تبیان، دستیار زندگی
شب فرا رسید و مردم در خانه های خویش آرمیدند، مأموران عبدالله هجوم آورده و او را به شهادت رسانیدند. آن گاه، سرش را بی رحمانه از بدن جدا كرده و پیكر بی جانش را در محله سبخه به دار آویختند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عطش عشق در دفاع آتشین

زیارت اسرا به كربلا و نجف

عبدالله بن عفیف ازدی، یكی از شیعیان كوفه و از هواداران جدّی امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) و فرزندان معصومش امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) در این شهر بزرگ بود و در قیام مسلم بن عقیل(ع) بر ضد یزید بن معاویه و عاملش عبیدالله بن زیاد، از وی حمایت می نمود.

عبدالله بن عفیف در ایام حكومت امام علی(ع) در كوفه، از یاران وی به شمار می آمد و در یاری وی چشمان خود را در جنگ های آن حضرت با مخالفانش، از دست داد. وی هم چنان با روحیه بالا، ایمانی سرشار و در كمال زنده دلی و دلیر مردی از حقانیت اهل بیت(ع) حمایت می كرد.

وی در برابر عبیدالله برخاست و با صدای بلند به او خطاب كرد: ای پسر مرجانه! فرزندان پیامبر(ص) را می كُشی و بر فراز منبر و مقام صدّیقین تكیه می زنی و سخنان كفرآمیز بر زبان جاری می كنی؟

در ماجرای قیام امام حسین(ع)، وی به خطر سالخوردگی و نابینایی، توفیق یاری آن حضرت در سرزمین كربلا را نداشت. اما هنگامی كه سرهای شهیدان كربلا را به همراه اسیران اهل بیت، وارد كوفه كرده و عبیدالله بن زیاد برای زهر چشم نشان دادن به مخالفان و اظهار پیروزی و شادمانی در شهادت امام حسین(ع) و یارانش در واقعه كربلا، در مسجد اعظم كوفه برای مردم سخنرانی كرد و به مقام شامخ امیرمؤمنان(ع) و امام حسین(ع) اسائه ادب و بی حرمتی نمود، با عكس العمل شدید عبدالله بن عفیف روبرو گردید.

وی در برابر عبیدالله برخاست و با صدای بلند به او خطاب كرد: ای پسر مرجانه! فرزندان پیامبر(ص) را می كُشی و بر فراز منبر و مقام صدّیقین تكیه می زنی و سخنان كفرآمیز بر زبان جاری می كنی؟

عبیدالله بن زیاد كه انتظار چنین پیشامدی را نداشت، با تكبر و خودخواهی تمام دستور داد، وی را دستگیر و صدایش را خاموش گردانند.

عبدالله بن عفیف، مردان طایفه "أزد" را به یاری طلبید و بی درنگ هفتصد تن از مردان این طایفه، از داخل و خارج مسجد به یاری او شتافته و او را از دست دژخیمان عبیدالله رهانیدند.

اما همین كه تاریكی شب فرا رسید و مردم در خانه های خویش آرمیدند، مأموران عبیدالله به خانه عبدالله بن عفیف هجوم آورده و او را با ضربات شمشیر به شهادت رسانیدند. آن گاه، سرش را بی رحمانه از بدن جدا كرده و پیكر بی جانش را در محله "سبخه" به دار آویختند.

بدین گونه، نخستین جرقه ای كه می رفت كوفه را پس از شهادت امام حسین(ع) به حركت در آورد و جنبش عظیمی را پی ریزی كند، به دست مزدوران حكومت اموی به خاموشی گرایید.

ولی همین امر، جرئت و جسارت مردم در برابر عامل زورگو و ستم پیشه ای چون عبیدالله بن زیاد را زیادتر نمود و زمینه قیام های بعدی را فراهم كرد.