکان در ارتباط است باید تمام سعی مان را بکنیم تا ما جزء کسانی نباشیم که کودکی زیبای فرزندانمان را به خاطر غفلت ،فراموشی،خودخواهی یا هر علت دیگری پایمال کنیم .

منبع: برنا - با تغییر و تلخیص

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.