شش کلاه تفکرتان را به سر بگذارید!
چپ فکر کنید و راست فکر کنید
پایین فکر کنید و بالا فکر کنید
آه که اگر سعی کنید
چه فکرها که نمی کنید!
من محصول نظام آموزشی ای هستم که دانش آموزان را به " بیشتر فکر کردن " و " دوباره فکر کردن " و گاهی " نوع دیگر فکر کردن " وامی داشت. بااینکه اغلب ما پیام پنهان در دستور العملهای معلمان را می فهمیم، هیچ کسی راه حلی برای تقویت تفکر ما ندارد.
با ظهور یادگیری بر مبنای مغز، دیگر کمتر معلمی ایده های پیش پا افتاده و بی معنی در تفکر را به دانش آموزان ارائه می کند. برعکس اکثر معلمان بچه ها را به سوی ابزارهای قدرتمند تفکر مثل شش کلاه تفکر سوق می دهند.این استراتژی رنگارنگ به دانش آموزان 6 نحوه متفاوت تفکر را ارائه می کند و کمک می کند تا به مسأله از شش دیدگاه متفاوت نگاه کنند.
دیدگاه شش کلاه تفکر را می توان تقریباًٌ در هر فعالیت حل مسأله که در کلاس پیش می آید، به کار برد. دادن رنگ به شش نحوه تفکر، کلیدی بصری برای دانش آموزان است تا نوع مهارت فکر کردن مورد استفاده شان را تشخیص بدهند.
این کلاه ها که برای تفکر متفاوت به سر گذاشته می شوند، به اختصار اینها هستند:
• کلاه سفید: واقعیات و سایر اطلاعات عینی درباره مسأله را مطرح می کند.
• کلاه قرمز: درباره موضوع به بیان احساسات و عواطف برانگیخته می پردازد.
• کلاه سیاه:جنبه های منفی یا بدترین حالت ممکن را راجع به موقعیت ارائه می کند.
• کلاه زرد:جنبه های مثبت و مزایای موقعیت را در نظر می گیرد.
• کلاه سبز: به ایده های خلاق را که از نگاه نو به مسأله ناشی می شوند، توجه می کند.
• کلاه آبی: تمام این نکات را جمع بندی می کند.
زدن پوستری از این شش کلاه در کلاس به شما یک ابزار تفکر همیشگی می دهد که می توانید همراه با دانش آموزانتان در حل هر مسأله ای از آن کمک بگیرید.
کنار آمدن با ناامیدی
اخیراً یکی از همکارانم فرصت استفاده از این شش کلاه را پیدا کرد. برای آماده کردن دانش آموزان برای یک آزمون قرار بود گروهی از بچه ها به جای کلاس محبوبشان در یک کلاس برای آمادگی آزمون شرکت کنند. بچه ها خیلی ناامید و ناراحت بودند چون کلاس خودشان را دوست داشتند و نمی خواستند آن را از دست بدهند. معلم در این لحظه تصمیم گرفت که برای حل این مسأله واقعی بچه ها را درگیر تفکر از زوایای مختلف بکند. طی 40 دقیقه او دانش آموزانش را در این بحث با استفاده از شش کلاه تفکر هدایت کرد. در انتها بچه ها:
• می توانستند واقعیات را از احساسات خود جدا کنند.
• فرصت بیان ناامیدی، عصبانیت و خشم خود را داشتند.
• می توانستند نکات مثبت آمادگی برای امتحان را ببینند.
• می توانستند برای پیدا کردن راههایی که زمان آموزش آنها را به تجربه ای دلپذیر تبدیل کند، طوفان فکری به پا کنند.
• می توانستند آنچه را از این تجربه ها یاد گرفتند جمع بندی کنند و راههای استفاده از آنها را در آینده تصور کنند.
درس هایی برای معلم
به عنوان معلمی که با بچه ها به سفرهای فکری می رود، من هم اغلب لحظات خوبی را تجربه می کنم. گاهی صدای دانش آموزانم را می شنوم که درونی ترین احساساتشان را بیان می کنند، راه حلهای خلاق و ابتکاری ارائه می کنند و دیدگاههای عمیق به دست می آورند. من هم مثل بچه ها در حین تفکر آنها به صدای بلند، ذهن خودم را عوض می کنم.
به قول صاحب روش شش کلاه تفکر لازم است ما درباره " آنچه می تواند باشد " فکر کنیم نه فقط درباره " آنچه هست ". این شش کلاه بچه ها را آزاد می کند تا مسائل واضح و مبرهن گذشته را با راه حلهای خلاق حل کنند و به جای تفکر " قابل پیش بینی "، " عمیق " فکر کنند.