استوانه های کیهانشناسی نوین: 1- انبساط عالم
در دهه ی 1920 ستاره شناس امریکایی، ادوین هابل (1889-1951) متوجه شد، کهکشانها، که در آن زمان به نام سحابی شناخته می شدند، مجموعه های ستاره ای کاملا مستقلی هستند که در فواصل بسیار عظیمی از ما قرار گرفته اند و در واقع عضو کهکشان راه شیری نیستند، وبدین ترتیب کهشکان ما به یکی از میلیاردها کهکشان دیگری تبدیل شد که عالم را پر کرده اند. در نتیجه موقعیت ما در عالم به نقطه ای کاملاً نامشخص در عالم تقلیل یافت.
انبساط عالم و انفجار بزرگ
هابل همچنین کشف کرد که تمامی کهکشانها در حال دور شدن از هم هستند. امروزه «انبساط عالم» یکی از استوانه های کیهان شناسی نوین است. این موضوع ما را به این فکر رهنمون می شود که اگر زمان را به عقب
برگردانیم، به زمانی در گذشته های دور خواهیم رسید که تمام ماده ی تشکیل دهنده ی عالم در یک جسم بی نهایت کوچک با چگالی تقریباً بی نهایت در دمای بسیار بسیار بالا متمرکز شده بود: نظریه ی «انفجار بزرگ».
تحقیقات نظری پیش بینی می کند، در حالی که جهان در حال انبساط بوده است، تابش بجا مانده از انفجار بزرگ، بعد از 5ر13 میلیارد سال، باید بسیار سرد و در حدود چند درجه بالاتر از کلوین هنوز باقی مانده باشد. این نظریه همچنین شکل دقیق نمودار این تابش را پیش بینی می کرد، نموداری که توسط اندازه گیری های آزمایشگاهی یک جسم داغ بدست آمده بود: تابش جسم سیاه.
فیزیکدانان اوائل قرن بیستم: از چپ به راست نفر دوم: ادویل هابل، کاشف انبساط عالم، نفر پنجم: آلبرت اینشتین، ارائه دهنده ی نظریه ی نسبیت
در مقاله ی بعدی می خوانید که چگونه این تابش، به طور کاملا اتفاقی توسط دانشمندان کشف گردید و به دومین استوانه ی کیهانشناسی نوین تبدیل گشت.
ترجمه:
ا.م.گمینی
منبع:
D.R.Altschuler, Children of the stars, 2002, p 45-47