بیتابی برای ملاقات خدا
بسمالله الرحمن الرحیم
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون.
من شهات میدهم سیدعلیاكبر ابوترابی با همه وجود خود در راه خدا و اعتلای اسلام و پیروزی انقلاب و شكست جبهه كفر تا آخرین رمق حیات خود جنگید تا در آغوش شهادت فرو رفت.
من شهادت میدهم كه سختترین مأموریتها را عاشقانه میپذیرفت و هر چه وظیفه او خطرناكتر میشد خوشحالتر و راضیتر به نظر میرسید.
من شهادت میدهم كه عالیترین نمونه پاكی و تقوا و عشق و محبت و شجاعت و فداكاری بود. روح بلند و ایمان كوهآسا و اراده فولادین او آن چنان از وجودش تشعشع میكرد كه همه محیط را روشن مینمود و رزمندگان تحت فرمانش جذب و محو وجودش شده بودند و پروانهوار به دور شمع وجودش میگشتند و میسوختند.من شهادت میدهم كه اولین كسی كه با همراهی گروه چریكی خود وارد دُبّ حَردان معروف شد و ضربات سختی به دشمن زد كه بالاخره او را وادار به عقبنشینی كرد.
من شهادت میدهم كه راز و نیاز شبانهاش با خدا و نماز صبحگاهش و دعا و استغفار و سخنان آتشین قبل از عزیمت به نبرد آن قدر سوزانگیز و عمیق و خالصانه بود كه همه ما را منقلب مینمود و در روح دوستانش آتشفشان به پا میكرد.
من شهادت میدهم، همرزمانش شهادت میدهند، آسمان بلند و ستارگانش شهادت میدهند كه سیدعلیاكبر ابوترابی در منطقه اهواز با همه وجودش شب و روز در راه خدا علیه طاغوت، كفر و جهل مبارزه نمود و در یك مأموریت خیلی خطرناك بدون ذرهای ترس و وحشت به قلب دشمن نفوذ كرد و حماسه ناگفتنی از خود به یادگار گذاشت و با كفن خونین در اوج افتخار و شهادت به لقای پروردگار خود نائل آمد. خدایا تو كه زود نیاكان را به سوی خود میبری و ما را از نعمت وجودشان محروم میكنی، تو میدانی كه او چگونه مردی بود و با دوستان همرزمش چگونه رفتار میكرد و رزمندگان تحت فرماندهیاش تا چه اندازه او را دوست میداشتند و بعد از شهادت او میخواستند دیوانهوار به جبهه دشمن حمله كنند، باشد كه كشته شوند و هر چه زودتر كنار مرشد و فرمانده خود ابوترابی آرام بگیرند.خدایا تو میدانی كه وجود او چقدر برای همشهریانش مغتنم بود و پدر یتیمان بود. انیس بیكسان بود. همدرد رنجدیدگان بود. نگهبان خانوادههای فقیر و بیكس بود. یكپارچه عشق و ایمان، یك دنیا اخلاص و محبت، یك آسمان صفا و صمیمیت، یك دریا عشق و عرفان، همچون كوهی از مقاومت و صلابت. آتشفشانی از شور و عشق و فداكاری بود.
شهید ابوترابی عارف شیدایی بود كه راز و نیازهای عاشقانهاش با خدای بزرگ در نیمههای شب، دل عشاق عالم را آب میكرد. آن قدر آرام و مطمئن بود كه گویی از عمق اقیانوس برآمده است. آنچنان ساكت، همچون آسمان كه در شبهای پاك پرستاره، در دل شب زندهداران غوغا به پا میكند؛ اما در عین حال رزمندهای بود كه در صحنه نبرد طوفان به پا میكرد. فریاد خشمش زهره را آب مینمود و از شیر جسورتر و ارادهاش پولاد را خجل میكرد. از هیچ مأموریتی روی برنمیگرداند و در مقابل هیچ دشمنی عاجز نمیشد.
ایمانش چون كوه بر لوح سرنوشت استوار شده بود و همه وجود خود ر ا وقف سبیلالله كرده بود. به ملاقات خدا بیتابی میكرد. پرنده بلندپروازی بود كه میخواست هرچه زودتر خود را از اسارت خاك آزاد كند و هر چه سریعتر به امواج پرواز نمایند. هر چه عمیقتر در فضای لایتناهی عشق و وحدت محو و فانی گردد. درود به آزاد مردانی كه در برابر دهر تعظیم نمیكنند. در برابر قدرت زانو نمیزنند. از مرگ وحشتی ندارند و فقط از خدا هراس دارند و فقط به خدا پناه میبرند. چه زیباست آزاد زیستن و چون گل شكفتن و همچون نسیمی به سادگی جان به جاندار تسلیم كردن! چه زیباست زنجیرهای اسارت را با اسلحه شهادت پاره كردن و اسماعیلوار در قربانگاه عشق خدا جان باختن و با قدرت روح بر عرش اعلی پرواز كردن! چه زیباست زندگی آزاد از دلهرهها و ترسها و اسارت قید و بندها و زبونی در مقابل طاغوتها و ابرقدرتها، آنجا كه انسان در مقابل هیچ قدرتی تعظیم نكند و فقط خدای لایزال را بپرستد. تا وقتی كه زنده است آزاد و سربلند زندگی كند و هنگامی كه مرگ فرا میرسد با كمال افتخار و شرف به لقاء پروردگار نائل آید.
خدایا! شهید ابوترابی این هدیه گرانقدر و عزیز را از ملت ما بپذیر و به خاطر خون چنین شهید پاك و وارستهای پرچم مقدس اسلام را برافراشتهتر كن! ریشه ظلم و جور را برانداز، طاغوتیان و ابرقدرتها را نابود گردان و ظهور امام عصر عجلالله تعالی فرجه را نزدیك كن تا اجتماع ایدهآل بشریت براساس عدل و عشق و آزادی هرچه زودتر تحقق یابد. خدایا طوفانی سخت، حیات و هستی ما را در معرض خطر قرار داده و كشتی سرنوشت ما در غرقابه بحرانها دچار گردابهای هولناك شده و غرور و خودخواهی، پردهای از جهل بر عقلها و دلهای ما كشیده است تا حقایق عینی حیات و سنتهای لایتغیر خدایی را درك نكنیم و خود در جهل مركب در یك دور تسلسلی فرو برویم. خدیا از تو میخواهم كه به پاس خون چنین شهیدانی ما را به راه راست هدایت كنی. كشتی شكسته سرنوشت ما را از این طوفانها نجات دهی. نور ایمان و عشق و عرفان در دلای ما بتابی. دوستی و صمیمیت را جایگزین خرابكاری و نفاق كنی. به جای اختلاف و تفرقه، اتحاد و وحدت كلمه را تحت رهبری امام امت جایگزین نمایی. من این هجرت عجولانه، ولی ملكوتی شهید ابوترابی را به خانواده بزرگوارش به خصوص پدر عالیقدر و مهربانش سیدعباس ابوترابی كه این همه مدیون كمكهای بیشائبه او هستم و به همرزمان شهید كه در معركه شهادت، شاهد محبت و فداكاری و عظمت روحش بودند و به همه همشهریان كه احساس یتیمی و به ملت شهیدپرور ایران، بالاخره به رهبر عالیقدر، امام امت كه قلب بزرگ و مهربانش از غم و درد آكنده است تبریك و تسلیت میگویم.
مصطفی چمران، هشتم دیماه پنجاه و نه
منبع: سایت بنیاد شهید استان قزوین