آسیاب به نوبت
* آسیاب به آب طلا گشتن.
- کاربرد:
وقتی به خاطر پول فراوان و ثروت زیاد کسی همه به او احترام میگذارند، نه به خاطر شخصیت شایسته و خصوصیات خوب او، میگویند: «آسیابش به طلا میگردد!»
- مانند:
تنبل بیسوادی است که آسیابش به آب طلا میگردد.
* آسیاب به نوبت.
- توضیح:
آسیابها
به وسیله باد یا آب کار میکردند، لذا کارشان به کندی پیش میرفت. هنگام برداشت محصول، همه عجله داشتند که زودتر گندمشان آرد شود.- کاربرد:
1- در یک صف شلوغ، شخصی از همه جلو میزند و تازه، سر و صدا هم راه میاندازد. مغازهدار یا شخص مسوول، با گفتن جمله صبر کن، آسیاب به نوبت! به آن شخص میفهماند که باید نوبت را رعایت کند.
2- همچنین، هنگامی که یکی از موانع از میان برداشته شود و دیگران در انتظار از بین رفتن مانعهای دیگر باشند، امیدوارانه این ضربالمثل گفته میشود.
- معنای لغت:
آسیاب: محلی که مردم گندم خود را برای آرد کردن به آنجا میبرند.
- آش آلو شدن.
- کاربرد:
وقتی شخصی در موقعیتی قرار بگیرد که بسیار شرمنده و سرشکسته شود، میگویند: «آش آلو شد.»
- مشابه:
- سنگ روی یخ شدن.
اقتباس ازکتاب فوت کوزه گری
نوشته: مصطفی رحمان دوست
****************************
مطالب مرتبط