تبیان، دستیار زندگی
واژه هاى عاشورا، تنها تشنگى ، شهادت و اسارت نیست ، نماز و عدالت نیز هست ؛ بلكه واژه اصلی همین دوتاست . نماز واژه شب عاشورا ست و عدالت واژه روز عاشورا....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حماسه همواره حسین علیه السلام

خردمندی های شیعی- روایت "قیام جاودانه" از زبان علامه محمد رضا حکیمی

یا شهید

صفحه ادبیات سایت تبیان مفتخر است که در طول ماه محرم به تناوب بخشی از کتاب گرانسنگ " قیام جاودانه" را برای عمق بخشیدن به معرفت حسینی مخاطبان فرهیخته ی خود ارائه دهد و این گونه قطره ای شود از دریای خردمندی های شیعی که نسل های غیبت زده را با نور پر فروغ ولایت آل الله علیهم السلام آشنا می کنند و این را بهانه تقرب به ساحت آن بزرگواران قرار می دهند . با ما در سلوک " حماسه همواره ی حسین علیه السلام" همراه باشید .

قسمت اول قسمت پنجم

قسمت دوم قسمت ششم

قسمت سوم قسمت هفتم

قسمت چهارم

قسمت هشتم : افسوسى بس گران ...

سرانجام ، در اینجا، نمى توانیم از یاد كرد افسوسى بى گران بگذریم . و آن افسوس بس گران این است كه عاشورا، هنوز هم ، چنانكه باید شناخته باشد شناخته نیست . دوست به گونه اى عاشورا را ننمایانده است ، و دشمن به گونه اى عاشورا را پوشانده است . دوستان و معتقدان بیشتر از هر چیز به بعد عاطفى عاشورا گراییدند، و در راه تحقق بخشیدن به رسالتهاى گران عاشورا كوتاهى كردند. و دشمنان در نشناختن عاشورا، یا كوچك شمردن عظمتهاى آن اصرار  ورزیدند، و براى دور نگاهداشتن افكار و اذهان و نسلها و شهرها از آشنایى با عاشورا و هماهنگ شدن با اهداف آن ، كوشش بسیار كردند. اگر دوستان هر چه بیشتر به شناساندن ابعاد عجیب و عظیم عاشورا پرداخته بودند، دشمنان توفیق چندانى نمى یافتند. خورشید كه طلوع مى كند همه بشریت آن را مى بینند، و همه انسانها خورشید را مى شناسند و از عظمت و ارزش آفتاب آگاهند. و مگر عاشورا خورشید تابیده در آفاق ارزشهاى انسانى و تعالیمهاى روحى بشرى نیست . پس چرا چنانكه باید شناخته نیست ؟ شب عاشورا، روز بزرگ انسانیت است ، و روز عاشورا ملكوت سترگ همه روزهاست ...

افسوس كه سرایندگان عاشورا، ذات عاشورا را نسرودند؛ یا كمتر سرودند...

افسوس كه گویندگان عاشورا، ذات عاشورا را نگفتند؛ یا كمتر گفتند...

ذات عاشورا ذات طلوع است : حماسه رسالت ... و آنان بیشتر از غروب دم زدند: كشته شدن و اسارت ...؟

ذات عاشورا نماز است و عدالت ، نه تنها عزادارى و مصیبت . اگر كسى عاشورا را باهمه ابعاد آن بشناسد، اصل مصیبت امام حسین (ع ) را فراموش مى كند، و براى "عاشورا حسینى " به سوگ مى نشیند.

افسوس كه زبان عاشورا، آنسان كه باید فهمیده بشود نشد، و كسان از نزد خویش براى پیام عاشورا واژه ساختند؛ و همان را كه وارثان عاشورا در "زیارت عاشورا" آموخته بودند، یعنى دشمنى با ستمگران (حرب لمن حاربكم ) نیز - چنانكه باید - نیاموختند، و چهره هاى ستمگران اصلى را نشناختند و نشناساندند - و گاه پنهان داشتند و افسوس !...

واژه هاى عاشورا، تنها "تشنگى "، "شهادت " و "اسارت " نیست ، "نماز" و "عدالت "نیز هست ؛(1) بلكه واژه های اصلی همین دوتاست ، نماز واژه شب عاشوراست و عدالت واژه روز عاشورا... یعنى پیام شب عاشورا نماز است ، و پیام روز عاشورا عدالت . و آن سه (تشنگى ، شهادت و اسارت )، سكوى پرتاب است ، لیكن چنین درك نشده و نمى شود، آن زیارت كه مى گوید:

  1. اشهد انك قد امرت بالقسط و العدل و دعوت الیهما، و انك صادق صدیق ، صدقت فیما دعوت الیه (2)
  2. - من گواهى مى دهم (یا حسین ) كه تو به اجراى قسط و عدل فرمان دادى ، و جامعه اسلامى را به قسط و عدل فرا خواندى . و تو راستگویى و صدیقى (ولى راستى خدایى )، و به هر چه فرا خواندى صادقانه فرا خواندى ...

آرى ، -عاشورا، از لحظه آغازین خویش ، یعنى ترك "مكه " در روز "ترویه " (روز هشتم ماه ذیحجه كه مسلمانان متوجه مكه مكرمه اند، و هركس امكانى دارد مى كوشد تا در حج شركت جوید، بویژه مجاوران )، زلزله اى خروشناك و گسترنده بود، كه معیارها را دگرگون كرد، و پرچم رسالتى بزرگ را بر افراشت ، و مرزهاى صیانت قرآن را استوار گردانید، و بنیاد جامعه منحرف اسلامى آن روز را (كه از سیاست قرآنى و اقتصاد قرآنى و قضاوت قرآنى و عدالت قرآنى و تربیت و اخلاق قرآنى دور افتاده بود، و خصلتهاى جاهلیت از نو در آن زنده شده بود، و تبعیض و تفاوت در آن حضور داشت ، و سستى و مردگى بر آن حكومت مى كرد)، به لرزه در آورد...

  1. -عاشورا حاكمیت ضد قرآنى دربار دمشق را مطرود اعلام نمود. افكار تخدیر شده را به خود آورد. آن دسته از اصحاب پیامبر(ص ) و عالمان و محدثان و بزرگان مسلمین را كه مى پنداشتند در برابر اوضاع انحرافى جامعه اسلامى هیچ تكلیفى ندارند محكوم كرد.
  2. -زهدپیشگان صوفى مشرب را (كه محصول نفوذ فرهنگهاى بیگانه در اسلام و - اغلب - موید ستمگران و موجب تخدیر اذهان و سستى در حركتهاى اجتماعى و انقلابى بودند) رسوا ساخت .
  3. - اعتبار واعظان و عالمانى را كه در جو اختناق زندگى مى كردند و پذیراى ذلت بودند كاست .
  4. -ماهیت اسلام را حاكمیت حق و عدل است از نو مطرح كرد. حكومت تحمیلى و صددرصد غیر مشروع یزید را باطل خواند.
  5. -نظام انبیایى فراموش شده را كه شالوده آن بر اجراى عدالت - در همه جا و براى همه كس - است به یاد آورد.
  6. -خصلتهاى جاهلیت را كه زنده شده بود به سوى نابودى راند.
  7. -به نسلهاى پر شور جوان تفسیر زندگى آموخت .
  8. -بى ثمرى كار عالمان و فقیهانى را كه در مسجدها و مدرسه هاى تابع حكومت ظالم به كار علم و درس ‍ مشغول بودند نشان داد.
  9. -پوچى عمر عابدان و زاهدانى را كه به زهدى گسسته از تعهدهاى اجتماعى و تحركهاى اقدامى دل خوش ‍ كرده بودند بر ملا ساخت .
  10. -نشان داد كه دین خدا امانت الهى است كه هر گاه زمامداران در نگاهدارى آن خیانت كنند، هیچ چیز مهمتر از مبارزه با آن نیست .
  11. -یادآور شد كه انسان ودیعه خدایى است كه هرگاه حاكمیتها مسیر او منحرف سازند، مهمترین تكلیف ایستادن در برابر آنهاست .
  12. عاشورا، فریادهاى شورگستر پیامبران را - دوباره -؛ گوشهاى سنگین فرود آورد؛

    و خون قرآن را در قلبهاى مرده جارى ساخت . اذانها و نمازها را از زیر غبار تحمیلى سیاستهاى تخدیرآموز در آورد و جلا داد، و جانها و روانها را از حضور بى حاصل در عرصه زندگیهاى مذلت بار بیرون كشید.

  13. -اذانهاى بى محتواى آن روز را محتوا بخشید.
  14. -نمازهاى بى خروش آن روزگار تغذیه كرد.
  15. -زندگى با ظالمان را كه بجز غرق شدن در منجلاب تسلیم و انحراف و ذلت پذیرى چیزى نیست از مرگ بدتر خواند.
  16. -مرگ در راه آزادى و عدالت را سعادت كامل دانست .
  17. -رسالت انسان را یادآورى كرد.
  18. -حماسه قرآنى را تحقق بخشید.
  19. -جوهر تزكیه و تعلیم را كه ركن رسالت الهى است به تبلور آورد.
  20. -روزهاى یكسان گذر بى خورشید را از افسردگى رهانید.
  21. -همتهاى سست آسایش طلب را نفور ساخت .
  22. -مردانگیها و دلاورى ها را رواج داد.
  23. -آیات جهاد را بر در و دیوار آبادیها نقش كرد.
  24. -طنین فریاد عدالت را در گوش لحظه ها در انداخت .
  25. -به سپیده دمان مضمون داد.
  26. -شامگاهان را از پوچى تهى كرد.
  27. -حماسه نمازگزاران را، در آفاق موجودیت انسان و تاریخ ، جلالتى آسمانى ، بر فراز قله عظمتهاى راستین برنشانید.
  28. -عاشورا، فریادهاى شورگستر پیامبران را - دوباره -؛ گوشهاى سنگین فرود آورد؛
  29. -و خون قرآن را در قلبهاى مرده جارى ساخت .
  30. -اذانها و نمازها را از زیر غبار تحمیلى سیاستهاى تخدیرآموز در آورد و جلا داد،
  31. -و جانها و روانها را از حضور بى حاصل در عرصه زندگیهاى مذلت بار بیرون كشید.
  32. ... هر جا و هر كس با خود مى گفت :
  33. عاشورا! شهادت پسر پیامبر! اسارت دختران پیامبر! و براى چه ! و این خروش صخره هاى ساحل فرات بود كه دلها را مى لرزاند و از جا مى كند. و این انفجار بیدادگر خونى بود كه در زمزمه مناجات سحرگاهان راه یافت ، و سپیده دمان را طلایه دار اعلام حضور خویش ساخت ، و روزها را از تلالو شكوهمند تعهد و رسالت بیاكند، و در واژه هاى زندگى سارى گشت ...
  34. -عاشورا، شهادت پسر پیامبر، اسارت دختران پیامبر، و آواره - گرداندن آنان در شهرها و بیابانها، و حاضر نمودن آنان- با غل و زنجیر - در دربار دمشق ، در حضور حاضران مجلس یزید، به همراه اظهار شادمانى از فتح و پیروزى و غلبه بر فرزندان پیامبر، چرا؟ و براى چه ؟ این سوالى بود كه افكار را به خود مشغول مى داشت ، و سینه ها را مى جوشاند... تا خطبه هاى على وار بانوى قهرمان كربلا، و سخنرانى ولى خدا (در اجماع شام ، در مركز حاكمیت حزب اموى و پهنه نفوذ فرهنگ جاهلیت سفیانى )، كه
  35. ماییم فرزندان مكه و منى ، و زمزم و صفا... و ماییم فریادگران راستین اذان ، و حاملان راستین قرآن ...

قرآن یكبار دیگر با حنجره عاشورا تلاوت شد، تا هیچگاه - آرى ، هیچگاه - فراموش نگردد. و فراموش نمى گردد، تا وارث كبیر عاشورا بار دیگر آن را تلاوت كند، و احكام فراموش شده را نمودار سازد، و معناى حكومت اسلام را نشان دهد...

و بدینگونه عاشورا از مرز شهادت و اسارت گذشت ، و بر فراز قله جاودان رسالت جاى گرفت ، رسالت احیاى قرآن و نجات انسان . و بدینگونه عاشورا دوباره جو نزول قرآن را بازسازى كرد، و سیاهیهاى متراكم جاهلیت را زدود. و نجات این كتاب آسمانى را از همه تمهیدهاى الحادى و حذفهاى تعبیه شده اموى نمود.

قرآن یكبار دیگر با حنجره عاشورا تلاوت شد، تا هیچگاه - آرى ، هیچگاه - فراموش نگردد. و فراموش نمى گردد، تا وارث كبیر عاشورا بار دیگر آن را تلاوت كند، و احكام فراموش شده را نمودار سازد، و معناى حكومت اسلام را نشان دهد...

و اكنون ما مسلمانانیم و دو تجدیدنظر ضرورى ، یعنى دو تكلیف بزرگ ، در برابر عاشورا:

  1. الف - تجدید نظر در شناخت عاشورا، شناختى ژرف و گسترده ، و رابطه آن با اهداف پیامبران و آرمانهاى قرآن ؛ و سپس ‍ شناساندن آن ، به همه ابعاد، و رساندن پیام آن ، به همه انسانها، به نام یك وظیفه بزرگ انسانى ، و یك اقدام سترگ اسلامى .
  2. ب - تجدید نظر در چگونگى بهره ورى از عاشورا، و بهره رسانى به انسانها بوسیله آن ، و برگزارى مراسم آن ، و مناسبات متصدیان ، و شرایط ضرورى و بسیار مهم و لازم الرعایه وعاظ حسینى و ذاكران و مداحان و هیئتهاى عزادارى ، و چگونگى اشعار و ادبیات عاشورا، و خلاصه بازسازى "فرهنگ عاشورا"، در جهت هر چه بیشتر عمق بخشیدن به آن ، و بهره رسانى و ساخته شدن و سازندگى به وسیله آن ، و گسترش دادن نفوذ آن ، در نسلها و عصرها... به منظور رهایى خلقها از باطل و ستم و رسیدن به حق و عدالت ...

1-سخنان حضرت امام حسین (ع ) را، كه از كتاب "تحف العقول " نقل شده ، دوباره بخوانید و در آنها ژرف بیندیشید؛ نیز خطبه دوم روز عاشورا را - "ابصارالعین " ص 7 و11.

2-زیارت روز اول ماه رجب