واکنش مجیدی به بهروز افخمی
به عمرم دو ساعت هم با افخمی حرف نزدهام، اسم استیون سیگال را هم نشنیدهام .
چندی پیش یادداشتی از بهروز افخمی خطاب به مجید مجیدی در سایت سینمای ما خواندید که در آن افخمی در پاسخ به اظهار نظر مجیدی درباره رشد ابتذال سینما در دوران دوم خرداد، به علاقه مجیدی به استیون سیگال و فیلمهایش اشاره کرده بود.
حالا یکی از همکاران سینمای ما محمد تاجیک از ملاقاتاش با مجیدی پس از خواندن یادداشت افخمی نوشته است. در ادامه اصل یادداشت افخمی را بار دیگر خواهید خواند:
پس از اینکه بهروز افخمی یادداشتی درباره علاقه مجیدی به استیون سیگال را منتشر کرد من از مجیدی درباره علاقه اش به استیون سیگال پرسیدم و او که یادداشت افخمی را خوانده بود می گفت:
من خدا شاهده اسم استیون سیگال را به عمرم نشنیده ام حتی بلد نیستم اسم این هنر پیشه را درست تلفظ کنم. مجیدی بعدش هم توضیح داد که در این بیست ساله تا به حال به اندازه ?ساعت با بهروز افخمی صحبت نکرده است که حالا آقای افخمی مدعی دانستن علاقه مجیدی به استیون سیگال شده است.
مجیدی می گفت تازه این دوساعت متعلق به زمانهایی بوده که این دو در جلسه یا جلساتی با حضور شهید آوینی درآن شرکت داشته اند.
حرفهای افخمی از نظر مجیدی آنقدر بی اهمیت بود که به گفته خودش ارزش جواب دادن نداشت.
اصل مقاله بهروز افخمی را حالا این جا یک بار دیگر بخوانید...
«مجید مجیدی كه این روزها فیلم آخرش «آواز گنجشكها» به نمایش عمومی درآمده و به رغم توفیقاتی كه در خارج از كشور به دست آورده، در ایران چندان مورد استقبال قرار نگرفته، چند روز پیش در یك جمع دانشجویی گفته است كه دوران اصلاحات برای سینمای ایران حاصلی جز ابتذال نداشت. مجیدی ظاهرا" پیش از این و در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی هم این جور حرفها را در مورد سینمای ایران میگفته و مثلا" هشدار میداده كه : صدای پای ابتذال میآید!
اما مفهوم لفظ ابتذال آن قدر مبهم است كه هر كس میتواند آن را برای تحقیر هر كس دیگر و هر داستان یا فیلمی كه دوست نداشت به كار ببرد. مثلا" همین مجید مجیدی فیلمهای سینمای ورزشهای رزمی و به خصوص فیلمهای استیون سیگال را خیلی دوست دارد. (یا حداقل دوست داشت) تا آنجا كه به یاد دارم او پیش از آن كه به وسیله جشنوارههای اروپایی كشف شود هیچ ابایی از ابراز این عقیده نداشت و استیون سیگال و فیلمهای بزنبزن او را در عرصه بازیگری و فیلمسازی ستایش میكرد.
البته امروز احتمالا" مجیدی میداند كه استیون سیگال و فیلمهای ژانر ورزش رزمی از نظر كسانی كه جشنوارهها را میگردانند نمونه قطعی ابتذال هستند. بنابراین او احتمالا" دوست ندارد از آن پهلوان راهب مسلك و با معرفت به عنوان بازیگر و فیلمساز محبوب یادی بكند. شاید هم از من ناراحت بشود كه محبوب فراموش شدهاش را به یادش انداختم و عشقی را رو كردم كه نزد دكانداران روشنفكری، موجب شرمساری و نشان ابتذال است. اما چه كنم كه من هم استیون سیگال را دوست دارم و هم از ابزار علاقه به فیلمهای او هیچ خجالت نمیكشم.
این مثال از آن رو آوردم كه مجیدی بداند آنچه نزد او مصداق سینمای ایدهآل است از دیدگاه اصحاب جشنواره و كباده كشان فرهیختگی نمونه كلاسیك ابتذال است و چه بسا آن فیلمهایی كه او مصداق ابتذال میداند از نظر خیلیها فیلمهایی با ارزش و قابل ستایش باشند.
مشكل اینجاست كه لفظ ابتذال معنا و مفهوم روشنی ندارد و به وسیله كسانی به كار میرود كه یا نمیتوانند درست و دقیق فكر كنند یا نمیخواهند درست و دقیق حرف بزنند. این لفظ معمولا" مثل یك چماق كلامی به دلخواه برای سركوبی هر كس و هر فیلمی كه نمیپسندیم به كار گرفته میشود. كسانی كه آن را به كار میبرند در واقع به نحوی پیچیده فحاشی میكنند و كلمات را نه برای تفاهم و ایجاد فضای انس و همسخنی، بلكه برای ایجاد سوءتفاهم به كار میگیرند.
شاید هم عمدی در كار باشد. لفظ ابتذال آن قدر مبهم است كه اغلب مردم مصادیق مورد نظر خود را به جای آن میگذارند، بنابراین خیال میكنند كه با مجیدی هم سلیقهاند و منظور او را از ابتذال سینمای ایران درست میفهمند. خشكه مقدسهایی كه از اساس با سینما مخالفند خیال میكنند كه حرف مجیدی را فهمیدهاند. روشنفكران پرمدعای كم سواد خیال میكنند منظور او از ابتذال همان است كه آنها میفهمند. برادران ایدئولوژیك هم سر تكان میدهند و احسنت میگویند. اما به كار گرفتن زبان به این نحو ریاكارانه و غلط انداز شاید بی معرفتی دیگری باشد در حق استیون سیگال كه دوستی و دشمنیاش آشكار و شجاعانه است.»
منبع: سینمای ما