تبیان، دستیار زندگی
شوق مهدی حاوی اشعاری پرشور از دانشمند عالی مقام و فقیه و محدث نامی، ملا محسن فیض کاشانی درباره حضرت ولی عصر(ع) است. ملا محسن فیض کاشانی از حکما و فیلسوفان و محدثین و عرفای نامدار دوره صفوی و از دانشمندان بزرگ شیعه است ملا محسن شاگرد ملاصدرای شیرازی و...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مردی که " شوق مهدی " را سرود

امام مهدی عج

شوق مهدی حاوی اشعاری پرشور از دانشمند عالی مقام و فقیه و محدث نامی، ملا محسن فیض کاشانی درباره حضرت ولی عصر(ع) است.

ملا محسن فیض کاشانی از حکما و فیلسوفان و محدثین و عرفای نامدار دوره صفوی و از دانشمندان بزرگ شیعه است ملا محسن شاگرد ملاصدرای شیرازی و داماد بزرگ او بوده‌است. در فقه و اصول و فلسفه و کلام و حدیث و تفسیر و شعر و ادب، توانا و در تمامی این‌ها و رشته‌های دیگر آثار گرانقدری از خود به یادگار گذارده‌است.

وی در طول 65 سال تحقیق و مطالعه نزدیک به دویست کتاب و رساله نفیس در علوم و متون مختلف نگاشت. اهم تألیفات فیض عبارتند از: تفسیر صافی، تفسیر اصفی و تفسیر مُصفّی در تفسیر، الوافی (در شرح کافی)، الشافی، المحجة البیضاء، فهرست علوم، دیوان اشعار (تعداد اشعار فیض به سیزده هزار بیت بالغ می شود.) و ده ها اثر گرانسنگ ایشان در کلام، عرفان، اخلاق، ادب و موضوعات دیگر، نشانگر روح پر تلاش و احاطه ایشان بر معارف اسلامی و علوم روز می باشد.

از جمله آثار فیض می توان از "شوق مهدی" نام برد. اگرچه فیض کاشانی شاعر حرفه ای نبود و نمی خواسته از نظر شعری به پای شاعران بزرگ برسد ولی در عین حال اشعار او به ویژه شوق مهدی از لطف و حال و شور و شوق خاصی برخوردار است. فیض کاشانی درکتاب شوق مهدی به تضمین غزلیات حافظ پرداخته است.

کتاب دارای سه بخش است:

بخش اول شامل سه مقدمه، یک پیشگفتار و مباحثی چون شوق مهدی و نظری اجمالی درباره آن، بامداد روشن در افقی نورانی، غیبت امام زمان، مسئله طول عمر امام عصر(ع)، برنامه دولت مهدی، درونمایه مهدی موعود، سراینده

امام مهدی

شوق مهدی ملا فیض کاشانی، نگاهی به حافظ و غزلیات او، حافظ و قرآن، فیض و شوق مهدی،نگاهی به دیوان فیض و ... است که توسط استاد علی دوانی به نگارش درآمده است.

بخش دوم متن شوق مهدی است که توسط ایشان تصحیح و تنظیم شده است. فیض کاشانی در مقدمه انگیزه سرودن اشعار شوق مهدی را چنین بیان می کند:

  1. مرا در عنفوان شباب، شور و محبت امام زمان و شوق بقیه خلفای رحمان، قائم عترت و مهدی امت- سلام الله علیه و علی آبائه- در سر افتاد و شوقی عظیم به لقای کریم او در دل پدید آمد. نه تن را به مقصود راهی و نه جان را از صبر پناهی. به خاطر رسید که کاش کلمه ای چند موزون در وصف اشتیاق بودی، و مضنونی چند منظوم در شرح فراق رو نمودی، تا گاهی به انشاء آن زنگ غبار از دل زدودی. پس در اشعار فصحا گردیده، شعری که ناخنی بر دل زند و تاثیری در نفس کند نیافت، مگر بیتی از غزلهای حافظ شیرازی. با خود اندیشیدم که از نتایج افکار خود سخنی چند شکسته بسته فراهم آورم و با آن جواهر ناسفته علی وجه التضمین والاقتباس بیامیزم تا این را از آن زینتی من حیث الصوره و آن را از این رتبتی من حیث المعنی حاصل گردد.
  2. شاید که در این ترکیب و تالیف شرح درد دل خود – کما ینبغی – درج توان کرد و قصه سوز جان – کما هو حق – بیان توانم نمود و به وسیله انشاء آن داد این غم جانکاه توان داد.

اول بیت شوق مهدی به اقتباس از اولین بیت دیوان خواجه حافظ شیرازی چنین است:

ألا یا أیّها المهدى، مدامَ الوصل ناوِلها

كه در دوران هجرانت بسى افتاد مشكل‏ها

بخش پایانی کتاب، سه قصیده از سروده های فیض کاشانی است که به شیوه شاعران متقدم سروده شده است.

امام مهدی

قصیده اول در مبدا آفرینش ارواح ائمه هدی و قصه حضرت آدم و حواست. قصیده دوم در قائم بودن جهان به وجود امام زمان (ع) است و قصیده سوم بشارت به ظهور موعود و منقبت آن زبده می جودات است.

فیض در این سه قصیده نغز مخصوصا قصیده نخست که در آن از آغاز آفرینش انسان و تطور و تکامل او تا پیدایش نبی اکرم و ائمه طاهرین (ع)، بر اساس احادیث معتبر اسلامی، سخن گفته، منتهای مهارت و استادی خود را به ثبوت رسانده است. فیض در این سه قصیده مضامین آیات قرآنی و عمده احادیث و روایات اسلامی را به کار گرفته و خصوصا در قصیده سوم علایم امام زمان و حالات و کارهای برجسته او را در زمان ظهور بیان کرده است.

و اینک دو نمونه از غزل های فیض كاشانى:

ظهور

دل مى‏رود زدستم صاحب زمان خدا را
بیرون خرام از غیب، طاقت نماند ما را
اى كشتى ولایت، از غرق ده نجاتم
باشد كه باز بینم، دیدار آشنا را
اى صاحب هدایت، شكرانه ى ولایت

از خوان وصل بنواز، مهجور بینوا را

مست شراب شوقت، این نغمه مى‏سراید
هاتِ الصبوح حیّوا، یا أیّها السّكارا
ده روزه مهر گردون، افسانه است و افسون
یك لحظه خدمت تو، بهتر زملك دارا
آن كو شناخت قَدْرَت، هرگز نگشت محتاج
این كیمیاى مهرت، سلطان كند گدا را
آیینه ى سكندر، كى چون دل تو باشد
با آفتاب تابان، نسبت كجا سها را

در كوى حضرت تو، فیض ار گذر ندارد

در بارگاه شاهان، ره نیست هر گدا را

و

امام زمان

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
سیف و عصمت، علم و نصرت جمع كرد
یار ما دین دارد و آن نیز هم
از طفیل اوست كل كائنات
گفتمت پیدا و پنهان نیز هم
داستان در پرده می گویم ولی
گفته خواهد شد به دستان نیز هم
روزهای وصل معصومان گذشت
بگذرد ایام هجران نیز هم

اعتمادی نیست بر كار جهان

بلكه بر گردون گردان نیز هم
صبر كن ای فیض تا عصر امام
دین قوی خواهد شد، ایمان نیز هم

شبستان- با دخل و تصرف