تبیان، دستیار زندگی
رحلت آیت الله میرزای شیرازی قهرمان نهضت تنباکو
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

احیاگر قدرت فتوا!

میرزای شیرازی

از میان دانشمندانی که دراواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم ه . ق می‏زیسته‏اند، نام مبارک میرزای بزرگ شیرازی، مرجع بزرگ شیعه، بر تارک تاریخ می‏درخشد. آیت اللّه‏ سید میرزا محمدحسن حسینی شیرازی، معروف به «میرزای شیرازی» و «میرزای بزرگ»، دانشمندی بلند مرتبه و مجاهدی پرهیزکار است که یکی از بزرگ‏ترین جنبش‏های مذهبی علیه ظلم و فساد حاکم و استعمار در حال سیطره بر کشور اسلامی ایران را پایه گذاشت. شاید بتوان گفت که شاهْ بیت قصیده زندگی پربار میرزا ،تحریم تنباکو است، البته شخصیت آسمانی وفوق العاده این مرد بزرگ، در جای جای حیات طیّبه او هویداست و تحریم تنباکو، تنها جلوه‏ای از برکت‏های وجودی اوست.(1)

نخستین کسی که اهمیت ورود به سامرا را ـ که تا اواخر سلطه عثمانی‌ها تحت اسارت وستم قرار داشت وبرگزاری آیین‌های مذهبی در آن ممنوع بود ـ احساس کرد، مجدد اول میرزا سید محمد حسن شیرازی بوده‌است. دوره‌ای که میرزای شیرازی در شهر مقدس سامرا می‌زیست در حقیقت روزگار طلایی این شهر به شمار می‌رود.

سال های زندگانی

میرزای بزرگ در نیمه ماه جمادی الاولی در سال 1230 هجری قمری در شیراز به جهان دیده گشود و بعد از تحصیلات ابتدائی قبل از بلوغ وارد اصفهان شد و به ردیف شاگردان سید حسن مدرس و شیخ محمد تقی صاحب حاشیه نشست. همچنین مدت ها از محضر حاجی کرباسی نیز بهره مند بود. سپس در سال 1259 عازم نجف اشرف گشت. میرزا ابتدا از حضور شیخ حسن کاشف الغطاء و هم مرحوم شیخ محمد حسن نجفی (صاحب جواهر) چند سالی توشه ها اندوخت، هر چند بیشتر مراتب فقهی و درجات عالی اجتهادش از محضر استاد اجل و فقیه اکبر شیخ مرتضای انصاری علیه الرحمه نصیب او گردید. میرزا شمع محفل شیخ بود، و با بودن امثال میرزا مباحثات علمی رونق بهتری به خود می گرفت. پس از رحلت شیخ انصاری، با اصرار فقها و مراجع میرزا به کرسی تدریس و زعامت شیعیان نشست، و قریب سی سال سرپرستی فضلا و علما و زعامت همه شیعیان به دست با کفایت او قرار گرفت. ابتدا ده سال در نجف اشرف مستقر بود و از سال 1291 تا سال 1312 کرسی درس خویش را در شهر عسکرین علیهما السلام انتقال داد. چراکه در میان عتبات عالیات و اماکن مقدس اسلامی، شهر مقدس سامرا مظلومیت ویژه‌ای دارد. دیگر اماکن مذهبی نظیر کربلای معلا، نجف اشرف و مشهد مقدس از دیرباز تاکنون از سوی مقامات دولتی ورسمی، و نیز از سوی توده مردم، به نحو یکسان مورد رسیدگی وعنایت ویژه‌ای قرار داشته‌است. نخستین کسی که اهمیت ورود به سامرا را ـ که تا اواخر سلطه عثمانی‌ها تحت اسارت وستم قرار داشت و برگزاری آیین‌های مذهبی در آن ممنوع بود ـ احساس کرد، مجدد اول میرزا سید محمد حسن شیرازی بوده‌است. دوره‌ای که میرزای شیرازی در شهر مقدس سامرا می‌زیست در حقیقت روزگار طلایی این شهر به شمار می‌رود. میرزای شیرازی از ابتدای مهاجرت به سامرا تلاش‌های فراوانی برای ایجاد یک نهاد دینی وعلمی بزرگ در این شهر مبذول داشت. نقش والای او در ایجاد نهضت علمی و مکتب دینی خود، اثر چشمگیری در باز گرداندنِ جایگاه علمی وفرهنگی سامرا داشت وبسیاری از علما وطلاب را که از نقاط گوناگون در درس‌های او حضور می‌یافتند جذب کرد.

میرزای شیرازی

در واقع می توان گفت: وقتی رهبر اهل دین در آن روزگار یعنی سید میرزا حسن شیرازی در سامرا سکونت گزید تشیع بار دیگر در این شهر جان گرفت و بسیاری از اهل علم وکسبه به آن شهر مهاجرت کردند. (2) این ظهور ناگهانی تشیع، خشم عثمانی‌ها را که تلاش داشتند فعالیت‌های میرزا را محدود کنند برانگیخت. دکتر علی الوردی در لمحات اجتماعیه عن تاریخ العراق می‌نویسد: انتقال میرزای شیرازی به سامرا ودر پی آن افزایش چشمگیر حضور شیعیان در این شهر موجب نگرانی عثمانی‌ها از بابت انتقال اندیشه تشیع به این شهر گردید واین خشم و نگرانی به خصوص پس از اعلام فتوای میرزا درباره تحریم تنباکو طی نهضت تنباکو در ایران (???? ـ ????) افزایش یافت. این مسئله برخی از مسؤلان دولت عثمانی را در عراق واداشت که به شکلی پیوسته استانبول را به مقابله با انتشار تشیع در عراق فرا خوانند والبته واکنش استانبول در این خصوص عبارت بود از تأسیس دو مدرسه در سامرا که اداره آنها به یکی از شیوخ متصوفه واگذار شد.(3) ولی با این حال مکتب میرزای شیرازی به فعالیت خود هم چنان ادامه داد وسامرا در روزگار مجدد شیرازی و پس از آن هیچ گاه از جویندگان دانش که از شهرهای گوناگون به سامرا می‌آمدند خالی نشد. پس از میرزای شیرازی نیز شاگردان ایشان حوزه علمیه استاد را حفظ کردند وآن را پویا وپرنشاط وپیوسته نگاه داشتند. این همان چیزی بود که میرزا نسبت به آن اصرار داشت وآنان برای وفاداری نسبت به استادشان چنین کردند. پس از میرزا، شاگرد برجسته او میرزا محمد تقی شیرازی بیش از یک دهه ونیم وظیفه درس وبحث را ادامه داد و این مسؤلیت را بر عهده گرفت وآموزگار شاگردان میرزا شد. این وضعیت تا سال ???? که سامرا توسط بریتانیا اشغال شد و میرزا محمد تقی شیرازی به کربلا رفت همچنان ادامه یافت.(4)

شاید بتوان گفت که شاهْ بیت قصیده زندگی پربار میرزا ،تحریم تنباکو است، البته شخصیت آسمانی وفوق العاده این مرد بزرگ، در جای جای حیات طیّبه او هویداست و تحریم تنباکو، تنها جلوه‏ای از برکت‏های وجودی اوست.

لغو امتیاز تنباکو؛ فرمانی الهی

از مهمترین اقدامات سیاسی میرزای شیرازی در طول دوران مرجعیت صدور فتوای مبنی بر تحریم استعمال توتون و تنباکو است که آوازه آن در همه جا پیچید و اینگونه است که نه تنها ایران بلکه نقاط بسیاری از جهان اسلام حیات امروز خویش را مدیون اقدامات اساسی میرزای شیرازی در دفاع از اسلام و کشورهای اسلامی می دانند. ماجرا از این قرار بود که ناصرالدین شاه در سال ????به لندن سفر کرد و در این سفر با استقبال فراوان غربی‌ها مواجه شد ولی از نیت‌های پلید آنان آگاه نبود. غربی‌ها در این سفر از شاه خواستند که امتیاز توتون وتنباکو را به مدت پنجاه سال در انحصار آنان قرار دهد. سپس یازده شرط مطرح نمودند که خلاصه آن این بود که بدون توجه به سود وزیان، سالانه پانزده هزار لیره به خزانه سلطان بفرستند و این مبلغ به تمامی در مدت پنج ماه ارسال گردد و کشاورزان حق خرید وفروش یا انتقال محصول خود را بدون اجازه صاحب امتیاز نداشته باشند و صاحب امتیاز باید کل محصول تنباکو را خریداری کند و فروشنده حق امتناع ندارد. هم چنین مقرر شد صاحب امتیاز حق دارد به منظور ایجاد انبار دخانیات زمین خریداری کند و باید طی یک سال پس از انعقاد قرارداد به این شرط‌ها عمل شود. شاه با این قرارداد موافقت کرد و سند این امتیاز در دو نسخه تنظیم گردید و ناصرالدین شاه آن را مهر وامضا کرد ودر پی آن هیئتی به اسم کمپانی به تهران آمد و  فعالیت‌های خود را آغاز کرد. در پی انتشار این خبر در ایران غوغایی به پا شد و مردم درباره نادرستی این معامله شعار سر دادند چراکه فقط عوائد دخانیات اصفهان به تنهایی بیست هزار لیره در سال بود! وقتی کار هیئت یاد شده تمام شد، قصد رفتن به شیراز کردند ولی اهالی شیراز اجتماع کردند و مانع ورود هیئت یاد شده به شهر شدند. ولی حکومت دخالت نمود و بعد از تبعید پنهانی سید علی اکبر شیرازی، بزرگ ترین عالم شیراز، به زور اعضای هیئت را وارد شهر نمود. در پی این اقدام اوضاع شهر متشنج وبازارها تعطیل شد و سید علی اکبر شیرازی به همراه گروهی از علما راهی سامرا شد واز میرزای شیرازی کمک خواست. مردم آذربایجان هم به همین نحو عمل کردند وشکایت‌های فراوانی صورت گرفت. یکی از کسانی که درباره این موضوع برای میرزای شیرازی نامه فرستاد سید جمال الدین افغانی بود که به مخالفت باشاه برخاسته و نسبت به اعطای امتیاز تنباکو از سوی شاه به انگلستان به شدت اعتراض کرده بود. شاه نیز او را از ایران بیرون راند ووقتی سید جمال الدین اسدآبادی به بصره رسید نامه‌ای طولانی و رسا خطاب به میرزای شیرازی نوشت وطی آن از میرزا استدعای فریادرسی و یاری کرد. خبر نگارش این نامه در آن زمان در همه جا پیچید ونسخه‌ای از آن به نجف رسید.

«اگر دولت از جواب دادن ناتوان باشد ما عاجز نیستیم واگر نمی‌تواند پاسخ دشمن را بدهد وحقوق مردم را مطالبه نماید بگذارید ما این کار را انجام دهیم.»

در این نامه پس از بسم الله چنین آمده بود: «حقیقت را می‌گویم، این نامه خطاب به روح شریعت محمدی است در هر جا باشد وهر مکان قرار گیرد و درخواست عاجزانه امت اسلام است که به پیشگاه علما و نفوس پاکی که زمام امور امت را به دست گرفته‌اند عرضه می‌شود دوست دارم این نامه را بر همه دانشمندان عرضه کنم هر چند عنوان آن خاص است. پیشوای دین! پرتو درخشان انوار ائمه! پایتخت دیانت! زبان گویای شریعت! جناب حاجی میرزا محمد حسن شیرازی، (خدا قلمرو اسلام را به وسیله او محفوظ بدارد و نقشه شوم کفار پست را به واسطه وجود او به هم زند). خدا نیابت امام زمان را به تو اختصاص داده و از میان طائفه شیعه تو را برگزیده و زمام ملت را از طریق ریاست دینی به دستت نهاده و حفظ حقوق ملت را به تو واگذارده و بر طرف ساختنِ شک و شبهه را از دل‌های مردم جزء وظایف تو قرار داده‌ است.» وی در ادامه می‌نویسد: «فرمان شما در میان همه نافذ است وهیچ کس یارای مقابله با آن را ندارد وشما اگر بخواهید می‌توانید آحاد ملت را بر سر یک کلمه گرد هم آورید؛ کلمه‌ای که از کیان حق خطاب به جان اهل حق صادر می-شود تا مایه هراس دشمنان خدا ودشمنان امت گردد. سپس از میرزا کمک می‌خواهد و او را به دخالت کردن در این مسئله فرا می‌خواند ومی گوید: شما روح خفته در یکایک ملت هستید. بدون شما هیچ یک از امت بر نمی‌خیزد وجز به یاری شما وحدت کلمه نخواهند یافت. اگر به حق قیام کنید همه بر خواهند خواست و پیروزی از آن آنان خواهد بود.»

بدین ترتیب از سوی علما واشراف وتجار نامه‌ها وشکوائیه‌های متعددی به میرزای شیرازی ارسال شد. در نتیجه میرزا نامه‌ای به اصرالدین شاه نوشت و در آن همه چیزهای لازم را به نیکی شرح وتوضیح داد. اما شاه در جواب نوشت که روا نیست شاه از حرفی که زده‌است برگردد وبا توجه به ضعفی که دارد توان ویارویی با آنان را ندارد و به کنسولِ حامل نامه سفارش کرد تمام تلاش خود را برای راضی کردن میرزای شیرازی به کار برد. ولی میرزا این عذر وبهانه‌های واهی را نمی‌پذیرفت ودر پاسخ او نامه‌ای متضمن دلایل محکم نوشت و نادرستی این معالمه فاسد را ثابت می‌کرد ودر پایان مرقوم فرمود: اگر دولت از جواب دادن ناتوان باشد ما عاجز نیستیم واگر نمی‌تواند پاسخ دشمن را بدهد وحقوق مردم را مطالبه نماید بگذارید ما این کار را انجام دهیم. اما وقتی شاه اقدامی نکرد وتشنجات افزایش یافت ومردم از این معامله فاسد به فریادخواهی پرداختند، میرزای شیرازی فتوای خود را که بازتاب آن در تمام جهان اسلام به گوش رسید صادر کرد.

در این فتوا پس از بسم الله آمده بود: « الیوم استعمال توتون و تنباكو بای نحو كان، در حكم محاربه با امام زمان عجل الله تعالی فرجه است»

این فتوا پژواک گسترده ونفوذ عجیبی در میان مردم یافت ودر پی صدور آن مردم قلیان‌ها را شکستند وچوب‌های آن را به سمت صاحبان امتیاز پرت کردند و حکومت ایران در برابر این فتوا که کمر صاحبان امتیاز را خرد کرد دچار اضطراب شد. مردم همگی به شکل عجیب وبی سابقه‌ای از تدخین تنباکو خودداری کردند و این اعتصاب فقط به مسلمانان اختصاص نداشت بلکه یهودی‌ها وزردشتی‌ها و پیروان دیگر ادیان هم با مسلمانان همراهی کردند ومی گفتند: این فتوا حکم محترمی است که باید به آن گردن نهاد وتخلف از آن جایز نیست. سپس حکومت تلاش کرد بر علما فشار آورد تا فتوایی در مجاز بودن توتون وتنباکو صادر کنند ولی این کوشش-ها بی ثمر ماند. وقتی وزیر ناصرالدین شاه از حاج میرزا محمد حسن آشتیانی، بزرگ ترین عالم تهران، خواست بر ضد فتوای میرزا فتوایی صادر کند، مرحوم آشتیانی گفت: مولایمان میرزای بزرگ، سید الشریعه و پیشوای شیعه وپناه امت ونایب ائمه‌است. حکم ایشان مطاع وفرمانشان لازم الاتباع است و ما بندگان او هستیم ودر هر چه فرمان دهد مطیع ایشان می‌باشیم؛ چون کسی که از فرمان ایشان سر بتابد مانند مشرک است. از این رو وزیر یاد شده ونیز حکومت از این کار ناامید، ومجبور شدند امتیاز را ملغی کنند. در نتیجه صاحبان امتیاز از ایران بیرون رفتند وبا دست خالی به اروپا باز گشتند. مردم از این پیروزی بسیار شاد شدند واین خبر به کشورهای دیگر هم رسید و در جراید نیز انتشار یافت. در پی این ماجرا مرحوم میرزای شیرازی که دست به تجدید دولت وملت زد، به آیت الله مجدد شهره گردید.(5)

میرزای بزرگ در کلام امام خمینی

حضرت امام خمینی رحمهم‏الله رهبر بزرگ انقلاب اسلامی، درباره میرزای شیرازی و فتوای تاریخی تحریم تنباکو از سوی ایشان، این گونه می‏فرمایند:«آن مرحوم، میرزای بزرگ رحمهم‏الله که در سامره تنباکو را تحریم کرد، برای این که ایران را تقریباً در اسارت گرفته بودند به واسطه قرارداد تنباکو و ایشان یک سطر نوشتند که: «تنباکو حرام است» و حتی بستگان خود آن جایر هم (ناصرالدین شاه) و حرمسرای آن جایر هم ترتیب اثر دادند و به آن فتوا عمل نمودند. قلیان‏ها را شکستند ودر بعضی جاها تنباکوهایی که قیمت آن‏ها هم زیاد بود آوردند در میدان و آتش زدند و آن قرارداد را لغو کردند و شکست دادند. یک چنین چیزی را آن‏ها دیدند که یک روحانی پیرمرد در کنج دهی از دهات عراق، یک کلمه می‏نویسد و یک ملت قیام می‏کند و قراردادی را که بین شاه جایر و انگلیسی‏ها بوده است، به هم می‏زند یک قدرت این‏طوری دارد او».(6)

خاموشی ستاره

سرانجام میرزا حسن شیرازی در سن 82 سالگی در سال 1312 ق در اثر بیماری سل در شهر سامراء به دیار حق شتافت و به وصیت خودش پیکر وی در کنار درب مدرسه ای در جوار حرم مطهر امیر المو منین (علیه السلام ) به خاک سپرده شد.

پی نوشت ها:

1-  سایت حوزه

2- محمد حسین مظفری، تاریخ شیعه، صفحه ???

3- دکتر علی الوردی، لمحات اجتماعیه عن تاریخ العراق، جلد سوم، صفحه ??

4- مجله حوزه شماره ??

5- دکتر حسین علی محفوظ، موسوعة العتبات المقدسة (بخش سامرا و باب مفاخر بزرگان در تاریخ سامرا)، صفحه ???

6- سیدمحمد حسین کاظمینی، سایت حوزه


رادفر

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.