تبیان، دستیار زندگی
او کیست که با چنین وسعت از او سخن می رود و احساس درد و اندوه و شادی اش را پایانی نیست؟ اویی که در کل کتاب...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زن کنجکاو

ازدواج

او کیست که با چنین وسعت از او سخن می رود و احساس درد و اندوه و شادی اش را پایانی نیست؟ اویی که در این داستان با چهره های گوناگون نمود می یابد، اما پیوسته حجاب تنهایی بر کنه وجودش سایه افکن است. اویی که خاموش سور می گیرد، در دل اشک می ریزد، بی صدا شکوه می کند و چشم بسته فرمان می برد. این او که غوغایش شهر آشوب است و سکوتش خانمانسوز. این او، همانی است که گاه به دنبال حقوق پایمال شده اش، رنج پیوسته ی سفر زندگی را به جان می خرد و گاه در حیرت آنچه که می بیند کودک وار، انگشت به دهان می ماند و بی پیرایه می پذیرد که حکم تقدیر چنین است.

این او زنی است که از ابتدای آفرینش، جامه ی کنجکاوی برخود پوشاند و در کشف حیرت ها، حتی از میوه ی ممنوعه نیز چشم پوشی نکرد، تیزبینی و سخاوت ابزار کارش شد تا صبورانه اوج و فرودهای زندگی را تاب آورد. او که هرچند شاید در کم سالی وارد ماجراهای بزرگسالی می شود، توانمند و مدبر، کج اندیشی ها را نادیده می انگارد و با عزمی راسخ، خود را در معرکه های مردانه و حتی گاه مهلکه ها می آزماید و پیروزمندانه شکوه قداست را به نمایش می گذارد.

چرا که او سعی دارد این چنین بلند گام گیرد، باید پیوسته در جبهه ی واقعی زندگی که ظاهراً همه ی زندگان باید در آن یکسر گوش به زنگ تردد می بینند همراهش که از جنس او نیست و قوانینی سختگیرانه که چگونه فکر کردن و چگونه بودن و چگونه رفتار کردن را گاه تنها به او، القا می کند. اما به واقع واکنش او در برابر چنین کنش هایی چگونه است؟ او از طریق القائات سنتی و تربیتی آموخته که چشم بسته و بی خبر، یا متواضع و خاموش همه را قالب جان کند و بیشتر فرمانبردار باشد تا سخنگو؛ و اگر چند صباحی عنان تحمل از کف می داد و خشم و اعتراض می نمود، بعدتر پشیمان و مجروح، مجدد لب یا آنکه جسورانه تر، دم فرو می بست. به هر صورت اندک اندک در این میان همراهانی از جنس خودش بلندپروازی ها را به نمایش گزاردند و دیگر همراهانی نیز از آن جنس دیگر، خردمندانه یاری اش کردند و او را از سکوی زیرین فراموش شدگی و نادیده انگاری بالا کشیدند. در این هنگام او جسارتی بیشتر یافت. سعی کرد نهان واقعی اش را که به حتم همچون آن دیگر، از خلاقیت و تازه اندیشی های فراوان سرشار بود، آشکارا ابراز کند. در این فرآیند، نه همه ی آنان که به ظاهر طریقی هوشمندانه پیش گرفتند، هوشمندانه پیش رفتند. برخی را اوهام و لغزش ها مانع راه شد، اما آنچه واضح و روشن بود آنکه آنان همگی سعی داشتند به این باور برسند که از شایستگی ها و محاسن بارز انسانی که عطیه ی الهی است، بهره مندند و از وظایف بندگی آن است که چشم بسته و با فکری منجمد زندگی را بازی نکنند.

با این داستان همراه شوید، به احتمال زیاد چندین بار شروع و پایان خواهید داشت. ماجرای داستان به زمانی نسبتاً دور باز میگردد، اما به واقع آیا تغییرات ایجاد شده و خودباوری های زنان نیز مطابق با این قدمت اند یا آنکه صرفاً جامه هایی فاخرند که بر همان جسم ها پوشانده شده تا واقعیت های ناامروزی آن را پنهان نگاه دارند؟

ادامه این داستان را در کتاب رمان اشک نهان بخوانید.

جهت خرید کتاب داستان اشک نهان کلیک نمایید.

جهت خرید کتب رمان و داستان کلیک نمایید.

جهت خرید کتب زنان کلیک نمایید.

جهت خرید کتب روانشناسی کلیک نمایید.

جهت خرید کتب هنری کلیک نمایید.

جهت خرید کتب متفرقه کلیک نمایید.

جهت خرید کتب خانواده کلیک نمایید.

جهت خرید نرم افزارهای تبیان کلیک نمایید.

جهت خرید نرم افزارهای چند رسانه ای کلیک نمایید.