تبیان، دستیار زندگی
دولتی که در این قبیل مصالح اجتماعی فکری داشته باشد و جز در راه خیر و صلاح عامه قدمی برندارد باید نهایت کوشش را به خرج دهد که اولاً مردم را به هر تدبیر و تشویقی که می‌داند کتابخوان کند سپس با خرج هرمبلغی که لازم باشد بکوشد که کتاب خواندنی جهت غذای روح و مغ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کتابهای خواندنی

اشاره :

  1. مقاله ای که پیش رو دارید در سال 1326 به قلم عباس اقبال نگاشته شده است و در آن به بررسی علت کمی مطالعه در ایران پرداخته شده . در این 60 سالی که از نگارش این مقاله می گذرد وضع سواد و امکانات اجتماعی در ایران بسیار بهبود یافته اما رشد ناگهانی جمعیت باعث شده که مندرجات این مقاله کما کان مصداق داشته باشند . ازین رو مقاله " کتاب های خواندنی" را برای مطالعه مجدد آورده ایم و امیدواریم دیدگاه مهم نویسنده را دریابیم و دریابید !
کتاب

اگر به نسبت با مردم ممالک متمدنه عالم، ایرانی را در نظر بگیرید و مقدار آنچه را در عرض سال خوانده است با مبلغ خوانده‌های هریک از افراد ملل متمدنه در میزان مقایسه بیاورید خواهید دید که ایرانی در سال چیزی نخوانده است و معنی این نکته این است که آن قسمت از عمر هرفرد سعادت‌خواه کنجکاو که خواهی نخواهی در این دنیای امروزی باید به مطالعه و کسب معلومات و درک حقایق بگذرد به باطل گذشته و یا از راه حقیقی خود منحرف بوده است.

البته هیچ‌گاه نباید تصور کرد که نتیجه این وضع این است که ایرانی کتاب‌خوان نیست و به مطالعه کردن عشقی ندارد، بلکه باید گفت که مرد باسواد ما کتاب خواندنی ندارند و از این حیث در نهایت فقر و تنگدستی به سر می‌برند.

غرض ما از کتاب خواندنی، هم مطلق کتاب است برای خواندن و هم کتابی است که واقعاً به خواندن بیرزد و ضایع‌کننده عمر و مفسد ذهن و از راه بی‌راه کننده نباشد.

غرض ما از کتاب خواندنی، هم مطلق کتاب است برای خواندن و هم کتابی است که واقعاً به خواندن بیرزد و ضایع‌کننده عمر و مفسد ذهن و از راه بی‌راه کننده نباشد.

محصلی را در نظر بگیرید که تازه از مدرسه متوسطه یا عالی بیرون آمده و در ضمن تحصیل شوق مطالعه و تکمیل در او تولد یافته و حالیه می‌خواهد روز به روز بر سرمایه علمی و ادبی خود از راه کتاب خواندن و تتبع آثار گذشتگان و مقایسه مطالب کتابها با یکدیگر بیفزاید و مردی محقق و عمیق بار آید. این‌چنین شخص برای مطالعه کردن از کجا کتاب بیاورد؟ آیا مثل ممالک خارجه در هرمحله و مدرسه کتابخانه‌های عمومی وجود دارد که کتب اصلی مطالعه و کار و شاهکارهای ادبی و علمی درجه اول را به آسانی و مجانی در دسترس عامه بگذارند تا کتابخوانان که استطاعت خرید کتاب ندارند بیچاره و سرگردان نمانند و به راحت و فراغت هرکتاب را که طالبند بخوانند؟ یا آنکه دولت کتاب را هم در عداد حوایج روزانه مردم آورده و برای آنکه دماغ و ذهن عامه نیز مانند معده ایشان بی‌غذا و بدنشان بی‌لباس نماند و به تدریج از شدت نیازمندی نمیرد و از کار نیفتد تدبیری عاجل برای آن می‌اندیشد و به رفع احتیاج مبرم پی می‌برد؟

بدبختانه چون هیچ‌یک از این دو وسیله در مملکت ما مهیا نیست و کیسه خالی محصل شایق تکمیل نیز توانایی خریدن کتب لازمه را ندارد همیشه محتاج و سرگردان می‌ماند و بالنتیجه یا کم کتاب می‌خواند یا به علت دسترسی پیدا نکردن به کتابهای خوب و مورد احتیاج او دست به کار خواندن آن کتب و اوراقی می‌زند که ارزان‌تر و آسان‌تر فراهم می‌شود و به همین جهت هم تفرقه و تشتت در راه تحقیق و تکمیل برای او پیش می‌آید و هم یک قسمت از عمر او به خواندن لاطائلاتی که فقط روی کاغذ را سیاه کرده و حتی به یکبار خواندن نیز نمی‌ارزند می‌گذرد. اگر واقعاً دولتی دوراندیش و کارآگاه داشتیم که سیاستی مشخص در باب علم و فرهنگ و دستوری معین در این مرحله داشت اولین و مهم‌ترین وظیفه خود را تهیه کتاب خواندنی برای مردم قرار می‌داد و دوایی شافی در رفع این خطر که مانع عمده بیدار شدن و عالم شدن عامه و توسعه دامنه معرفت و معلومات عمومی است می‌اندیشید.

کتاب خواندنی برای ما از سه رشته بیرون نیست. یک رشته کتب ادبی و تاریخی و لغوی قدیمی خود ماست که از بزرگان و قدمای ما بجا مانده و مدار ملیت و زبان و تاریخ و ادبیات ما بر آنهاست و هیچ ایرانی نیست که به تمام یا قسمت مهمی از آنها نیازمند نباشد، رشته دیگر کتب خارجی یا ترجمه‌های آنهاست و رشته سوم کتبی که باید به تناسب زمان و مصلحت روز به دست مؤلف ایرانی برای مدارس یا عامه مردم تألیف یابد.

کتاب

از کتب رشته اول یعنی تألیفات قدما بدبختانه چنانکه همه می‌دانند و ما هم مکرر گفته و نوشته‌ایم قسمت اعظم همچنان به حال نسخه‌های خطی و نادرالوجود در کتابخانه‌های دوردست یا پیش اشخاص مخصوص مانده و دسترسی همه‌کس به آنها میسر نیست، آنها هم که سابقاً چاپ شده امروز به علت کمیابی نسخه و عدم تجدید طبع به قدری نایاب و گران‌قیمت شده که کمتر کسی استطاعت خرید چند جلد از آنها را دارد.

اما از رشته دوم و سوم ترجمه کتابهای خارجی و تألیف کتب مفید و مناسب به قلم مؤلفین ایرانی وضعی خاص دارد و اگرچه ممکن است کسانی به ذوق شخصی کتبی را از زبانهای بیگانه به فارسی ترجمه یا کتابهایی در نتیجه مطالعات و تحقیقات خود به این زبان تألیف کنند و به خرج خود به چاپ برسانند، لیکن این کار هم بدون هدایت و معاونت دولت (دولتی دوراندیش و کارآگاه) آن روش صحیح و وسعت دامنه‌ای را که مورد نیاز عمومی است پیدا نمی‌کند و به سرعت و به مقداری که محتاج‌الیه است کتاب مفید در اختیار مردم کتابخوان نمی‌گذارد.

نگارنده تا یاد دارم در وزارت فرهنگ اداره‌ای به نام دارالتألیف یا نگارش وجود داشته و هرسال نیز مبالغی هنگفت در وجه مخارج آن پرداخته شده است اما اگر محصول مفید این اداره را در مدتی که به این اسامی برجا بوده از لحاظ تهیه کتب و مطبوعات سودمند خواندنی به حساب بیاورید و آن را از این حیث با «لجنة‌التألیف و الترجمه» در قاهره یا مطبوعات مجمع علمی دمشق مقایسه نمایید چیز قابلی به شمار نخواهد آمد بلکه کتب مفیدی که در زمان ناصرالدین شاه به توسط اداره انطباعات منتشر شده و هم امروز مردم از آنها استفاده بسیار می‌کنند و آنها را به قیمت‌های گزاف می‌خرند از جهت اهمیت موضوع و اعتبار علمی بر یک مشت کتابهای درسی کم‌قدر و مطبوعات سفارشی و فرمایشی یا تجارتی که در این سنوات اخیره به توسط وزارت فرهنگ به چاپ رسیده به مراتب رجحان دارد.

اهتمام در اصلاح کتب درسی و نظارت در صحت و تناسب مطالب و سلامت انشاء آنها البته وظیفه وزارت فرهنگ است لیکن سعی و هم این چنین وزارتی تنها نباید مقصور بطی این مرحله ابتدایی از کار تهیه و نشر کتاب باشد، بلکه وظیفه اصلی وزارت فرهنگ تهیه و طبع و نشر آن کتابهای اساسی است که مردم پس از آنکه سواد پیدا کردند برای رفع جهل و تکمیل معرفت و تهذیب نفس و تفریح خاطر به خواندن آنها احتیاج دارند و تا آنها نباشد ولو آنکه تمام اهل این مملکت صدی صد سواد نوشتن و خواندن را پیدا کنند باز هیچ دردی را دوا نخواهند کرد چه این میزان از سواد حتی معلوماتی در حدود متوسطه برای شخص به منزله همان یکی دو سال شیر خوردن طفل است که تازه پای او برای برخاستن و دست او برای جنبش به طرف پیش و پس آماده می‌شود و چون با این مقدار توانایی دیگر کاری از آنها ساخته نیست هیچ‌کس هم نباید از این پاها توقع سیر و گشتی طولانی و از این دستها امید برداشتن بارهایی سنگین داشته باشد بلکه این دست و پاها از بسیاری غذاهای سالم و گوارای دیگر استفاده کنند تا به طول زمان بر قدرت و قوت آنها افزوده شود و قدرت و قوت انجام دادن کارهایی بزرگ در آنها به تدریج به وجود آید.

وظیفه اصلی وزارت فرهنگ تهیه و طبع و نشر آن کتابهای اساسی است که مردم پس از آنکه سواد پیدا کردند برای رفع جهل و تکمیل معرفت و تهذیب نفس و تفریح خاطر به خواندن آنها احتیاج دارند و تا آنها نباشد ولو آنکه تمام اهل این مملکت صدی صد سواد نوشتن و خواندن را پیدا کنند باز هیچ دردی را دوا نخواهند کرد

دماغ مردم نیز همین حال را دارد و به مجرد تولید سواد خواندن و نوشتن و نقش کردن مقداری عبارت و اصطلاح بر صفحه ساده آنها نمی‌توان در راه بردن بار زندگانی و حل مشکلات امور اجتماعی از آنها فایده برداشت بلکه باید از راه تهیه کتابهای خواندنی اساسی و رفع موانعی که در این راه دارند آنها را در خط مطالعه دائمی و عشق و علاقه قلبی نسبت به کتاب نگاهداشت و نگذاشت که بهانه‌ای به دست نفوس خودسر و مردم کاهل تنبل بیفتد و به این جهت رشته الفتی که بین شاگردان مدارس و کتاب در مدرسه به وجود آمده در زندگانی اجتماعی قطع شود و به تدریج باب تکمیل معلومات و ادامه مطالعه برروی ایشان مسدود گردد.

دولتی که در این قبیل مصالح اجتماعی فکری داشته باشد و جز در راه خیر و صلاح عامه قدمی برندارد باید نهایت کوشش را به خرج دهد که اولاً مردم را به هر تدبیر و تشویقی که می‌داند کتابخوان کند سپس با خرج هرمبلغی که لازم باشد بکوشد که کتاب خواندنی جهت غذای روح و مغز به مقدار وافر و به قیمت ارزان در اختیار مردم بگذارد و هرسال نیز جنس آن را بهتر و جالب‌تر نماید، زیرا تا ایرانی معتاد به مطالعه کتاب نشود و کتاب درست به قدر وافر در دسترس نداشته باشد از بسیاری از دردهای مهلک نخواهد رست.

نقل به اختصار از شماره چهارم سال دوم مجله یادگار (مجموعه راهنمای کتاب، ش 2، تابستان 1326، ص 33)


نویسنده : عباس اقبال آشتیانی