در آمدی بر رفتار شناسی ادبی (5)
قسمت های اول و دوم و سوم و چهارم این مقاله را بخوانید!
در مقاله حاضر:
پیشنیازهای رفتار فراهنجار با زبان
یشنیازهای رفتار فراهنجار با زبان
شاعر فراهنجار كسی است كه از قدرت نقد، تحلیل و نظریهپردازی در حوزة ادبیات برخوردار باشد، و این ممكن نیست مگر اینكه شاعر به سه حوزة زیر اشراف داشته باشد:
- 1ـ ادبیات كهن
- 2ـ ادبیات معاصر
- 3ـ ادبیات جهان
درواقع پیشنیاز رفتار فراهنجار با زبان برای یك شاعر اصیل و واقعی برخورداری از توانمندیها و معلومات ادبی مورد اشاره است كه بیتردید بدون داشتن چنین مصالحی، از در پیش گرفتن رفتار فراهنجار با زبان عاجز و ناتوان خواهد بود. شاعرانی كه فاقد این ویژگیها باشند، در عرصة آفرینش ادبی عقیم خواهند بود و ناگزیر به تقلید از متقدمان و معاصران خویش خواهند شد.
شاعر معاصر ـ به معنای واقعی كلمه ـ برای خلاقیت و نوآوری، نیازمند آگاهیهای ادبی فراوان است.
بدون تردید علت اصلی عدم توفیق بسیاری از شاعران همروزگار ما بیبهره بودن از این توانمندیها و آگاهیها و بسنده كردن به دانستهها و معلومات اندكی است كه بهطور پراكنده آموختهاند و بهطور حتم و یقین تاریخ مصرف بسیاری از آنها گذشته است.
شاعر امروز باید از دانش و بینشی عمیق و كاربردی برخوردار باشد و خود را به جدیدترین اطلاعات و معلومات ادبی و حتی علمی عصر خویش مجهز كند و از قدرت نقد، تحلیل و نظریهپردازی برخوردار باشد تا بتواند همچون دیگران سری میان سرها درآورد و حرفی برای گفتن داشته باشد، حرفی از جنس زمان، چنانكه نیما نیز روی این نكته تأكید كرده است:
- «علاوه بر معلومات ادبی یقین باید داشت كه خیلی چیزها دانستن آن مفید فایده است و در ادبیات نفوذ و دخالت حتمی دارد. زیرا كه ادبیات امروز یك ادبیات از حیث معنی و شكل صنعت بینالمللی و غیر آزاد، یعنی متكی بر علوم عصری است...»(نامههای نیما ـ ص 368)
پیشنیازهای رفتار فراهنجار با زبان همچنان كه اشاره شد، برخورداری از دانش و بینش ادبی و علمی است.
در اینجا به این نكتة ظریف باید توجه كرد كه دانش و بینش ادبی از یك جنس نیستند، چرا كه منظور ما از دانش ادبی، دانستهها، آموختهها و محفوظات ادبی و علمی یك شاعر است كه صرفاً در حكم مصالح كار میتوانند مورد استفاده قرار بگیرند. اما «بینش ادبی» چیزی فراتر از محفوظات و معلومات ادبی است و در حوزة معرفتی، زیباشناختی و حتی جهانبینی قابل تبیین و تعریف است.
منظور ما از بینش ادبی، برخورداری از قدرت اجتهاد و نظریهپردازی در حوزة زبان و ادبیات است.
رفتار فراهنجار با زبان محصول این دو مؤلفة اساسی و محوری است كه در نهایت به بروز خلاقیت و نوآوری و بالندگی ادبی منجر میشود.
آشنایی با ادبیات كهن، اولین خشت بنای رفتار فراهنجار با زبان است. بدون آشنایی با پیشینة هزار سالة ادبیات پارسی، هرگز نخواهیم توانست در پی افكندن بنایی جدید و در انداختن طرحی نو در حوزة زبان و ادبیات به پیروزی دست یابیم و طلایهدار خلاقیت و نوآوری باشیم، چنانكه نیما نیز بر این اصل پای میفشرد و معتقد بود آنكه قدیم را درست نفهمد، قادر به فهم جدید نیست:
- «... حرفهایی كه میزنند (بیخود گفتهاند: آنها قدیمی شده، اینها كهنه شده است، در این اشعار چیزی یافت نمیشود) هر كدام بهجا و بیجاست، بهجاست زیرا كه با طبیعت او وفق نمیدهد و نابهجا برای اینكه باید معتقد باشد كه طبایع دیگر نیز هست و او از آنها به وجود آمده...».(نیما ـحرفهای همسایه ـ نامة شمارة 18)
آشنایی با ادبیات كهن از چنان اهمیتی برخوردار است كه بعضی از منتقدین، علت ضعفها، نارساییها و كجتابیهای زبانی اشعار نیما را بهخاطر عدم احاطه و اشراف او به زبان فارسی میدانند، چنانكه «شاپور جورك» در این باره میگوید:
- «... نثر نیما هم در پارهای موارد به شكلی است كه به قول آقای مجید نفیسی باید گفت فارسی زبان دوم نیما بوده! و این نیز بر مشكلات درك اهمیت كار او میافزاید».(شاپور جوركش ـ بوطیقای شعر نو ـ ص 41)
تقی پورنامداریان نیز در تأیید این نكته گفته است:
- «... درهمریختگی بیش از حد متعارف جملهها و بندها، عبارات فعلی و كنایی ساختگی و نه چندان معنیرسان و دلپذیر، و اشكالات صرفی متعدد كه نمیتوان تأثیر حفظ مایة وزنی و رعایت گهگاه قافیه را در پدید آمدن آنها ندیده گرفت، زبانی حقیقتاً قاعدهگریز و نامطبوع به شعر نیما بخشیده است...».(تقی پورنامداریان ـ خانهام ابری است ـ ص 162)
بدیهی است تنها كسی میتواند قدرت اجتهاد در زبان فارسی را پیدا كند كه نسبت به این زبان و پیشینة هزار سالة آن، احاطه و اشراف كامل داشته باشد. این یگانه اصلی است كه همة شاعران برجستة شعر نو، روی آن تأكید كردهاند، چنان كه شاملو هم در جایی گفته است:
- «هر شاعری باید خلاصهای از تاریخ شعر فارسی را زیر چاق داشته باشد و برای دست یافتن به زبانی كارآیندتر، از مطالعة انتقادی آثار گذشتگان غفلت نكند».
«مهدی اخوان ثالث» كه میتوان او را خلفترین وارث شعر نیمایی دانست، بهخاطر برخورداری از معرفت زبانشناختی (معرفت شهودی و تجربی) و تسلط به اصول زیباشناختی زبان فارسی، تنها كسی است كه بهخوبی از عهدة انطباق زبان فارسی با مؤلفههای شعر نیمایی برمیآید و در عرصة نوآوری در شعر نیمایی كاری درخور انجام میدهد و به موفقیتی بینظیر دست پیدا میكند.
«محمد حقوقی» شاعر، محقق و منتقد معاصر از جمله كسانی است كه بر روی این نكته دست گذاشته است:
- «اما اخوان در حد تقلید صرف از زبان و خاصه بیان نیما نماند و بسیار زود دستاندازهای وزنی و زبانی شعر نیما را در شعر خود هموار كرد... و با پیوند زبان و ادب دیروز خراسان و زبان رایج امروز ایران، كه اوج تلفیق آن را در شعرهای: پیوندها و باغ، مرد و مركب و... میتوان دید، بر زبان خود مهر «امید» زد. تلفیقی كه نتیجة همنشینی عامیانهترین و امروزیترین، ادبیترین و دیروزیترین لغات و تركیبات و مصطلحات زبان فارسی همراه با كلمات تازی است».(محمد حقوقی ـ شعر زمان ما(2) ـ ص 26)
علاوه بر آشنایی با ادبیات كهن و معاصر، آشنایی با ادبیات جهان نیز از لوازم ضروری رفتار فراهنجار با زبان است. چنانكه در گذشته به شاعر عنوان «حكیم» میدادند ـ یعنی كسی كه محیط علوم و معارف زمانة خویش بوده است ـ امروز نیز شاعر روزگار ما باید در جهت آراستگی خویش به علوم و معارف زمانه و كسب این كرامت علمی تلاش كند، در غیر این صورت ادعای خلاقیت و نوآوری از سوی او، هرگز پذیرفته نخواهد بود.
در مورد نیما این اصل كاملاً صادق است. چرا كه نیما علاوه بر آشنایی با گنجینة هزار سالة ادبیات پارسی، به زبانهای عربی و فرانسه نیز تسلط داشته است. در كنار این امتیازات، علاقة وافر نیما به كتاب و مطالعه، دایرة دانش و بینش ادبی و علمی او را چنان گسترده ساخته بود كه به راحتی میتوانست نظرات و آراء فلسفی و ادبی نظریهپردازان غربی را مورد نقد و بررسی قرار دهد و خود نیز در بسیاری از مسایل فلسفی، ادبی، تعلیمی و اجتماعی دارای ایده و نظر بود. از همینروست كه نیما شاعران و نویسندگان عصر خود را همواره به مطالعة بیشتر و فراگیری علوم و معارف زمان تشویق كرده است.
نیما در این مورد میگوید:
- «برای شاعر و نویسنده بودن در عصر حاضر، آنطور كه یك نفر علاقهمند به تجدد ادبیات ایران بعد از یازده سال عمل و مطالعه مینویسد، باید تا اندازهای فیلسوف بود در علوم اجتماعی و اقتصادی... پس از درك مكاتب مختلفة ادبی و صنعتی ملل مختلفه و ارتباط بینالمللی آن و استقصاء در حقایق تاریخ حقیقی ادبیات خصوصی و عمومی و تشخیص طریقه و اصول معین برای فكر در فلسفة اشیاء و تجزیه و تفكیك حوادث و تهیة خیلی مقدمات دیگر، قلم به دست گرفت».(نامههای نیما ـ صص 380 ـ 381)
در ادامه این مقاله با رفتار نا هنجار و برخی نشانه های آن در زبان آشنا می شوید.
نویسنده : رضا اسماعیلی