مردم شناسی كوفه(2)
تركیب جمعیت كوفه
جمعیت كوفه در زمان نهضت عاشورا
تركیب جمعیت كوفه را از دو بعد نژادى و عقیدتى بررسى مىنماییم:
الف: تركیب نژادى جمعیت
به طور كلى مىتوان جمعیت كوفه را به دو بخش عرب و غیرعرب تقسیم نمود:
بخشى از عربهاى ساكن كوفه را قبایلى تشكیل مىدادند كه با آغاز فتوحات اسلامى در ایران، از شبه جزیره عربستان به قصد شركت در جنگ به سمت عراق كوچ كردند و سرانجام پس از پایان فتوحات در كوفه و بصره مسكن گزیدند.
این عربها كه هسته اولیه كوفه را تشكیل مىدادند از دو تیره قحطانى و عدنانى بودند كه در اصطلاح به آنها یمانىها و نزارىها اطلاق مىشد. از بیست هزار خانه ساخته شده در آغاز تاسیس كوفه، 12 هزار خانه به یمانىها و 8 هزار خانه به نزارىها اختصاص یافت. (1)
در ابتدا یمانىها علاقه بیشترى نسبت به خاندان اهل بیت(علیهمالسلام) داشتند و لذا معاویه سرمایهگذارى بیشترى روى آنها نمود و آنها را به خود نزدیكتر كرد.(2)
بخش دیگرى از عربها را قبایلى همچون «بنىتغلب» تشكیل مىدادند كه قبل از اسلام در عراق سكونت گزیده و پیوسته با ایرانیان در جنگ بودند. پس از آغاز فتوحات اسلامى این قبایل به مسلمانان پیوستند و آنها را در فتوحات یارى نمودند و سپس بخشى از آنها در شهرهاى تازه تاسیس شده اسلامى، سكنا گزیدند.(3)
عناصر غیر عرب كوفه را گروههاى بزرگى همچون موالى، سریانىها و نبطیها تشكیل مىدادند.(4)
موالى كسانى بودند كه با قبایل مختلف عرب پیمان مىبستند و به اصطلاح «ولاء» آنها را مىپذیرفتند و از نظر حقوقى همانند افراد آن قبیله به شمار مىآمدند.
این موالى ممكن بود از نژادهاى مختلف مانند ایرانىها، رومىها، تركها، ... باشند كه عربها به همه آنها اطلاق لفظ «عجم» مىنمودند.
بزرگترین گروه موالى كوفه را ایرانیانى با عنوان «حمراء دیلم» تشكیل مىدادند. «حمراء» اسم عامى بود كه عربها نسبت به ایرانیان استعمال مىنمودند. این گروه یك سپاه چهار هزار نفرى ایرانیان را در برمىگرفت كه به رهبرى شخصى به نام «دیلم» به سپاه اسلام تحت رهبرى سعد بن ابى وقاص پیوستند و با او پیمان همكارى بستند.(5)
این گروه بعدها در كوفه ساكن شدند و بسیارى از حرفهها و صنایع كوفه را اداره نمودند. (6) در بعضى از نوشتهها تعداد این موالى در زمان مختار، یعنى در سال 66 هجرى، حدود 20 هزار نفر ذكر شده است. (7)
رشد جمعیت موالى در كوفه بسیار بیشتر از عربها بود؛ به طورى كه پس از چند سال نسبت یك به پنج بین موالى و عربها برقرار شد.(8) معاویه از این رشد فراوان در بیم شد و به «زیاد» دستور انتقال آنها را از كوفه داد و "زیاد" بخشى از آنها را به شام و بخشى را به بصره و بخشى را به ایران منتقل نمود. (9)
اما با این حال، كثرت وجود موالى در سپاه مختار در سال 66 هجرى كه چند برابر عربها بودند(10) نشانگر فراوانى این گروه در زمان شروع نهضت امام حسین(علیهالسلام) در كوفه مىباشد.
«سریانىها» به كسانى گفته مىشد كه قبل از فتوحات در دیرهاى اطراف حیره زندگى مىكردند و مسیحیت را پذیرفته بودند.(11)
«نبطىها» كه بعضى آنها را نوعى از عرب مىدانند به كسانى گفته مىشد كه قبل از فتوحات در اطراف و اكناف عراق و در سرزمینهاى جلگهاى زندگى مىكردند و پس از تاسیس كوفه به این شهر آمده و به زراعت مشغول شدند.(12)
البته این دو گروه اخیر اندكى از جمعیت كوفه را تشكیل مىدادند.
ب: تركیب عقیدتى و سیاسی جامعه كوفه
در اینجا لفظ عقیدتى را چنان عام فرض نمودهایم كه شامل اندیشه سیاسى نیز بگردد.
از نظر عقیدتى مىتوان جامعه كوفه آن روز را به دو بخش مسلمان و غیرمسلمان تقسیم نمود:
بخش غیر مسلمان كوفه را مسیحیان عرب از بنىتغلب و مسیحیان نجران و مسیحیان نبطى، یهودیان رانده شده از شبه جزیرةالعرب در زمان عمر و مجوسیان ایرانى تشكیل مىدادند.(13) اینان در مجموع بخش ناچیزى از كل جمعیت كوفه را در برمىگرفتند.
بخش مسلمان كوفه را مىتوان شامل شیعیان على(علیهالسلام)، هواداران بنىامیه، خوارج، و افراد بىطرف دانست.
تقسیم بندی شیعیان كوفه
شیعیان را مىتوان به دو بخش رؤسا و شیعیان عادى تقسیم نمود:
از رؤساى شیعه مىتوان افرادى همچون سلیمان بن صرد خزاعى، مسیب بن نجبه فرازى، مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر اسدى، ابوثمامه صائدى و ... كه از یاران امام علی(علیهالسلام) در صفین و دیگر جنگها بودند، نام برد. این افراد عمیقا به خاندان اهلبیت نبوت(علیهمالسلام) عشق مىورزیدند و همینها بودند كه پس از مرگ معاویه ابتداء باب نامهنگارى به امام حسین(علیهالسلام) را گشودند. (14)
یكى از نقاط مبهم و تاریك نهضت كوفه، غیبت این افراد در شب هفتم ذىحجه سال 60 هجرى است كه «مسلم» قصر «عبیدالله» را محاصره كرد و سپس شكست خورده و یكه و تنها در كوچههاى كوفه سرگردان شد.(15)
در توجیه این غیبت، نظرات مختلفى ابراز شده است كه یكی از آنها این است كه آنان به دستور شخص حضرت مسلم از دور او پراكنده شدند تا جان خود را براى پیوستن به امام حسین(علیهالسلام) حفظ نمایند.(16)
نقطه تاریكتر آن كه غیر از برخی از آنها مانند: حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و ابوثمامه صائدى كه آنها را در صحنه كربلا حاضر مىبینیم اما اثر و نشانى از دیگر بزرگان مانند: سلیمان بن صرد خزاعى، رفاعة بن شداد بجلى و مسیب بن نجبه، فرازى نمىیابیم و به سند تاریخى كه دلالت بر قصد پیوستن آنها به امام حسین(علیهالسلام) باشد نیز برخورد نمىنماییم. توبه آنان بعد از واقعه كربلا و تشكیل نهضت توابین نیز شاهد عدم اراده پیوستن آنها به نهضت امام حسین(علیهالسلام) است.
شیعیان عادى كه بخش قابل توجهى از مردم كوفه را تشكیل مىدادند، گرچه به خاندان اهل بیت عصمت، علاقه وافرى داشتند، اما رفتار والیانى همچون زیاد و پسرش، با آنان و نیز سیاستهاى كلى امویان در شیعهزدایى جامعه اسلامى، از آنان زهر چشم سختى گرفته بود، به گونهاى كه تا احتمال پیروزى را زیاد نمىدیدند وارد نهضتى نمىشدند و شاید علت نامهنگارى آنان و نیز پیوستن آنها به نهضت مسلم و قیام مختار بدین جهت بود كه پیروزى نهضتها را بسیار محتمل مىدیدند و لذا به مجردى كه بوى شكست نهضت مسلم به مشامشان خورد، از صحنه خارج شدند.
البته تعداد فراوانى از آنها در نهضت توابین و قیام مختار، شركت نمودند. اما مشخص نیست چه تعداد از این افراد در لشكر عمر بن سعد شركت كرده و علیه امام خود جنگیدند، و بعید مىنماید كه تعداد فراوانى از این گروه در كربلا حاضر شده باشند، بلكه عمده لشكر كوفه در كربلا را عناصر دیگر از مسلمانان تشكیل مىدادند؛ با این توضیح كه نامهنگارى به حضرت دلیل بر شیعه بودن به حساب نمىآید.
هواداران بنىامیه كه افرادى همانند عمرو بن حجاج زبیدى، یزید بن حرث، عمرو بن حریث، عبدالله بن مسلم، عمارة بن عقبه، عمر بن سعد، مسلم بن عمرو باهلى از برجستگان آنها به شمار مىرفتند، (17) نیز درصد قابل توجهى از مردم كوفه را تشكیل مىدادند به خصوص با توجه به آن كه بیست سال از حكومت امویان در كوفه مىگذشت و آنها توانسته بودند در این بیست سال بسیار قوت بگیرند.
همین افراد بودند كه وقتى از پیشرفت كار مسلم بن عقیل و ضعف و فتور نعمان بن بشیر والى كوفه احساس خطر نمودند، به شام نامه نوشته و از یزید چاره طلبیدند. رؤسا و متنفذان اكثر قبایل از این حزب بودند و این امر خود باعث گرایش بسیارى از مردم به این سو شده بود.
خوارج كوفه پس از سركوب شدن در جنگ نهروان، در زمان معاویه به واسطه سیاستهاى غیراسلامى وى كه ناراضیان فراوانى فراهم آورده بود، قدرت گرفتند و در سال43 هجرى در زمان فرماندارى «مغیرة بن شعبه» قیامى را به رهبرى «مستورد بن علقه» ترتیب دادند كه به شكست انجامید.
«زیاد بن ابیه» نیز پس از به عهده گرفتن فرماندارى كوفه در سال 50 هجرى نقش عظیمى در سركوب آنان ایفا نمود، اما پنج سال پس از مرگ «زیاد» در سال 58 هجرى آنان به رهبرى «حیان بن ظبیان» به قیامى دیگر دست زدند. «عبیدالله بن زیاد» نیز پس از به عهده گرفتن زمام امور كوفه به سركوبى آنها پرداخت. (18)
از این رو مىتوان گفت: در واقعه كربلا نقش چندانى از این گروه نمىتوانیم سراغ بگیریم.
شاید بتوان گفت بیشترین سهم جمعیت كوفه از آنِ افراد بىاعتنا و ابنالوقت بود كه همتى جز پر كردن شكم و پرداختن به شهواتشان نداشتند. اینها هنگامى كه پیروزى لشگر مسلم بن عقیل را نزدیك دیدند، به او پیوستند، اما با ظهور آثار شكست، به سرعت صحنه را خالى كردند و فشار روانى فراوانى به طرفداران واقعى نهضت وارد آوردند و سهم فراوانى در شكست قطعى نهضت مسلم ایفا نمودند. سپس به دنبال وعده و وعیدهاى «ابنزیاد» به سپاه كوفه پیوستند و به جنگ با امام حسین(علیهالسلام) پرداختند و سرانجام او را به شهادت رسانیدند. در صورتى كه اگر نهضت مسلم به پیروزى مىرسید، همین افراد اكثر طرفداران حكومت نوپاى مسلم را تشكیل مىدادند.
و اینها همان افرادى بودند كه فرزدق در ملاقات با امام حسین(علیهالسلام) آنها را چنین توصیف نموده بود:
«قلبهاى آنان با تو است و شمشیرهایشان علیه تو كشیده شده است.» (19)
پینوشتها:
1- زیدى، محمدحسین، الحیاة الاجتماعیة و الاقتصادیة فى الكوفة فى القرن الاول الهجرى، بغداد، جامعة بغداد، 1970 م / ص42.
2- جرجى زیدان، تاریخ التمدن الاسلامى، بیروت، منشورات دار مكتبة الحیاة،ج 4، ص 338.
3- الحیاة الاجتماعیة، ص42.
4- حیاة الامام الحسین(علیهالسلام)، ج2، ص 438.
5- فتوحالبلدان، ص279.
6- جنابى، كاظم، تخطیط مدینة الكوفه عن المصادر التاریخیة و الاثریة، مقدمه احمد فكرى، چاپ اول، بغداد، مجمع العلمى العراقى، 1386ق، ص42 به بعد.
7- الاخبار الطوال، ص288.
8- تاریخ التمدن الاسلامى، ج4، ص370.
9- فتوحالبلدان، ص279.
10- تاریخ التمدن الاسلامى، ج4، ص371.
11- تخطیط مدینة الكوفه، ص26.
12- همان،ص 43؛ حیاة الامام الحسین(علیهالسلام)، ج2، ص438.
13- حیاة الامام الحسین(علیهالسلام)، ج2، ص441 به بعد.
14- تاریخ طبرى، ج4، ص261.
15- همان، ص294.
16- براى اطلاع بیشتر مراجعه شود به الف): الدوافع الذاتیة لانصار الحسینعلیهالسلام، محمد على عابدین، چاپ دوم: قم، دارالكتاب الاسلامى، 1982م. ب) زندگانى سفیر حسینعلیهالسلام مسلم بن عقیل، محمدعلى عابدین، ترجمه سید حسن اسلامى، چاپ اول: قم، دفتر انتشارات اسلامى، 1372.
17- مقرم، عبدالرزاق موسوى، مقتل الحسین، چاپ پنجم[قم]، دارالكتاب الاسلامى،1399ق، ص149، و حیاة الامام الحسین،ج3، ص441.
18- تاریخ طبرى، ج4، ص132؛ ضیف، شوقى، تاریخ الادب العربى، العصر الاسلامى، چاپ سوم، قاهره، دارالمعارف مصر، 1963م، ج2، ص186.
19- مسكویه رازى، ابوعلى، تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامى، چاپ اول، تهران، دار سروش للطباعة و النشر،1366 ش، ج2، ص57.