تبیان، دستیار زندگی
چگونه به سؤالات مستمر فرزندانمان پاسخ دهیم و...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روش پاسخگویی به پرسش های كودكان

روش پاسخگویی به پرسش های كودكان
اشاره

یكی از ویژگی های كودكان، پرسشگری مستمر آنها در همه زمینه هاست. كودكان همواره می پرسند و می پرسند و پدران و مادران درباره این كه چگونه به پرسش های آنها پاسخ دهند و یا پرسش های آنها را بی پاسخ بگذارند، همواره در اندیشه اند. آنچه در این مقاله بررسی می شود؛ حاصل جمع بندی دیدگاه های اندیشمندان علوم رفتاری درباره پرسشگری كودكان است كه به نقل از سایت اینترنتی Family كه از مشهورترین پایگاه های علوم رفتاری است، آورده می شود.

با بزرگتر شدن نوزاد آموزش او را وسیع تر كنید. مثلاً به او خواندن را بیاموزید. برای این كار بهتر است كه او را روی زانوی خود بنشانید و كتاب را جلوی او بگیرید و با صدای آرام شروع به خواندن كنید. به این ترتیب كودك احساس امنیت و لذت می كند و مطالعه برایش به صورت یك كار و سرگرمی جالبی در می آید.

در حقیقت پیش از آن كه نوزاد در سینه مادر جا بگیرد، خصوصیات و ویژگی های زیادی را در خود دارد كه از طریق ارث به او رسیده است. یك نوزاد بعد از تولد، امكانات بیشماری برای آموختن دارد. بنابر این او تنها یك كاغذ ساده و سفید نیست، بلكه كتاب قطوری است كه آماده آن است اطلاعات زیادی بر روی صفحات سفید آن نوشته شود.

مغز یك نوزاد تازه متولد شده چهار برابر بزرگتر از مغز یك انسان بالغ است و در طول دو سال وزن مغز كودك به اندازه سه چهارم وزن مغز یك انسان بالغ می شود. رشد فكری كودك نیز همین سرعت را دنبال می كند. محققان عقیده دارند كه رشد فكری كودك در چهار سال نخست زندگی اش به اندازه سیزده سال بقیه عمرش است و برخی دیگر عقیده دارند كه مفاهیمی كه كودكان پیش از پنج سالگی می آموزند، جزو مشكل ترین مطالب می باشد، مفاهیمی مثل راست و چپ، بالا و پایین، خالی و پر و قد و وزن كه درك آنها برایمان آسان است، برای یك كودك بسیار مشكل است و علاوه بر این مفاهیم، كودك ناچار است كه چیزهای بسیاری بیاموزد. حتی عناصر زبانی نیز باید در ذهن و فكر كودك پرورش یابد.

برای بعضی ها زبان «سخت ترین كار فكری است كه از یك موجود بشری انتظار می رود كه آن را به كار ببرد.» اگر شما هم هنگام یادگیری یك زبان خارجی با مشكل روبه رو شده باشید، حتماً با این سخن موافق خواهید بود و تازه شما این فرصت و امتیاز را داشته اید كه از قبل یك زبان را بیاموزید، در حالی كه برای یك نوزاد چنین امكانی وجود نداشته است. با این حال كودكانی كه در یك خانواده دو زبانه زندگی می كنند، پیش از رفتن به دبستان می توانند دو زبان را به طور ناقص و دست و پا شكسته صحبت كنند.

از همین الآن شروع كنید

مادر یا پدری كه به این مسأله واقف باشد كه كودكش عطش زیادی برای آموختن دارد، انسان های عاقل و فهمیده ای هستند. نوزادان و خردسالان خیلی خوب همه چیز را می بینند. آنها سراپا چشم و گوش هستند. چه والدینشان متوجه این موضوع شوند چه نشوند، ذهن كودك در حال جمع آوری اطلاعات و دسته بندی و كامل كردن و نتیجه گیری كردن آنها می باشد و اگر والدین دقت نكنند، دیری نمی گذرد كه كودك خردسالشان یاد می گیرد چطور با نقش بازی كردن والدینشان را وادار به انجام خواسته های خود كنند.

البته نخستین درس هایی كه والدین به كودكانشان می آموزند، درس عشق و محبت همراه با پاكی و صفای درون است. با این حال لازم است كه درباره یادگیری كودكشان كمی سخت گیر باشند. به عنوان مثال براین مسأله تأكید داشته باشند كه كودك كلمه ای را درست ادا و تلفظ كند، یعنی به جای كلمه «بابا» نگوید «آبا». كودكی كه تازه زبان باز كرده است، شما را با پرسش های خود بمباران می كند:«چرا باران می آید؟»، «من از كجا آمده ام؟»، «چه كار می كنی؟» و غیره... این سؤالات از جمله بهترین ابزاری هستند كه كودك برای یادگیری مورد استفاده قرار می دهد.

اگر آنها را به سؤال پرسیدن تشویق نكنیم، در حقیقت جلوی رشد فكری آنها را گرفته ایم.سعی كنید كه به كودكانتان پاسخ های ساده و مختصر بدهید. مثلاً وقتی او می پرسد كه چرا باران می آید، او انتظار ندارد كه یك شرح بلند بالا و طولانی به او ارائه بدهیم. مطمئناً او به پاسخ كوتاهی مثل این راضی خواهد شد: «ابرهایی كه به وسیله آب سنگین شده اند، آبشان به زمین می افتد.» ذهن كودك مدت زمان اندكی می تواند بر روی مسأله ای تمركز كند و درست مثل زمانی كه به كودكتان فقط شیر می دهید، چون بدنش نمی تواند غذاهای جامد را هضم كند، به همین دلیل باید به كودكتان پاسخ های ساده و قابل درك بدهید.با بزرگتر شدن نوزاد آموزش او را وسیع تر كنید، مثلاً به او خواندن را بیاموزید و سپس كم كم آموزش حروف الفبا را آغاز كنید. البته این كار را به صورت یك بازی درآورید و بعد ساختن كلمات و جملات كوتاه را به او یاد دهید. سعی كنید كه این آموزش ها همراه با تفریح و سرگرمی باشد.

یك زن و مرد به همین روش توانسته بودند كه خواندن را به پسر سه ساله شان بیاموزند. به این ترتیب كه با انگشت به كلمات مورد نظر اشاره می كردند و آن را می خواندند و سپس در بعضی جاها مكث می كردند و از كودك می خواستند كه او كلمه را تلفظ كند. بعد از مدتی كودك خواندن كلمات زیادی را فرا گرفت، بطوری كه در سن چهارسالگی می توانست متن های ساده را بخواند. نوشتن را همراه خواندن به كودك یاد بدهید، برای این كار از حروف الفبا شروع كنید تا به كلمات برسید. كودكی كه تشنه آموختن باشد، خیلی زود یاد می گیرد اسمش را بنویسد.

كودكان با یكدیگر فرق دارند و هر كودكی شخصیت منحصر به فردی دارد، باید به او فرصت بدهیم كه براساس توانایی ها و مواهب فطری خود رشد و پرورش یابد. اگر بخواهید به كودكی كه توانایی یادگیری او پایین است، كلمات و درس های سختی آموزش دهید، پس از مدتی كودك از یادگیری دلسرد می شود. سعی نكنید كودكتان را در قالبی جای بدهید كه از پیش آماده كرده اید. اما نباید از آموزش او كاملاً غافل شوید، با اصلاح اشتباهات و خطاهای كودكتان به او كمك كنید كه از استعدادهای خود بهترین بهره را بگیرد.

اگر پدر و مادر به كودكشان بگویند كه برتر و یا پایین تر از دیگران است، حس خودخواهی و رقابت را در او بیدار كرده اند. اگر چه كودكان از همان سال های اول زندگی شان نشانه هایی از خودخواهی و خودپسندی شان را بروز می دهند، اما مفهوم عباراتی مثل برتری نژادی، طبقاتی و یا میل به زیاده خواهی را نمی دانند. بنابر این از مقایسه كردن یك كودك با كودك دیگر به شدت پرهیز كنید. اگر به كودكتان یاد بدهید كه نقاط مثبت و توانایی ها و استعدادهای خود را افزایش دهد، او هیچ وقت به حال دیگران غبطه نمی خورد و نسبت به موفقیت و توانایی های افراد دیگر حسادت نمی كند و برعكس اگر به كودكتان بقبولانید كه از كودك دیگر برتر و بهتر است، حس غرور را در او تقویت كرده اید و باعث شده اید كه دوستانش را به چشم حقارت ببیند.

پدر و مادر باید كودكشان را دوست داشته باشند و او را همانطوری كه هست بپذیرند و هرگز او را با كودكان دیگر مقایسه نكنند. تنوع و گوناگونی بسیار چیز خوبی است. همانطور كه در یك اركستر ابزارهای موسیقی متفاوت باعث نواختن یك آهنگ زیبا و دلنشین می شوند، وجود شخصیت های متفاوت در یك خانواده محیط آنجا را زیباتر و جالب تر خواهد كرد.زمینه و امكانات رشد فرزندتان را فراهم سازید.

در هر لحظه و ثانیه ای كه فرصت دارید، كودكتان را آموزش بدهید. معمولاً صبح ها به خاطر اینكه اعضای خانواده به سر كار و یا به مدرسه و دانشگاه می روند، فرصت كمی برای صحبت سر میز صبحانه وجود دارد و معمولاً اعضای خانواده با عجله صبحانه می خورند تا دیر نكنند. بنابراین شب ها برای كودكان و نوزادان بهترین زمان است، چرا كه والدین و خواهر و برادرهای بزرگترشان توجه خاصی به آنها می كنند. بیشتر كودكان دوست دارند قبل از خواب برایشان قصه بگویند، كه وسیله خوبی برای آموزش دادن به كودكان است.

آنها نیز به اتفاقات و پیشامدهایی كه در زندگی واقعی برای شما اتفاق افتاده است علاقه دارند و شما می توانید بهترین درس های زندگی را در خلال این خاطرات به كودكانتان بدهید. شاید تكرار كردن یك داستان و یا یك خاطره كار سختی باشد، اما كودكان عاشق این هستند كه بارها و بارها یك قصه را برایشان تعریف كنید. شما خیلی زود متوجه می شوید همین زمانی كه شب ها برای كودكتان قصه می گویید، بهترین فرصت برای ایجاد یك رابطه صمیمی بین خود و فرزندتان است.به روش های مختلف می توانید به آموزش كودكتان بپردازید. این آموزش می تواند به شكل یك بازی باشد.

به مرور زمان كودك می آموزد كه افكارش را بیان كند، نقاشی كند، برخی از كارها را انجام دهد و حتی موسیقی بنوازد. كودك به تشویق و توجه شما نیاز دارد. وقتی كودك كاری انجام می دهد، مثلاً نقاشی می كشد و یا یك اسباب بازی سر هم می كند، او را تشویق كنید. با این كار كودك بسیار خوشحال می شود و علاقه اش به ادامه كار دو برابر می شود. و اگر شما كودك را سرزنش كنید و عیب هایش را خیلی تند به او گوشزد كنید، او خیلی زود ناراحت و دلسرد می شود.

شما می توانید درباره كارهایش نظر بدهید و برای بهتر شدن كارش او را راهنمایی كنید، اما هیچ وقت به او نگویید كه كارش كاملاً بی ارزش است. مثلاً به جای اینكه خودتان برایش نقاشی بكشید، روی كاغذ دیگر به او نشان بدهید كه چطور می تواند كارش را بهتر كند. فراموش نكنید اگر به شدت آنها را مورد انتقاد قرار دهید، شوق آموختن را در آنها خاموش كرده اید. یك كودك به تشویق نیاز دارد، بخصوص هنگامی كه اولین گام ها را برای یادگیری برمی دارد. اگر كودكتان كارش را درست انجام نداد، او را تشویق كنید كه كارش را دوباره انجام دهد.

چگونه به سؤالات كودك پاسخ دهید

شما به سوألات كودكتان پاسخ می دهید و او را تشویق می كنید كه با شما رابطه برقرار كند. اما روزی می رسد كه كودكتان یكدفعه از شما درباره مسائل جنسی سئوالاتی می پرسد. آیا به او پاسخ های درست می دهید و یا به او دروغ می گویید، مثلاً به او می گویید برادر و خواهر كوچك ترش را از بیمارستان آورده اید؟ آیا به كودكتان در این باره اطلاعات درستی می دهید و یا می گذارید خود كودك اطلاعاتی از دوستان بزرگتر از خودش به دست آورد؟

در واقع برخلاف آنچه كه بیشتر والدین فكر می كنند، توضیح مسائل جنسی به كودك كار زیاد سختی نیست. یك كودك خیلی زود اعضای بدنش را می شناسد، مثلاً یاد می گیرد كه این دست، پا، شكم، بینی و ... است. وقتی كه كودك درباره اعضای جنسی خود سئوالاتی می پرسد و یا به آنها اشاراتی می كند، نباید آنها را از این كار منع كنیم و با اخم موضوع صحبت را عوض كنیم. شاید والدین از این می ترسند كه وقتی كودك شروع می كند درباره مسائل جنسی صحبت كردن، ناگزیر باشد كه مسائل جنسی را كاملاً برای فرزندشان شرح دهند. اما در واقع كودك كم كم و در مراحل مختلف رشدش این سئوالات را می پرسد. كافی است كه كلمات و عبارات ساده ای را انتخاب كنیم و پرسش او را به طور صحیح اما كوتاه و مختصر پاسخ دهیم.

به عنوان مثال یك روز كودكتان از شما می پرسد: «بچه ها از كجا می آیند؟» شما می توانید به او بگویید: «آنها داخل شكم مامانشان رشد می كنند و بزرگ می شوند.» دیگر لازم نیست كه چیزی به این توضیح اضافه كنید. و مدتی بعد ممكن است كودكتان از شما سئوال كند: «چطور یك بچه از شكم مامانش بیرون می آید؟» بهترین پاسخی كه می توانید به او بدهید این است: «یك دریچه مخصوصی برای این كار وجود دارد.»

كمی بعد كودك بدون شك سئوال دیگری را مطرح می كند: «بچه چطور بوجود می آید؟» و شما در جواب به او بگویید: «وقتی یك مامان و بابا بخواهند یك بچه داشته باشند، یك دانه بذر از پدر با یك تخم در شكم مادر یكی می شوند، و از این دانه بذر بچه بوجود می آید، درست مثل بذر یك گیاه و یا گلی كه بر روی درخت رشد می كند و بزرگ می شود.» به این ترتیب در هر مرحله پاسخ مناسبی به كودك داده می شود و حس كنجكاوی او ارضا می شود.

با بكارگیری این روش بدون آنكه به كودكتان دروغ گفته باشید، به كودكتان آموزش داده اید. بهتر است كه كودكان از طریق پدر و مادرشان با مسائل جنسی آشنا شوند تا به صورت نادرستی اطلاعاتی از دوستان و یا تصاویر كتاب ها و یا دیدن فیلم ها كسب كند.

انتقال مهم ترین درس های زندگی به كودكان

كودكان در بازی هایشان از بزرگ ترها تقلید می كنند و ادای آنها را در می آورند. و از آنجا كه كودكان از اطرافیان خود تقلید می كنند، رفتار پدر و مادر در یادگیری كودكان بسیار مهم است. كودك شما به محض تولد شروع به آموختن می كند، نه تنها از حرف هایتان بلكه از رفتارهایتان نكات بسیار زیادی یاد می گیرد.او نحوه رفتار والدین را با یكدیگر و با دیگر افراد خانواده و فامیل می بیند. درس هایی كه او از رفتار و كردار شما می آموزد بسیار حیاتی تر از آموختن مهارت هایی مثل راه رفتن، حساب كردن و خواندن است. این نكات پایه اصلی شناخت و آگاهی او برای رسیدن به خوشبختی است. شما نمونه و سرمشق خوبی برای كودكتان هستید تا او بتواند در بزرگسالی به نحو شایسته رفتار كند.

اگر شما آدمی هستید كه عادت كرده اید با داد و فریاد منظورتان را برسانید و در محیط خانه شما دائم جر و بحث وجود دارد، این رفتارها در كودك تأثیر بسیار بدی خواهد گذاشت و او را شخصی عصبی و پرخاشگر بار می آورد. و اما اگر شما در زندگی رفتار خوبی با دیگران داشته باشید، كودك شما از رفتارتان تقلید خواهد كرد. بنابراین اگر می خواهید فرزندتان بهترین اخلاق و كردار را داشته باشد، در زندگی همانطور رفتار كنید.

والدین نباید دو نوع اصول را دنبال كنند، اصولی كه به كودكشان می آموزند و اصولی كه خود به آن عمل می كنند. چطور می توانید به كودك بگویید كه دروغ نگوید، حال آنكه خودتان دائم دروغ می گویید؟ اگر پدر و مادر به یكدیگر احترام نگذارند، چطور انتظار دارند كه كودكانشان ادب و احترام را رعایت كنند؟ و یا وقتی كه پدر یا مادر نسبت به فرزندانشان احساس تعهد و مسئولیت نمی كنند، نباید از فرزند خود بخواهند كه به قول و پیمان های خود عمل كند. وقتی پدر و مادر دائم تكرار می كنند كه همیشه حق با آنهاست، كودكشان فكر می كنند كه رفتار پدر و مادرش به بهترین نحو است و آنها اصلاً اشتباه نمی كنند.

كودكان خیلی زود عشق و محبت دیگران را درك می كنند. و با دیدن كوچكترین نشانه ای از محبت از طرف دیگران خیلی راحت به این احساسات محبت آمیز پاسخ می گویند. والدین می توانند كودكشان را غرق در اسباب بازی بكنند، اما هیچ وقت نمی توانند عشق و محبت را با پول بخرند. عشق و محبت از دل بر می خیزد نه از كیف پول. كادو و هدیه به تنهایی نمی تواند جای عشق و محبت را بگیرد. پس به جای خریدن هدیه و اسباب بازی های رنگارنگ با كودكتان وقت بگذارید و با او بازی كنید.

كودكان با دریافت محبت و توجه، عشق و محبت را به دیگران هدیه می دهند. آنها را تشویق كنید كه به دیگران كمك كنند و شادی هایشان را با دیگران قسمت كنند. به آنها بیاموزید كه والدین، دوستان و دیگران را در خوشبختی هایشان شریك كنند.

ارزش های زندگی را به كودكانتان بیاموزید

امروزه بیشتر والدین چیزی از ارزش های واقعی زندگی نمی دانند، و كودكان بی آنكه هرگز این ارزش ها را بشناسند بزرگ می شوند. برخی از والدین عقیده دارند كه خودشان حق شكل دادن به شخصیت كودكشان را دارند. اما اگر خودشان این كار را نكنند، كودكان دیگر، همسایه ها و فیلم های تلویزیونی این كار را برایشان انجام می دهند. مسائل بی شماری والدین را می ترساند: فاصله بین نسل ها، سركشی جوانان، مواد مخدر، بی بند و باری جنسی و زیرپا گذاشتن اخلاقیات.

اما واقعیت این است كه شخصیت یك كودك خیلی پیش از برخورد با این مسائل شكل گرفته است.در یك مجله علمی چنین نوشته شده است: «شخصیت یك فرد خیلی پیش از زمان مدرسه رفتن شكل می گیرد و در او تثبیت می شود. به همین خاطر كودكان پیش دبستانی حساس هستند و خیلی زود تحت تأثیر رفتار و حركات دیگران قرار می گیرند و آمادگی یادگیری هر رفتار و كرداری را دارند. و این رفتارها تا مدت زمان زیادی در آنها تثبیت می شود.»

خردسالان باید اصول اولیه زیادی بیاموزند، مهمترین اصل عبارت است از: شناخت خوب از بد. اگر والدین در شناخت حقیقت و درستی و خوبی های زندگی به كودكان دیر اقدام كنند، كودك را در مقابل اشتباه و بدی بدون دفاع تنها گذاشته اند. بنابراین سال های پیش از دبستان بهترین زمان برای آموختن درس های زندگی به كودك است. به این نكته توجه داشته باشید كه اگر در این كار تأخیر كنید، جبران آن در سال های بعد بسیار سخت خواهد بود. به كودكانتان خوبی ها و ارزش های زندگی را بشناسانید. در این جهان هیچ چیز ثابت و همیشگی نیست.والدین باید بدانند كه وضعیت زندگی آنها همیشه به یك منوال نیست و مشكلات و سختی هایی در زندگی انتظار فرزندانشان را می كشد، پس چه بهتر كودكشان را برای روزهای سختی آماده كنند و اصول مهم زندگی را به آنها بیاموزند.

منبع

www.family.com

دنیا مملكت دوست

روزنامه همشهری