تبیان، دستیار زندگی
ورزشها ، کسب و کار و وسایل عیاران ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جیب برها به بهشت می روند

قسمت سوم از مقاله ی اگهی پذیرش جوانمرد

دزد

در قسمت قبل درباره ی پوشش و آداب خوردن و آشامیدن و قسم خوردن عیاران گفتیم . در اینجا به

ورزش ها و تمرین های عیاران و جوانمردان

وسا یل و لوازم عیاران و جوانمردان

و کسب و کار جوانمردان اشاره می کنیم.

ورزش ها و تمرین های عیاران و جوانمردان

ورزش ها ی جوانمردان را میتوان به دو بخش  تقسیم کرد:

الف : برخی از ورزشها و تمرین ها یی است  که بین عیاران و سپاهیان مشترک بوده که عبارتند از:

  1. 1  - اسپ سواری و چالاکی در آن
  2. 2 -  جنگاوری و مبارزه ی مسلحانه: سلاح های که آ نها به کار میبرد ند ، عبارت بود از : کمند ، زره ، شمشیر ، ناوک ، خنجر ، دشنه ، پیش قبض ، شاخ نوک تیز ، سوهان ، انبر . باید گفت که ناوک اندازی از جمله کار های تخصصی عیاران و جوانمردان به شمار می رفت به گونه که به طور مخفی به طرف دشمن پرتاب میگردید .
  3.  3 - پهلوانی : جوانمردان و عیاران از همه بیشتر به اینگونه ورزش علاقمند بوده اند ؛ از همین روست که آ نها این ورزش را تمرین بیشتری میکردند . به منظورفراگیری این ورزش مسابقاتی انجام میگرفت و در آ نجا استاد کارحاضرمیشد و نو آ موزانی را تعلیم میداد و به آ نها تمام فنون و اصول گشتی گیری و پهلوانی را می آموخت.
  4. 4   -  تیر اندازی : هر عیار باید تیر انداز و شکارچی خوبی می بود . جوانمردان و عیاران دراین کار با هم رقابت های سالمی داشتند و هر یک از آ نها که صید بیشتری میکرد ، ارزش و اهمیت او در نزد رفقایش بیشتر میشد . مرغی که جوانمردان در شکار کردن آ ن زیاد توجه داشتند ، به نام مرغان جلیل ( الطیر الجلیل ) یاد میشد که این تمرین تیر اندازی و صید کردن مرغان خود شرایط جداگانه داشت .

ب :  ورزش ها و تمرین های است که مخصوص عیاران و جوانمردان بوده  مانند هنر های زیر :

اسب سواری
  1. 1  -   کمند اندازی .
  2. 2 -   بند اندازی .
  3. 3  -   دار بازی .
  4. 4 -   بالا  رفتن بر فراز دیوار .
  5. 5  -   در تاریکی فعالیت کردن .
  6. 6  -   شبروی و شبگردی .
  7. 7  -   تحمل به ضربه و شکنجه .
  8. 8  -   آ موختن انواع شطارت و طراری . (چالاکی و جیب بری )
  9. 9 -   کار نامه بری و اخفای اسناد .

باید گفت که در فن و هنر کمند اندازی با العموم اشخاص ورزیده ، لاغر اندام و چالاک تربیت میشدند ؛ تا در هنگام ضرورت بتوانند از پایین حصارها و قلعه ها به بالای آ ن بروند ، و طراری را به آ ن جهت می آ موختند که اگر یکی از عیاران و همکاران شان در حلقه دشمن اسیر شود ، دیگران بتوانند آ ن دوست خود را نجات دهند و گاهی نیز اتفاق می افتاد که به منظور حل مشکل اشخاص بیچاره و دردمند ، خزانه پولداران و ثروتمندان ظالم و شاهان ستمگر را دستبرد نمایند ؛ و به همین دلیل است که این عمل عیاران از دید برخی راویان داستانها و قصه پردازان درباری سؤ تعبیرشده و واژه عیار را مترادف دزد و طرار به کار برده اند ؛ که به عقیده نگارنده این سؤ تعبیر نمی تواند اساس علمی و عملی داشته باشد .

وسایل و لوازم عیاران و جوانمردان

عیاران در هر جاییکه به حیث قاصد و نامه بر می رفتند، همیشه با خود چوب دستی داشته اند که در بین آ ن چوب،

قمه

سوراخی موجود بود و آ نها نامه های خود را در آ ن میگذاشتند و این یکی از وسایل پنها ن کاری به شمار می آ مد. زر و سیم یکی دیگر از وسایل عیاران است و هر عیار زمانی که به سفر میرفت و یا برای انجام دادن ماموریتی گماشته میشد، باید مقداری پول همراه خود میداشت؛ تا به آ ن وسیله بتواند کسان دیگر را با خود همدست سازد. آ نها عقیده داشتند که زر و سیم حل المشکلات است و آ دمی را در شب تار و در هر وقت و زمان به کار آ ید.

خنجر، کارد و شمشیر نیز یکی از جمله وسایل عیاران به شمار می رود. این خنجر و یا کارد به گونه های مختلف و برای هدف ها و مقاصد گونا گون به کار می رفته است، مانند: خنجر نقب زدن، خنجر دفاع از حوادث و هم چنان خنجر های که به وسیله آ ن سرا پرده ها و بند ها را می بریدند.

توبره یا خورجین که به روایت روان شاد دکتر خانلری، در اصطلاح به آ ن جلبندی میگفتند، یکی دیگر از وسایل عیاران است. آ نها تمام ضروریات خود را در بین آ ن خورجین می گذاشتند و به سفر می رفتند و این وسایل عبارت بود از: انبر، سوهان، قیچی، کلنک، شیشه، دستمال، شال، افزار موسیقی، جامه نمدی، کیسه دارو، توشه راه، فلاخن، سنگ های ریزه و کلان برای سرکوب دشمن، پاتاوه، لباس زنانه و مردانه، ریش و سبیل مصنوعی، رنگ وسفید مهره، گونه های مختلف رنگ برای تغییررخسار و نیز سلاح های مختلف مانند: زره، پیش قبض وشاخ که در مجموع این وسایل یاد شده به، نام ساز شبروان یا سلاح عیاران و یا یراق عیاران یاد میشد و هر عیار مکلف بود تا در هنگام سفر با خود داشته باشد. 

یکی دیگر از وسایل عیاران که از آ ن زیاد استفاده صورت میگرفت، انواع و اقسام دارو های است، که به منظور بیهوش ساختن دشمن و هم چنان تغییر رنگ صورت و رخسار به کار می رفته است.

داروی بیهوشی که در کتاب های عیاری از قبیل سمک عیار، داراب نامه و امیر حمزه و امیر ارسلان رومی از آ ن به نام های دارو، شبپرک، پروانه عیاری، حقه عیاری و نمک آش درد مندان یاد شده، همه با وسایلی چون جام شراب  و نی برای حریف به کار برده میشد. این دارو را عیاران در میان کمر بند و یا پس گوش خود پنهان نموده و  به گونه  معمول برای بیهوش ساختن رقیب، به چند گونه استفاده میکردند. گاهی در بین ظرف نوشابه حریف می انداختند؛ ویا اینکه در بین حلوا و غذا آ میخته ساخته و آ نرا به حریف میدادند و گاهی هم امکان داشت که این دارو را به گونه دود یا گاز بیهوشی به کار ببرند.

باید گفت که از داروی بیهوش) با همان مفهومی که در داستانهای عیاران آ مده است؛ شاعران کلاسیک ادب فارسی نیز یاد کرد های دارند؛ چنانکه در شاهنامه فردوسی  چندین مرتبه به این دارو اشاره شده است. در این حماسه ملی، در داستان  بیژن و منیژه  آ مده است که: منیژه دخت افراسیاب تورانی که عاشق بیژن فرزند گیو است، از داروی به نام داروی هوشبر اسفاده میکند و بیژن را به حالت بیهوشی به قصر خود میبرد. از زبان خداوند شاهنامه چنین می خوانیم:

  1. چو هنگام رفتن فراز آ مدش به دیدار بیژن نیاز آ مد ش
  2. به فرمود تا داروی هوشبر پرستنده آ میخت با نوشبر
  3. بدادند چون خورد شد مست ابی خویشتن سرش بنهاد پست
  4. عماری بسیجید و رفتن به راه مر آن خفته را اندران جایگاه
  5. به ایوان بیار استش جای خواب به بیداری بیژن آ مدش شتاب
  6. در افگنده داروی هوشش به گوش بدان تا به جای خود آ مدش هوش

شربت

باید خاطر نشان کرد که فردوسی در این داستان از داروی دیگری نیز به نام داروی هوش نام می برد که نگارنده در هیچ یک ازآ ثار بدیعی و داستانی دیگر به چنین داروی بر نخورده وبه ویژه داروی که به گفته فردوسی در گوش چکانده شود و باعث بیداری شخص شود.

و اما در اکثر داستانها و کتاب های که در باره کار روا یی های  عیاران نوشته شده و قهرمانان اصلی عیاران هستند؛ دیده می شود که همه آ نها همیشه با خود دارویی دارند که می توانند به وسیله آ ن چهره خود را تغییر دهند. و نیز داشتن لباسهای زنانه و مردانه از جمله چیزهای ضروری هر عیار است که در موارد مختلف به کار برده میشد.لباسهای مردانه و زنانه در هنگامی مورد ضرورت عیاران بوده است که آ نان می خواستند برای انجام دادن امر مهمی به جای دیگری بروند. برای آ نکه هویت ایشان آ شکار نشود، هر بار به شکلی و لباسی در می آ مدند.

تغییر شکل و چهره به وسیله دارو و لباس در بین عیاران به چند گونه معمول بوده است؛ بدین معنا که عیاران خود را به شکل بازرگانان، خوانسالاران، فراشان، طبیبان، بازیگران، ساقی، رقاص، خرده فروش، عطار دوره گرد، موسیقی نواز، سقأ، قصاب، دوکاندار، رمال، ستاره شمار، قلندر، چوپان، ساربان، مسگر، و آ هنگر می آراستند؛ و بعد از آ ن به طرف مقصد و هدف خود روان می شدند.

باید گفت که فدائیا ن اسماعیلی الموت نیز برای نزدیک شدن به مخالفان و قتل آ نها، همیشه خود را به صورت های، مانند: سرهنگ، درویش، فقیر، منشی، مصاحب، طلبه، خادم، غلام، و دربان می آ راستند و به زبان فرانسوی سخن می گفتند؛ چنانکه در تاریخ می خوانیم که: رئیس صلیبی ها اینکر – کنراد به دست همین فدائیان فریب خورد و

آنها توانستند که نقشه خود را اجرا کنند. به گفته ادوارد براون انگلیسی، این فدائیان کسانی بودند که فرمان داعی را بی چون و چرا اطاعت می کردند و شجاعت و چالاکی خاصی داشتند؛ و ما می توانیم این گونه ویژه گی ها و خصوصیات را درطرزالعمل عیاران نیز به خوبی مشاهده کنیم.

باید گفت که اینگونه تغییر چهره دادن توسط لباس در ادبیات فارسی خصوصیت تازه و جدیدی نیست؛ و در آ ثار منثور و داستانها ی منظوم نیز به فراوانی دیده میشود؛ چنانکه در شاهنامه فردوسی در داستان سهراب و گرد آ فرید می بینیم که گرد آفرید لباس مردانه می پوشد و عیارانه و مردوار با سهراب می جنگد و فردوسی سیمای آ ن دختر رزمنده و عیا ر پیشه را چنین تصویر کرده است:

  1. کجا نام او بود گرد آ فرید که چون او به جنگ اندرون کس ندید
  2. نهان کرد کیسو به گرد زره به زد بر سر ترک رومی گره
  3. فرود آ مد از دژ به کردار شیر کمر بر میان باد پای به زیر

کسب و کار جوانمردان

کار خوب

و اما در مورد طرز زندگی و کسب و کارعیاران و جوانمردان می توان گفت که در نزد آ نها، کار و زحمتکشی و به دست

آوردن نان از راه حلال یکی از خصلت های پسندیده و مطلوب بوده است. هر عیار و جوانمرد مجبور و مکلف بود که به یکی از کسب ها و صنعت ها تخصص داشته باشد تا با استفاده از آ ن تخصص خویش بتواند زند گی روز مره را به پیش ببرد.

عیاران و جوانمردان از هیچ کار ووظیفه شرافتمندانه ننگ نداشتند و کار و زحمتکشی را مایه آبرو، سلامتی، شرف، افتخارو وجدان شخص می شمردند؛  در کار و پیشه نیز همان اصل جوانمردی، گذشت، صداقت و رادمردی را پیش نظر داشته و به هیچکس ظلم و تعدی و گرانفروشی را روا نمی داشتند. آ نها در مورد کار و پیشه نیز دارای آ داب و روشی خاص بودند؛ چنانکه نویسنده  قابوسنامه آ نجا که فرزندش گیلان شاه را پند و اندرز می دهد، در باره آداب و رسوم صنعتگران و پیشه وران جوانمرد نیز بحث مفصل میکند که این آ داب و رهنمود ها، عبارت است از:

  1. -  زود کار و ستوده کار باش تا هوا خواهانت زیاد باشند.
  2. -  کاری که کنی به از آ ن کن، که هم پیشه گان کنند.
  3. -  به اندک سود قناعت نمای.
  4. -  تا توانی به سختی مگوی.
  5. -  به راست گفتن عادت کن.
  6. -  از بخل پرهیز کن.
  7. -  تصرف را به کار بند، و بر فرو تر خود به بخشای.
  8. -  زبون گیر مباش.
  9. -  بر کودکان، زنان و یاران در معا ملات فزونی مجوی.
  10. -  از غریبان بیشی مخواه.
  11. -  در تجارت شر مگینی مکن.
  12. -  سخن نیکو دار.
  13. -  به سنگ و ترازوی درست وزن کن.
  14. -  با عیال خود دو رنگ و دو کیسه مباش و با انبازان خیانت مکن.
  15. -  پرهیز گار باش.
  16. -  اگر دستگاه باشد، قرض غنیمت دان.
  17. -  سوگند به دروغ مخور و ربا مده.
  18. -  سخت معاملت مباش.
  19. - اگر بر دوستی سیم دادی؛ چون دانی که بی طاقت است، تقا ضا پیوسته مکن.
  20. -  نیک دل باش تا نیک باشی.

و در پایان این نصیحت ها و رهنمود ها ی آ یین پیشه وری، که مخصوص جوانمردان است، چنین می خوانیم:

  1. « هر پیشه وری که بر این جمله باشد که من یاد کردم، جوانمرد ترین همه پیشه وران باشد و هر قومی را در صناعان بدان صناعت اندر که باشد در جوانمردی طریق است. »


نویسنده : دکتر غلام حیدر یقین