تبیان، دستیار زندگی
پسر ارتباط با مردم بیماری دوری از جانان را به دنبال دارد تا می‌توازی از مردم بگریز و با آنان نیامیز پسرم ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

برنامه سلوك در سفارش‌نامه علامه، سید بن طاووس

مردم

سفارشهای آیت حق، رضی الدین، سید بن طاووس، به فرزند گرامی‌اش

  1.  پرهیز از مخالطت زیاد با مردم
  2.  عجز مردم از وفای به عهد خود
  3. برخی از زیانهای كثرت معاشرت

پرهیز از مخالطت زیاد با مردم

ای فرزند، ای محمد، و ای كسانی كه از تبار منید، و ای دیگر مردمان از اهل من و ای برادران كه این نوشته را خواهید خواند - و امیدوارم خدا هر مراقبتی كه در نهان و آشكار اراده فرماید به شما بیاموزد - بدانید كه رفت و آمد با مردم، بیماری و دردی سهمگین است، و كاری است سخت كه انسان را از یاد خدا باز می‌دارد، و امروز این دشواری به همانجا رسیده است كه در زمان جاهلی جریان داشت. در آن روزگار مردم از اشتغال به جلالت الهی غافل بودند، و به بتان می‌پرداختند. پس ای فرزند، چندانكه توانی از رفت و آمد بسیار با مردم بپرهیز كه من آزموده‌ام، و دیده‌ام كه رفت و آمد بسیار با مردم در دین مایه بیماریهای خطرناك است، از جمله گرفتاریهای آن این است كه امر به معروف و نهی از منكر گرفتار می‌آیی.

پس اگر از سر راستی و ادای امانت به این كارپردازی به یقین همه دشمن تو گردند، و به جای آنكه به یاد رب العالمین باشی به دشمنی با مردم مشغول خواهی‌شد و اگر با آنان به نفاق و مدارا پردازی، پس آنان در مقابل مولای تو، خدایان و الهه تو خواهند شد، و در پیشگاه الهی رسوا خواهی بود، چه او ترا می‌بیند، و می‌داند كه در حضرت مقدس او به استهزا پرداخته‌ای و به خلاف آنچه در دل داری تظاهر می‌كنی، و بدین گونه حرمت او را سبك می‌شماری و چنین می‌پنداری كه آگاهی مردم به ارزش تو مهمتر است تا آگاهی حق تعالی به تو و اگر شیطان ترا مغرور كرد، و نهاد بهیمی (خوی حیوانی) و جاذبه هوا و هوس و دنیا دوستی ترا فریفت، و در دلت انداخت كه تو نمی‌توانی با مردم از در انكار و اختلاف در آیی، و با آنان نبرد كنی، به آنان بگوی كه می‌توانی آنچه می‌گویند نیرنگ و فریب است.

ای فرزند، چندانكه توانی از رفت و آمد بسیار با مردم بپرهیز كه من آزموده‌ام، و دیده‌ام كه رفت و آمد بسیار با مردم در دین مایه بیماریهای خطرناك است، از جمله گرفتاریهای آن این است كه امر به معروف و نهی از منكر گرفتار می‌آیی.

زیرا كسانی كه حرمت پروردگار ترا بشكنند، و حرمت رسول او را كه جد تست پاس ندارند، و حرمت پیشوایان معظم ترا نپایند، و این بی حرمتی را با انجام كارهای ناپسندی مرتكب شوند، كه حرمت مالك اولین و آخرین را و حرمت پیمبران و مرسلین را و همه عارفان را كه اولیای خدا می‌باشند، بشكنند و هتك ناموس دین كنند، همانا حرمت ترا نیز نمی‌پایند، و حرمت هیچ یك از مردمی را كه تو گرامی می‌شماری پاس نمی‌دارند.

شاهد بر این نكته این است كه اگر در مجلسی، مقابل مردم دستار (عمامه) از سر تو برگیرند، یا از روی سبك شمردن تو و اهانت به تو چیزی را به زور از تو بستانند، هرگز از آنان غفلت نمی‌كنی، و چنین بهانه نمی‌آوری كه قدرت درگیری با آنان را نداری، بلكه بسا كه به بهای جان گرامی و هر چه كه داری با آنان درافتی و برای انتقام از آنان هر كوششی كه بتوانی بجای آوری، و از آنان به هر وسیله كه باشد روی برگردانی، و عمل آنان را ناشایسته شماری، و از دیگران در مقابله با آنان یاری جویی.

پس با اینكه می‌دانی هتك حرمت مولای تو (فاطِرُ الخَلایِقِ و مَالِكُ المَشارِقِ وَ المَغارِب) مانند هتك حرمت تو نیست. حرمت تو در مقایسه با حرمت عظیم كبیر حق تعالی هیچ است، پس چگونه رضا می‌دهی كه حرم تو از حرمت او بالاتر باشد، حال آنكه غرق نعمت اویی. در قبضه اختیار او مملوكی ناتوانی. آیا در حضرت مقدس او گستاخی چنین اهانتی را داری؟

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.