تبیان، دستیار زندگی
دلش پر بود وچشم‌هایش منتظر بهانه‌ای برای گریستن؛انگار می‌خواست دستان لرزانش رابالا برده و فریاد بزند:تمامش كن...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کلی: تمامش كن، آقای اوباما!

محمدعلی کلی

دلش پر بود وچشم‌هایش منتظر بهانه‌ای برای گریستن؛انگار می‌خواست دستان لرزانش رابالا برده و فریاد بزند:تمامش كن!

دو ساعت به آغاز مراسم تحلیف رئیس جمهوری آمریكا باقی است. دلم می خواهد بدانم محمد علی اكنون كجا نشسته است. نباید به دنبال او گشت؛ لابد برایش صندلی ویژه‌ای در نظر گرفته‌اند.

از دور پیكری كه هنوز بوی استواری می‌دهد؛ اما به وضوح شكسته و خمیده شده، با كلاهی سیاه رنگ و پالتویی به رنگ آن، نزدیك می شود. همسرش دست های پر خاطره نسل ما و پدران ما را محكم نگه داشته تا لرزش شدیدش، دوباره سوژه خبرنگاران نشود.

وی بزرگترین بوكسور جهان بود. شاید اگر در آن روزها می نوشتی بزرگترین مرد جهان، كسی بر تو خرده نمی گرفت؛ با آن همه شهرت، شاید گران ترین كالای منزلش به مرز 300 دلار آن روز نمی رسید و اسلام باعث شد همان را هم خرج فقرا كند. لنگان لنگان راه می رود؛ ولی صندلی خود را پیدا نمی كند.

محمدعلی کلی

به وی گفته اند امروز اولین رئیس جمهوری سیاهپوست آمریكا وارد كاخ سفید می شود. این برای محمد علی كلی جالب است؛ اما آلزایمر و پاركینسون، مجال تجزیه و تحلیل بیشتر را به او نمی دهد.

بهتر، تجزیه كدام مطلب مبهم. همان بهتر كه فراموشی وی را ساكت، روی صندلی بنشاند كه هر 4 سال یك بار جای نشستن شنونده‌های جدیدی است و وعده‌های جدیدتر.

اسلام، كاسیوس كلی آمریكا را به محمد علی تبدیل كرد و بعدها همه فهمیدند كه تنها در حد نام تغییر نكرده و آرمان‌های انسانیش زبانزد هوادارانش شد.

نگاه محمد كلی به اوباما در زمان سخنرانی برایم بسیار معنی‌دار بود. نمی شد تشخیص داد به وی می خندد یا به حالش افسوس می‌خورد؛ اما بی‌تردید دلش پر بود و چشم‌هایش منتظر بهانه ای برای گریستن. انگار می خواست دستان لرزانش را از میان دستان همسر مضطربش بیرون بكشد و فریاد بزند: تمامش كن!

کلی حاضر نشد به جنگ ویتنام برود. وقتی نامه تهدیدآمیز فرمانده ارتش به دستش رسید، بی آنكه آن را بخواند، در آتش انداخت و گفت: "می‌خواهیم تكلیف عده ای در آن سوی دنیا را روشن كنیم؛ حال آنكه تكلیف خودمان روشن نیست."

محمدعلی کلی

وی به بیش از 40 هزار نیروی امنیتی هراسان و مضطرب در اطراف كاخ اوباما نگاه می كرد و سخنان بدون سنخیت رئیس جمهوری جدید را در مورد برقراری امنیت می‌شنید.

محمد علی كلی، قهرمان امریكا، همان بوكسوری كه دو بار آتش المپیك به دستانش روشن شد و بارها آتش دل سیاهان جنوب را روشن كرد.

اوباما نباید نقش ورزش ملی را در پیشبرد اهدافش فراموش كند. وی باید بداند كه بمب كارآمد میهن پرستی و ملی گرایی در عالم ورزش به دست لرزان همین محمد علی‌ها منفجر می شود و یك جمله از او می تواند ارزش روزها سخنرانی وی را در كاخ سفید داشته باشد.

کلی در میان صندلی های سرد مراسم تحلیف، تنها بود؛ مثل همان روز كه قهرمان جهان شده بود و در میان شادی مردم راه خانه را گم كرده بود. وی تنها در خیابان شماره 334 سان فرانسیسكو قدم می زد. همیشه صندلی های خالی چنین بزرگانی را فرا می‌گیرد و آنها را با خاطرات خطرناكشان تنها می گذارد.

منبع: خبرگزاری فارس - گزارش روزنامه مارکا