تراژدی سینمای كمدی ایران
كمدی یكی از ژانرهای مهم سینماست كه قدمت آن به ابتدای تولد سینما بازمیگردد
ژانری كه خیلی زود قواعد خود را یافت، از كمدیهای مك سنت گرفته تا ظهور نابغههایی چون چاپلین و باستر كیتون كه به اینگونه سینمایی، ارزش و اهمیت بخشیدند. سینمای كمدی ایران اما از همان ابتدا با توجه به قواعد ژانر، سراغ عناصری غیرسینمایی رفت. به همین دلیل صفت فیلمهای خنده دار بیشتر مناسب این كارها بود تا آثار كمدی؛ فیلمهایی كه از سنت نمایشهای رو حوضی تبعیت میكردند، شوخیها اغلب كلامی بودند و برای خنداندن تماشاگر معمولا از هر روشی استفاده میشد.
تماشاگر هم با همین فیلمها انس گرفته بود و به همین دلیل با فیلمهایی كه از قاعده رو حوضی تبعیت نمیكردند، ارتباطی برقرار نمیكرد. اینگونه بود كه «سه دیوانه» با وجود بهرهگرفتن از گروه محبوب سهتاییها (گرشا، سپهر نیا، متوسلانی) چون جنس شوخیهایش مبتنی بر قواعد فیلمفارسی نبود، در گیشه شكست خورد. در سالهای پس از انقلاب سینمای ایران رنگ تحول بهخود گرفت. «خانه آقای حقدوست» بهعنوان اولین كمدی سینمای پس از انقلاب، اثری صامت بود كه كاملا براساس قواعد ژانر ساخته شده بود، هر چند در سالهای بعد باز هم سینمای ایران برای خنداندن تماشاگر به سراغ فرمولهای قدیمی رفت، تا اینكه مهرجویی در میانه دهه 60، «اجاره نشینها» را ساخت؛
اولین كمدی هوشمندانه سینمای ایران كه تماشاگرانی پرتعداد یافت و مشخص شد كه میشود از قواعد ژانر بهره گرفت و با مخاطب ارتباط برقرار كرد. در سالهای بعد شاهد كوششهایی از سوی فیلمسازانی چون یدالله صمدی، ابوالحسن داوودی، محمد رضا هنرمند و كمال تبریزی بودیم، كه كمدیهای شاخصی را برایمان به ارمغان آورد. حالا اما چند سالی است كه در غیاب چهرههای شاخص این ژانر، سینمای كمدی ایران در جاده ابتذال گام برمی دارد؛ فیلمهایی كه برای خنداندن تماشاگر از هر روشی استفاده میكنند.
سینمای كمدی ایران این روزها مسیری قهقرایی را در پیش گرفته است و فیلمهایی كه روی پردهاند، نمونههای خوبی برای سینمای كمدی محسوب نمیشوند.
آرش معیریان با اشاره به اینكه در سالهای 82 و 83 ، یعنی در مقطعی كه سینمای ایران بهدنبال كمدی نمیفت و تماشاگر با كمدی ارتباط زیادی برقرار نمیكرد، به سراغ ساخت دو فیلم طنز «كما» و «شارلاتان» رفته میگوید: من ادعا نمیكنم كه «كما»، «شارلاتان» و «چپ دست» جزو بهترینهای سینمای كمدی ایران هستند اما فكر میكنم تماشاگر تفاوت آن جنس كمدی را با كمدی فعلی تشخیص میدهد و برای آن جنس كمدی اهمیت قائل میشود. من سینما را با كمدی شروع كردم، در مقطعی كه شاید كمتر فیلمسازی تمایل به ساخت فیلم در این ژانر داشت، اما امروزه بهدلیل رونق گیشه، كارگردانها از اجتماعی ساز تا اكشن ساز كه شاید در گذشته حتی با اكراه كمدی میدیدند، كمدیساز شدهاند. امروزه بیش از آنكه قاعده كمیك رعایت شود، با هجو شبیه مبتذل و لودگی در هر پلان قرار است تماشاگر بخندد.
سعید اسدی نیز كه كارگردانی فیلم كمدی «مهمان» را در كارنامه دارد، معتقد است كه امروزه چیزی با عنوان سینمای كمدی نداریم و میگوید: شما هنوز هم میتوانید با «روشناییهای شهر» و «عصر جدید» چاپلین بخندید اما امروزه هیچ فیلم صامتی نمیتواند شما را بخنداند، یعنی همه كمدیها لفظی شده اند. متأسفانه امروزه سینمای كمدی ما دنبالهروی تلویزیون شده است یعنی برعكس اتفاقی كه در همه دنیا رخ میدهد. فیلمهای كمدی ایرانی در نازلترین سطح ممكن ساخته شده و بهطور واضح به شعور مخاطب توهین میكنند. سینمای كمدی ما امروزه تنها تصویری از لودگی ارائه میدهد و متأسفانه هیچ كس هم پاسخگوی وضعیت موجود نیست. چرا بعضی فیلمهای ارزشمند برای چند سال توقیف میشوند و در عوض فیلمهای سخیف به راحتی روی اكران میروند؟
ابراهیم وحیدزاده كه ساخت چند فیلم كمدی را در كارنامه دارد در این مورد توجه به دو نكته را ضروری میداند. او میگوید: وقتی فیلمی مورد اقبال مخاطب قرار میگیرد، یعنی تماشاگر در ایجاد و بقای چنین سینمایی دخیل است در این شرایط اصلا مهم نیست كه من و شما از آن فیلمها احساس رضایت نكنیم و آن را متعلق به سینمای ناب ندانیم. در این شرایط به جای محكوم كردن فیلمساز بهتر است به بالا بردن بینش مخاطب كمك كنیم.
نكته دیگر اینكه، آیا وقتی فیلم با ارزشی با صرف وقت و هزینه ساخته میشود ما از آن فیلم حمایت و قدردانی میكنیم؟ این روزها فیلم خوب و بد همه در یك سطح قرار میگیرند با این وضعیت یك فیلم سردستی طرفدار بیشتری پیدا میكند و آنهایی كه بهدنبال كار فرهیخته میروند آدمهای نادانی به حساب میآیند. پس اگر ما توانستیم به فیلمهای باارزش بها بدهیم و بینش تماشاگر را بالا ببریم آن وقت میتوانیم به این سینما امیدوار شویم.
غیبت بزرگان
در دهه 60 و اوایل دهه 70 شاهد ساخت كمدیهایی سالم و استاندارد بودیم كه با مخاطب هم ارتباط برقرار میكردند. اما كارگردانان توانای سینمای كمدی ایران، در این سالها كه كمدیسازی رونق یافته، حضوری در این عرصه ندارند. حال این سؤال پیش میآید كه غیبت كمدی سازان توانا حاصل چه شرایطی است؟
اسدی معتقد است آنچه امروزه بهعنوان كمدی به مخاطب ارائه میشود، هیچ نشانی از كمدی واقعی ندارد و طبعا كمدیسازان توانا نیز علاقهای به كار در این شرایط ندارند. او میگوید: متأسفانه سینمادارها و تهیهكنندگانی كه شاهرگ سینما را در دست دارند، آنچه امروزه در سینماها میبینیم را بهعنوان كمدی به مردم ارائه میكنند و آن وقت بقیه كارگردانها متهم میشوند به اینكه آنچه میخواهند بسازند را مردم دوست ندارند.
وحیدزاده اما معتقد است تقریبا همه كسانی كه در سالهای دور كمدی میساختند، امروزه نیز فعالند ولی ترجیح میدهند در ژانرهای دیگر فعالیت كنند. او میگوید: این روزها تعداد كمدیسازان زیاد شده چون جامعه به آن نیاز دارد. بعضی از فیلمسازان نیز حتی اگر صلاحیت كار كمدی را نداشته باشند بیتوجه به وجه فرهنگی ماجرا، به سراغ فیلمسازی در این ژانر میروند. در هر دورهای تماشاگر به یك گونه اقبال بیشتری نشان میدهد و بهدنبال آن كپیسازی شروع میشود تا زمانی كه اقبال جامعه برگردد و رویه تازهای آغاز شود.
معیریان نیز با تایید این نكته میگوید: در دهه 60 اگر چه تعداد كمدیها كم بود اما همین تعداد كم دارای صداقتی در روایت بود كه هنوز هم تماشای این فیلمها را شیرین میكند.
«مردی كه موش شد» در دهه 60 بدون استفاده ابزاری از موضوعات عاشقانه و در فضای ممیزی سخت آن دوره، كمدی موفقی بود. «ماموریت» و «اجاره نشینها» نمونههای خوب دیگری هستند. بهنظر میرسد هر چه ممیزیها بیشتر باشد، كار هنرمندانه بیشتر موفق است. در دهه 80 اما كمدیها فقط حول مسائل عاشقانه است. تنها خنداندن مهم نیست بلكه باید تفكر و درایتی پشت یك اثر كمیك باشد؛ مثل كمدی چاپلین یا برادران ماركس. در تعریف طنز آمده كه خنداندن به قصد اشاعه یك تفكر اخلاقی است و نه فقط خندیدن. هجو هم تمسخر به قصد انتقاد است اما امروزه فقط تمسخر را بدون هیچ انتقادی میبینیم.
تنزل سلیقه مخاطب
برخی از فیلمهایی كه بهعنوان كمدی ساخته میشوند تقریبا هیچ نشانی از قواعد این ژانر را انعكاس نمیدهند و بعضا با دستاویز قرار دادن شوخیهای سخیف و سطح پایین، در پی خنداندن تماشاگر هستند. آیا سلیقه تماشاگر ایرانی كه به هر حال از این فیلمها استقبال میكند، تنزل یافته است؟
به اعتقاد وحیدزاده این روزها قشر روشنفكر و تحصیلكرده جامعه رغبت كمتری به سینما رفتن دارند. او میگوید: روشنفكرها با سینما قهرند چون سینمای امروز، حرف دل آنها نیست. باقیمانده آنهایی هستند كه در میان تفریحهای موجود، سینما رفتن را انتخاب میكنند. تا زمانی كه شرایط برای تبدیل شدن سینما به تفریح عامه مردم مهیا نباشد، وضع به همین منوال است. سینما روایت به اضافه سرگرمی است، اما امروزه فقط وجه سرگرمكننده آن باقی مانده است.
معیریان اما با تنزل سطح سلیقه مخاطب موافق نیست و معتقد است وقتی نمونههای بهتری موجود نیست و تنها موجودی ما همین است، تماشاگر به خاطر نیاز روحی- روانی خود، از این فیلمها استقبال میكند. او میگوید: مطمئن باشید اگر فیلمهایی مثل «مارمولك»، «كما» یا «مكس» در سال 87 اكران میشدند، به فروشی بالای 2 میلیارد دست پیدا میكردند. فراموش نكنید كه امروزه تعداد تماشاگر سینما بسیار كم شده است.
اسدی نیز تنزل سطح سلیقه مخاطب را در این شرایط امری گریزناپذیر دانسته و میگوید: وقتی شما عادت كنید كه در رستورانها غذاهای چرب و شور و... بخورید دیگر نمیتوانید گیاهخوار شوید. وظیفه هنرمند و جامعه هنری این است كه غذای خوب به مردم بدهند و برای بالا بردن سطح شعور مخاطب تلاش كنند ولی متأسفانه این اتفاق نمیافتد.
سهم طنزهای شبانه
عدهای معتقدند طنزهای شبانه تلویزیون در نزول سطح كیفی سینمای كمدی ایران سهم مؤثری داشته است.
اسدی با اشاره به اینكه این روزها سینما دنبالهروی تلویزیون شده است در این باره معتقد است: سادهترین راه این است كه شما بازیگر تلویزیونی را كه مردم دوست دارند به سینما بیاورید و همان كارهایی كه در تلویزیون انجام میدهد را از او بخواهید. دیگر اینكه ما اصلا درام نویس و كمدی نویس قوی نداریم. برای یك كشور با 70 میلیون جمعیت واقعا جای تأسف است كه یك نفر همه كمدیها را بازنویسی كند.
معیریان اما میگوید ما نباید دیدگاه انتقادی به طنز تلویزیونی داشته باشیم و ادامه میدهد: تلویزیون مخاطب عام دارد و مجبور است جمیع سلیقهها را در نظر بگیرد، مثل فروشنده بازاری كه باید برای همه سلیقهها جنس جور كند و اجناسی از كیفیت پایین تا بالا دارد. اما در سینما سلیقه محدود میشود هر چند كه طنز تلویزیونی چون مورد استقبال مخاطب قرار میگیرد، فیلمسازان سینمایی را گمراه میكند. آنها كپی برداری میكنند و در 90 دقیقه فیلمی با همان مشخصات طنزهای شبانه میسازند غافل از اینكه پرسوناژهای طناز تلویزیونی همیشه هم در سینما مورد استقبال قرار نمیگیرند. برای ترجمه طنز در سینما باید از قواعد آن در سینمای كمیك استفاده كنیم.
وحیدزاده نیز معتقد است هر كاری نیاز به صرف وقت و هزینه مناسب دارد تا به شكل مطلوبی در بیاید. او میگوید: وقتی كار به جایی میرسد كه یك قسمت از یك سریال، از صبح تا شب ساخته شده و روی آنتن میرود، نازل شدن سطح سلیقه تماشاگر طبیعی است.
اعتلای ژانر كمدی
در شرایط حاضر، راهكار اعتلای ژانر كمدی در سینمای ایران چیست؟
معیریان توجه به این نكته كه كمدی ژانر سهل و ممتنعی نیست را یكی از راهكارها دانسته و میگوید: وقتی تماشاگر به تماشای فیلم كمدی مینشیند و میخندد نباید فكر كند كه این فیلم با خنده ساخته شده است بلكه باید بداند كارگردان تلاش زیادی برای خنداندن او كرده است. ژانر كمدی به شدت اسلوبپذیر است و ادبیات سینمایی خودش را میخواهد كه بدون مطالعه، فیلم دیدن و تحقیق، به سرانجام خوبی نمیرسد.
وحیدزاده نیز حمایت بیشتر از فیلمسازانی كه فیلمهای باارزشی در كارنامه دارند و فراهم كردن شرایط مطلوب برای ادامه كار آنها را یكی از راهكارهای موجود میداند و میگوید: با این كار به بالا بردن سطح آگاهی، بینش و سلیقه تماشاگر كمك میكنیم. با این روند تماشاگر میتواند فیلم بهتری ببیند، از تماشای آن لذت ببرد و نكات تازهای هم بیاموزد.
اسدی نیز معتقد است ما اول باید معنی كمدی را بفهمیم.
او میگوید: كمدی این نیست كه ما با لودگی تماشاگر را بخندانیم. كمدی باید در شرایط جدی با وقایع جدی بتواند باعث خنده تماشاگر شود. كمدی باید باورپذیر باشد. متأسفانه تعاریفی كه از انواع گونههای سینمایی در كشور ما ارائه میشود غلط است. هر فیلمی كه میسازیم اگر شریف و جدی باشد و نشانی از لودگی در آن نباشد میتواند موفق شود.