بادبادک باز

خالد حسینی را نه تنها در ایران ، بلکه در آمریکا هم که مقیم آن جاست، نمی شناختند . او چهل و چند سال پیش در کابل به دنیا آمد. پسر یک دیپلمات است که خانواده اش در 1980 به آمریکا پناهنده شده ، در شمال کالیفرنیا طبابت می کند و بادبادک باز را در 2003 نوشته است . گویا پیش از رمان بادبادک باز جز چند داستان کوتاه چیزی منتشر نکرده است و این درواقع اولین رمان اوست . اما چرا این رمان در آمریکا گل کرد و به قول یکی از مطبوعات بیش از دو هزار صفحه مرور و نقد و نظر بر آن نوشته اند ، شاید یکی از دلایلش این باشد که پس از حادثه یازدهم سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان که این کشور (پس از سال ها جنگ و ویرانی) در مرکز اخبار جهان قرار گرفت . تاکنون کمتر کسی در قالب رمان از این کشور سخن گفته باشد . به اضافه این که بی خبری آمریکایی ها از بسیاری نقاط جهان ، در حالی که کشور آمریکا در هر گوشه و کنار آن به شیوه های گوناگون مستقیم و غیرمستقیم دخالت می کنند برای آنان این فکر را پدید آورده باشد که ببینند در این گوشه دور افتاده جهان چه خبر است و چرا با آن ها درگیر می شوند و بعد ناگزیرند بهای آن را بپردازند...

زمان شروع رمان یكی از روزهای زمستان ۱۹۷۵ است و كشور در آستانه‌ی یورش ارتش شوروی قرار دارد. امیر و حسن در مسابقات سالانه‌ی بادبادک‌بازی شركت می‌كنند و امیر در یكی از مسابقات به حسن كلک می‌زند و همین، سرآغاز خیانتی‌ست كه در طول داستان، مثل زنجیره‌ای گسترده می‌شود تا به رویدادهای معاصر افغانستان می‌رسد و...

برگرفته از کتاب بادبادک باز

جهت خرید کتاب بادبادک باز اینجا کلکیک کنید