تبیان، دستیار زندگی
فایده ای نداشت می گفت که وظیفمه! اسم خودش را خط زد و لیست را امضا کرد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تشویقی را نپذیرفت!!!

از مجموعه خدمت از ماست

شهید بابایی

*نامه از ستاد فرماندهی تهران بود.

اسم چند خلبان نمونه را می خواستند.

قرار بود از طرف امام به شان هدیه ای داده شود؛

به عنوان تشویق.

نامه را داده به ما.

لیست اسامی را تهیه کردیم.

اسم خودش را هم گذاشتم جزوش.

لیست را که دید ناراحت شد.

گفت: «این هدیه حق دیگرانه، نه من!»

گفتم: «مگه شما بالاترین ساعت پروازی را ندارین.

مگه شما شبانه روز به پرسنل این پایگاه خدمت نمی کنین؟ مگه شما ...؟»

فایده ای نداشت می گفت که وظیفمه!

شهید باکری

اسم خودش را خط زد و لیست را امضا کرد(1)

*در عملیات بین المقدس فرمانده تیپ بود که مجروح شد.

در عملیات رمضان هم مجروح بود و تو بیمارستان. بیمارستان را رها کرد و آمد عملیات.

از فشار درد گاهی خم می شد تا دردش ساکت شود.

اما با همان حالت خمیده از پشت بی سیم داد می زد و فرمانده گردان هایش را صدا می زد که چکار کنند و کجا بروند!

خیلی ها اگر چنان زخمی بر می داشتند یک لحظه هم حاضر نبودند بمانند اما برای مهدی جسم و جان معنی نداشت.

کنار بچه ها بودن را به همه چیز ترجیح می داد.(2)


پی نوشت:

1- عباس بابایی

2- مهدی باکری

مطالب مرتبط:

جدی ترین بازیچه

برای ریاست نیامده ام

سمت مهم نیست

دکتر بیدار بود

خدمت از ماست