تبیان، دستیار زندگی
چه پاسخ خواهید داشت آن گاه كه پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) به شما بگوید: شمایان كه سرآمد امت ها هستید، با عترت من و خاندان ، بعد از رحلت من چه كردید!...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سخنان امام سجاد(علیه السلام) در مجلس یزید

شمع

هر چه زمان مى گذرد، شرایط جسمى و روحى اهل بیت (علیه السلام ) دشوارتر مى شود. سختی هاى راه ، سختگیری هاى ماءموران ، شماتت هاى مردم و گذشتن از میان بازارهاى شلوغ شام ، قرار گرفتن بانوان محجوب اهل بیت در معرض نگاه بیگانگان و اكنون ورود به مجلس جشن یزید!

این كه آیا در شام دو مجلس برگزار شده است ، یكى در مسجد جامع دمشق و دیگرى در كاخ یزید و یا این كه تمامى رخدادهاى اسف انگیز شام و سخنان حضرت زینب و امام سجاد (علیه السلام ) در یك مجلس اظهار شده ، دلایل قطعى در دست نیست و البته تعیین این موضوع تاءثیر مهمى در اصل بررسى آن حوادث ندارد.

آن چه مورخان درباره ورود اهل بیت (علیه السلام ) به مجلس یزید نوشته اند، مفصل و جان كاه است . هنگام ورود به مجلس یزید على بن الحسین (علیه السلام) فرمود:

انشدك الله یا یزید ما ظنك برسول الله لورا ناعلى هذه الحالة .

یعنى ؛ سوگند به خدا، اى یزید، چه گمان دارى به رسول خدا اگر ما را بر این حال مشاهده كند.

امام با كوتاه ترین جمله ها، پیامدارترین مفاهیم را به شنودگان منتقل مى كند. زیرا به او اجازه سخنرانى نخواهند داد. هنوز بسیارى از شامیان او را بدرستى نمى شناسند، تنها نقطه مشترك میان او و جمع پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم)  است . آن جمع اگر هیچ چیز از معارف دین و تاریخ گذشته اسلام ندانند، اما نام پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) را شنیده اند و _هر چند به شكلى صورى_ به پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) علاقمند هستند.

شخص یزید اجرى براى پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) قایل نیست ، چنان كه در شعارش بعدها به آن اشاره كرد. اما مردم ناآگاه شام ، به عنوان خلیفه رسول الله به یزید نگاه مى كنند و براى پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) احترام قایلند.

هر چه زمان مى گذرد، شرایط جسمى و روحى اهل بیت (علیه السلام ) دشوارتر مى شود. سختی هاى راه ، سختگیری هاى ماءموران ، شماتت هاى مردم و گذشتن از میان بازارهاى شلوغ شام ، قرار گرفتن بانوان محجوب اهل بیت در معرض نگاه بیگانگان و اكنون ورود به مجلس جشن یزید!

وقتى امام سجاد (علیه السلام ) نام رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) را به میان مى آورد، همه از خود مى پرسند: مگر میان این كاروان اسیران با پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نسبتى هست ؟

این پرسش به قدرى جدى است كه یزید نمى تواند خود را بى تفاوت نشان دهد. ناگزیر مى شود: زنجیرها را از على بن الحسین (علیه السلام ) بردارد! یزید با این كار، مى خواهد رحمت و عطوفت خود را به حاضران بنمایاند. غافل از این كه پذیرش اعتراض امام سجاد (علیه السلام ) آغاز افشا شدن ماهیت زشت حكومت اوست و فرو افتادن غل و زنجیرها از اندام على بن الحسین (علیه السلام ) به معناى فرو شكستن نخستین حصارهایى است كه او - یزید - خود را در پشت آنها مخفى داشته است .

اهل بیت در مجلس یزید جاى مى گیرند و ماءموران سر مقدس سید الشهدا را پیش مى آورند و در مقابل یزید مى گذارند.

یزید شعر مى خواند:

یفلقن هاما من رجال اعزة        علینا و هم كانوا اعق واظلما

یعنى ؛ شمشیرها، سرمردانى را مى شكافند كه نزد ما گرامى هستند ولى چه مى توان كرد كه آنان در دشمنى و ستم پیشدستى كرده اند!

على بن الحسین (علیه السلام ) كه در میان اسیران قرار داشت ، فرمود:

اى یزید! بهتر است به جاى شعرى كه خواندى ، این آیه از قرآن را بشنوى كه خداوند مى فرماید:

ما اصابكم من مصبیة فى الارض و لا فى انفسكم الا فى كتاب من قبل ان نبراءها ان ذلك على الله یسیر. لكیلا تاءسوا على ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم والله لا یحب كل مختال فخور. (1)

یعنى ؛ هیچ مصیبتى در زمین و یا در بدن متوجه شما نمى شود مگر این كه قبل از آن ، از سوى ما«خداوند» در كتابى پیش بینى شده و رقم خورده باشد، و این بر خدا آسان است . تا بر آنچه از دست مى دهید اندوهگین نباشید و به آنچه به دست مى آورید شادمانى نكنید و خداوند هیچ متكبر خودستایى را دوست ندارد.

آنچه امام سجاد (علیه السلام ) از این آیه مى جوید این است كه به یزید یادآورى كند اگر ما عزیزانى را از دست دادده ایم ، جاى شماتت و ملامت ندارد و اگر تو احساس مى كنى چیزى به دست آورده اى ، مجال خوشى و سرمستى نخواهد داشت . و تو با این فخر فروشى و بزرگ نمایى منفور درگاه خدا هستى .

یزید كه منظور امام و پیام آیه را دریافته بود، بشدت خشمگین شد و گفت :

آیه دیگرى هم در قرآن هست كه آن آیه درباره شما مناسبتر است :و ما اصابكم من مصیبة فبما كسبت ایدیكم و یعفوا عن كثیر. (2) یعنى ؛ هر بلا و مصیبتى كه به شما مى رسد، نتیجه دستاوردهاى خود شماست .

آن جمع اگر هیچ چیز از معارف دین و تاریخ گذشته اسلام ندانند، اما نام پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) را شنیده اند و _هر چند به شكلى صورى_ به پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) علاقمند هستند.

یزید با این آیه مى خواهد بگوید كه اگر شما در برابر خلافت من سر تسلیم و سازش فرود مى آورید، با این حوادث روبرو نمى شدید. پس این شما هستید كه قدم در این راه گذاشته اید.(3)  اما امام سجاد (علیه السلام ) به او مى گوید:

لا تطعموا ان تهینونا و نكرمكم      و ان نكف الاذى عنكم و تؤ ذونا

فالله یعلم انا لا نحبكم                      و لا نلومكم ان لم تحبونا

یعنى ؛ شما انتظار دارید كه ما را مورد اهانت قرار دهید ولى ما شما را اكرام كنیم ! ما را مورد آزار و شكنجه قرار دهید ولى ما دست از شما برداریم ! خدا مى داند كه ما هرگز شما را دوست نمى داریم و البته شما را ملامت نخواهیم كرد بر این كه دوست دار ما نیستید.

یزید مى گوید: در این جا حق با شماست ولى اصولا پدر و جد تو - پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) - تلاش كردند تا قدرت را به كف آورند و امیر باشند و با ما به نزاع و درگیرى پرداختند…

على بن الحسین (علیه السلام ) در پاسخ او فرمود:

اى پسر معاویه و هند! قبل از این كه تو به دنیا بیایى ، پیامبرى و حكومت از آن جد و نیاكان من بوده است . روز بدر، احد و احزاب پرچم پیروزمند رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در دست پدر من - على بن ابى طالب (علیه السلام –( بود در حالى كه پدر و جد تو پرچم كفر را در دست داشتند!

سخن كه به این جا انجامید، چنان یزید به بن بست رسیده بود كه چاره اى جز سكوت نداشت . البته اگر این سخنان در محفلى خصوصى رد و بدل شده بود چه بسا یزید، بیش از این ها ناشكیبایى مى كرد و امام على بن الحسین (علیه السلام ) را خاموش مى كرد و مى كشت .اما یزید در آن محفل عمومى گام در میدان مناظره و اثبات حقانیت خویش ‍ گذارده و اكنون مجلس در وضعیتى قرار گرفته است كه او ناچار به ادامه آن وضع است .

امام سجاد (علیه السلام ) كه شرایط دگرگون شده مجلس را شاهد بود و نفوذ سخنانش را در حاضران احساس مى نمود، آهنگ سخن را از شیوه استدلالى به روش عاطفى تغییر داد. نه براى متاءثر ساختن یزید! بلكه براى بیدار ساختن وجدان ها و عواطفى كه اكنون با سخنان و استدلال هاى او شعورشان رو به بیدارى نهاده است . امام فرمود:

اى یزید! اگر درك مى كردى و مى دانستى كه چه كرده اى و با پدر و برادر و عموزاده ها و خاندان ما چه رفتارى داشته اى و اگر براستى قادر بودى عمق این فاجعه را بشناسى به كوه ها مى گریختى بر ریگها مى خفتى و آرام نمى گرفت.

امام نگاهى هم به مردم دارد، به حاضران مجلس یزید! و مى فرماید:

ماذا تقولون اذ قال النبى لكم          ماذا فعتلتم و انتم آخر الامم

بعترتى و باهل بعد مفتقدى           منهم اسارى و منهم ضرجوا بدم (4)

یعنى ؛ چه پاسخ خواهید داشت آن گاه كه پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) به شما بگوید: شمایان كه سرآمد امت ها هستید، با عترت من و خاندان ، بعد از رحلت من چه كردید! برخى را به اسارت كشاندید و گروهى را به خون شان آغشته ساختید! (5)

پی نوشت ها:

1- حدید 23-22

2- شورى /30

3- تاریخ طبرى 7/376

4- بحار الانوار 45/131

5- امام سجاد(ع)، احمد ترابی


ن- رادفر

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.