تبیان، دستیار زندگی
مهران گفت: شاه باید فرمان دهد که دویست غلام با تمام سلاحها، پشت پردهها مخفی شوند. آنگاه شاه کسی فرستد تا خورشید شاه و فرخ روز و جماعت عیاران همه را دعوت کند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خورشید شاه (10)

حیله های مهران وزیر قسمت دوم

خورشید شاه

مهران گفت: شاه باید فرمان دهد که دویست غلام با تمام سلاحها، پشت پردهها مخفی شوند. آنگاه شاه کسی فرستد تا خورشید شاه و فرخ روز و جماعت عیاران همه را دعوت کند که به اینجا آیند. چون به سرای رسند، سلاح همه را بگیرند که مجلس شاه، میدان جنگ نیست و در مجلس بزم، نیاز به سلاح نباشد. چون گرداگرد نشینند،شاه فرمان دهد و همه غلامها از پشت پردهها بیرون آیند و همه را با شمشیر بکشند و شهر از بلای آنها آسوده گردد. آنگاه تو بمانی و دختر و او را به هر کس که بخواهی دهی.

شاه فغفور گفت: ای مهران، نیکو تدبیری است! چنان کنیم.

روز بعد، فغفور شاه کسی را فرستاد تا جماعت عیاران، سمک و شغال پیل زور و خورشید شاه و فرخ روز، همه را به قصر دعوت کردند. خدمتکاران به پیشواز آنها آمدند و احترام کردند و گفتند: شاه میفرماید که امروز روز عقد خورشید شاه و مه پری است و باید شادی کرد. بیسلاح به درون آیید.

عیاران و خورشید شاه و فرخ روز، همه سلاح باز کردند و بر زمین گذاشتند و داخل شدند. خورشید شاه به همراه فرخ روز تا پیش تخت شاه جلو رفت و کنار فغفور بر تخت نشست. شغال پیل زور و سمک نزدیک تخت و دیگر عیاران همه گرد آنان نشستند. ناگاه، غلامان غرق آهن و سلاح از پس پردهها بیرون جستند و شمشیرها کشیدند.

سمک عیار که چنین دید گفت: دریغا که در دام افتادیم! به آنچه میترسیدم، گرفتار شدم. او کاردی را که مخفی کرده بود، برکشید، در میان غلامان افتاد و گفت: ای سمک، نباید خون را مفت بر باد داد حال که زنده از اینجا بیرون نمیروی، به عوض خون خود بکوش! با این اندیشه میزد و میافکند.

خورشید شاه سر در گریبان فرو برده، در دل میگفت: با حیله ما را به دام انداختند.

سمک ده تن غلام را بر خاک افکند. اما چون بیسلاح بود. زخم بی شمار خورده و خون بسیار از وی رفته بود. پس چون دید کار از کار گذشته و از عیاران کسی زنده نمانده است، خود را در میان کشتگان انداخت و چون مردهای بیجان افتاد تا بلکه نجات یابد و باز حیلهای به کار بندد.

به فرمان فغفور، کشتگان را به صحرا بردند تا خوراک درندگان شوند. خورشید شاه و فرخ روز و شغال پیل زور را هم بگرفتند و به زندان افکندند.

برگرفته از کتاب: سمک عیار

بازنویسی: حسین فتاح

ادامه دارد...

 *******************************

مطالب مرتبط

خورشید شاه قسمت اول

خورشید شاه قسمت دوم

خورشید شاه قسمت سوم

خورشید شاه قسمت چهارم

خورشید شاه قسمت پنجم

خورشید شاه قسمت ششم

خورشید شاه قسمت هفتم

خورشید شاه قسمت هشتم

خورشید شاه قسمت نهم

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.