قهرمان طلایی المپیك: ثابت كردم, ساعی جرقه نبوده است
فقط برای شادی مردم مدال میگیرم
پیش از آنكه آن بالا، روی سكوی رشكبرانگیز آتن دلها را تسخیر كند، در بم، درآوارهای این خاك ،عزیز شده بود، درست او گفته بود كه "خدای مردم بم هادی را قهرمان المپیك كرد،خودش هم میگوید: فقط برای مردمم میجنگمو تو باور میكنی...
هادی ساعی، فرزند دلاور ایران زمین كه در المپیك آتن با اقتدار كامل بر سكوی قهرمانی ایستاد.
***همیشه روی سكو به یاد پدرم هستم
همیشه عادت كردهام كه كار را تا آخر انجام دهم، به همین دلیل از زمانی كه تنها شش سال داشتم و تكواندو را شروع كردم تا امروز كه 21 سال از آن تاریخ میگذرد, هر روز تمرین كردهام، در طول این مدت حرفهای زیادی شنیدهام، محبت زیادی دیدهام ؛ اما با بیمهریهایی هم روبهرو شدهام ، مشكلات زیادی را پشت سر گذاشتم ؛ ولی همه را به خاطر پدرم كه به ورزش علاقه داشت, تحمل كردهام، اگر حمایتهای خانوادهام نبود بدون شك هیچگاه نمیتوانستم حتی یك قهرمانی هم به دست بیاورم.وقتی كه تنها 13 سال داشتم، در طول كمتر از 10 ماه پدر و برادرم را از دست دادم، اگر ورزش تكواندو نبود شاید قادر به تحمل این دو مصیبت نبودم ، از همان زمان تا به امروز هر كجا كه روی سكو می روم, اول به یاد آن دو می افتم، به نوعی هدف اصلیام در تمام میادین شاد كردن روح پدر و برادرم است.
عكس2
*** ثابت كردم كه ساعی جرقه نبوده است
مدت 10 سال است كه از عضویتم در تیم ملی میگذرد ، در تمام این مدت بدون وقفه تمرین كردم, كه طلای مسابقات جهانی 98 ، برنز المپیك سیدنی , طلا المپیك آتن و حدود 50 مدال دیگر از تورنمنتها و میادین مهم بینالمللی حاصل این تمرینات متمادی بوده است , من در مسابقات آسیایی بانكوك در شرایطی شركت كردم كه در فاصله یك هفته مانده به این رقابتها برادر كوچكم را هم بر اثر یك بیماری از دست دادم، در آن زمان خیلی تلاش كردم كه همراه تیم اعزام نشوم ؛ ولی نشد , متاسفانه در فرانسه با قبول شكست از دور رقابتها حذف شدم, كه همین باعث شد تا خیلیها بگویند كه ساعی تنها یك جرقه بوده ؛ ولی خوشبختانه به همه ثابت كردم كه در مورد من اشتباه فكر كرده بودند.***شمشیرها را از رو بسته بودند
بعد از كسب برنز در المپیك سیدنی , یك برنامه چهارساله برای موفقیت در آتن ترسیم كردم، در طی این چهار سال تمام میادینی را كه در آن حضور داشتم به چشم مسابقه تداركاتی برای المپیك دیدم , اگر چه در این مدت اغلب اوقات با دست پر به كشور بازگشتم , باور كنید چهار سال سختی كشیدم ؛ چرا كه توانایی كسب نشان طلا المپیك را داشتم، بعد از آنكه در رقابتهای انتخابی فرانسه موفق به كسب سهمیه نشدم، همه شمشیر را برای من از رو بستند , خیلیها گفتند كه ساعی كند شده و دیگر توانایی قهرمانی ندارد ؛ ولی من همان زمان به مربیان تیم ملی و مسوولان فدراسیون قول دادم كه در المپیك مدال بگیرم و الان خوشحال هستم كه به قول خود عمل كردم , من با این مدال به همه ثابت كردم كه هر ورزشكاری خود بهتر از هر كسی میداند كه چه زمانی باید از میادین خداحافظی كند.عكس3
***از حریفانم عذرخواهی میكنم
همواره در تمام میادینی كه شركت كردم با بدترین قرعه ممكن روبهرو شدم ؛ ولی همیشه این اعتقاد را داشتم كه برای قهرمانی باید بهترینها را شكست داد, به طور مثال در همین المپیك آتن حریف ایتالیایی كه در دور نخست با او روبهرو شدم قهرمانی جهانی , اروپا و دانشجویان جهان را در كارنامه داشت در بازی با این حریف اگر چه ضربهای كه به او زدم امتیاز داشت ؛ ولی شخصا خیلی ناراحت شدم حتی در پایان مبارزه به سراغ او رفتم و ضمن عذرخواهی از مربی تیم ملی ایتالیا به كارلومولفتا دلداری دادم، در پایان مسابقات هم برای او هدیه تهیه كردم.كارلو به من گفت هادی تو را در پكن شكست میدهم كه من هم با لبخندی جواب دادم باید این كار را انجام دهی چون تا آن زمان خیلی با تجربهتر میشوی, ضمن آنكه تو از من جوانتر هستی, اگر من را شكست ندهی یعنی در كارت پیشرفتی نداشتهای.
حریف دوم من همان مبارزی بود كه در رقابتهای انتخابی در فرانسه مقابل وی شكست خورده بودم , در بازی پای فینال با تكواندو كار كره جنوبی روبهرو شدم , مبارزی كه وقتی با حریف ونزوئلایی خود مسابقه میداد, حاضران در سالن به من گفتند كه دوست داری با كدام یك از آنها روبهرو شوی, بدون درنگ نام او را به زبان آوردم , اگر چه هیچ شناختی از وی نداشتم ؛ ولی میدانستم كه حریف خوب و با تكنیكی است كه خوشبختانه مقابل این حریف هم به برتری رسیدم و در مبارزه پایانی نیز تكواندو كار بسیار با تجربه چین تایپه را از پیش رو برداشتم و با كسب مدال طلا دل هم وطنانم را شاد كردم، این تكواندو كار, بازیكنی است كه اگر یك لحظه غفلت كنی به طور حتم امتیاز از دست میدهی ؛ ولی خوشبختانه به گونهای با وی مبارزه كردم كه از اواسط راند دوم به شكست و مدال نقره راضی شده بود.
***ابرام چرخی گفت: خدای مردم بم به ساعی طلا داد
10 ثانیه مانده به پایان بازی داور در یك اقدام بیسابقه به من 2 اخطار داد كه موجب شكست من شد، باور كنید هر كس دیگری جای من بود در فاصله 3 ثانیه مانده به پایان مبارزه خود را شكست خورده میدانست ؛ اما یك احساس درونی میگفت كه هادی تو برندهایبرای من خیلی سنگین بود مبارزهای كه در 57/8 ثانیه جلو بودم را به حریف واگذار كنم، اگر در آن لحظات هر اقدامی به جز فرار از زمین انجام داده بود, به طور قطع پیروز میشد؛ ولی خوشبختانه و برخلاف همیشه آن 3 ثانیه برای من مثل 3 دقیقه بود، هیچ استرسی نداشتم، میدانستم كه برنده میشوم، نمیدانم شاید به قول ابرام چرخی در آن لحظات خدای مردم بم به هادی ساعی طلا داد.*** برای مردم مدال میگیرم
بهترین لحظات زندگی یك ورزشكار آن لحظهای است كه روی سكو قرار میگیرد، در آن لحظه حاصل تمام زحمات خود را میبینی، بی نهایت خوشحال بودم ؛ البته نه برای خودم بلكه برای مردم، بهآنها قول داده بودم، خدا را شكر میكردم مثل همیشه چهره پدرم جلوی چشمانم آمد،خستگی یك عمر تلاش از تنم خارج شده بود، من همیشه تلاش میكنم كه در تمام رقابتها پرچم كشورم را بالا ببرم ؛ چرا كه حس میكنم وقتی هادی ساعی روی سكو می رود, یك ملت روی سكو رفتهاند، همیشه هدفم مردم بودند من به خاطر آنها تلاش میكنم و مسابقه میدهم.*** كسی كه انتقاد می كند باید آدم فنی باشد
من با هیچ كس مشكل ندارم، كسانی كه پشت سر من حرف میزنند و بیموقع انتقاد میكنند,تنها به دنبال منافع شخصی خود هستند ،آنها كه فكر كوچكی دارند, همان كسانی هستند كه بعد از مسابقات انتخابی المپیك در تایلند گفتند: ساعی با یك قرعه مناسب و راحت راهی المپیك شد، به نظر من اینها فكر ورزشی ندارند، به نظر من كسی كه انتقاد میكند باید آدم فنی باشد،چنین شخصی می داند كه بلافاصله بعد از قهرمانی نباید به ورزشكار بگوید كه تو از روی شانس قهرمان شدی، متاسفانه امروز هركسی كه از راه میرسد از ما انتقاد میكند ،آن هم بدون هیچ دلیل و برهانی، نمیدانم شاید هم از قیافه من خوششان نمیآید.***نمیخواهم تنها به خاطر مدال به من احترام بگذارند
همیشه گفتهام كه مدال برای من ارزشی ندارد، همه میدانند كه برای یك ورزشكار مدالهایی كه كسب كرده عزیز است ؛ اما باور كنید كه الان رنگ و قیافه مدالها یادم نیست , زمانی كه آن اتفاق ناگوار برای مردم عزیز شهر بم رخ داد, تصمیم گرفتم كه مدالها را به مردم این شهر هدیه كنم، مردمی كه همیشه سعی داشتهام به نوعی دل آنها را شاد كنم.در آن ایام هم احساس كردم كه این كار میتواند كمی دردهای آنها را التیام بخشد، باور كنید در آن لحظات حتی حاضر بودم كه المپیك را فدای بم كنم . من آدم دورویی نیستم، برای هادی ساعی نه مدال مهم است و نه افتخار ، اگر بازیكنی قهرمان ملی میشود باید رفتار و كردار او هم ملی باشد، عضو تیم ملی شدن كه چیز بیاهمیتی نیست، یك ورزشكار ملی نباید تنها به مادیات اهمیت بدهد ما نباید فراموش كنیم كه سكوی قهرمانی تنها پنج دقیقه است.
ورزشكار دو بعد دارد ، یكی اجتماعی و دیگری ورزشی، به نظر من هر دو مورد مهم است، هیچ وقت دوست نداشتم مردم و مسوولان فقط به خاطر لباسی كه بر تن دارم به من احترام بگذارند، دوست دارم آنها به شخص هادی ساعی احترام بگذارند نه مدالهای او، اعتقاد دارم یك ورزشكار باید در طول زندگی ورزشی خود به گونهای با مردم برخورد كند كه بعدها و در پایان دوران زندگی ورزشی خود حداقل اگر نامی از وی برده میشود, با بدی نباشد.
*** میگفتند زیدان تكواندو آمد
زمانی كه برای رقابتهای انتخابی به فرانسه رفته بودیم یكی از مجلات رزمی آنها عكس مرا چاپ كرده و زیر آن نوشته بود" زیدان تكواندو وارد فرانسه شد"، خارجیها قهرمانان را خیلی دوست دارند, حتی یك بار" پارك كی وون"، سرمربی كرهای تیم ملی والیبال كه برای اولین بار مرا میدید, گفت:" همیشه دوست داشتم ببینم این هادی ساعی كیست و چطور در حضور ما كرهایها كه ابداع كننده تكواندو هستیم, در صدر رنكینگ جهانی قرار دارد ،دوست دارم بدانم رمز موفقیت تو چیست كه من هم گفتم تمرین , تمرین و باز هم تمرین.***خوب شد یوسف كرمی طلا نگرفت
بارها به یوسف كرمی گفته بودم كه جو المپیك با همه جا فرق میكند ؛ ولی باور كنید یك ورزشكار تا در آن شرایط قرار نگیرد, متوجه حرف من نمیشود، یوسف امروز درست مانند هادی ساعی سیدنی است، من به همه شما قول میدهم كه كرمی در پكن طلا میگیرد ؛ چرا كه دیگر فشار روانی المپیك از روی شانههای وی برداشته شده است، یوسف خیلی جوان است ؛ البته خیلی هم با تجربه ؛ ولی تجربه المپیك چیز دیگری است.در هر صورت فكر میكنم كه او نتیجه خوبی گرفته، كرمی حداقل 2 المپیك دیگر را میتواند پشت سر بگذارد ؛ البته به نوعی میتوان گفت كه خوب شد یوسف طلا نگرفت ؛ چرا كه در صورت قهرمانی دیگر انگیزهای برای ادامه نداشت و این برای تكواندو كاری مثل كرمی حیف بود كه زود از میادین دور شود، علاوه برخود یوسف، تكواندوی ایران هم با خداحافظی كرمی دچار خسارات غیرقابل جبرانی میشد.