تبیان، دستیار زندگی
آنچه از نظر و محضرتان می گذرد گزیده ا‌ی از سخنرانی امام موسى صدر است که در مؤسسه دارالتبلیغ اسلامى قم در حضور علمایی چون شهید مطهری و شیخ مرتضی حایری ایراد کرده اند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شرط زنده ماندن

آنچه از نظر و محضرتان می گذرد گزیده ا‌ی از  سخنرانی "امام موسى صدر" است که در مؤسسه دارالتبلیغ اسلامى قم در حضور علمایی چون شهید مطهری و شیخ مرتضی حایری ایراد کرده اند.

امام موسی صدر

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

الرحمن، علّم القرآن، خلق الانسان، علّمه البیان، الشمس و القمر بحسبان، و النجم و الشجر یسجدان، و السماء رفعها و وضع المیزان، ألّا تطغوا فى المیزان. (رحمن، آیات 8-1)

نظم و انظباط؛ شرط زنده ماندن

آیه‌ای را که در ابتداى سخنانم از سوره الرحمن قرائت کردم، مورد توجه قرار مى‌ دهم: و السماء رفعها و وضع المیزان. از این آیه چه چیزى به نظر آقایان مى‌‏رسد؟ خداوند در مقام بیان نعمت‌هاى خود، پس از ذکر چند نمونه، مى‌‏فرماید که «آسمان را برافراشت». بعد مى‌‏فرماید «و ترازو گذاشت»؛ و السماء رفعها و وضع المیزان...

شاید معنایش این‏طور باشد که بنده مى‌‏فهمم، که منظور از وضع المیزان این است که جهانى که خدا خلق کرده، و آسمانى که برافراشته، بر اساسى منظم، دقیق و حساب ‏شده بوده است. یعنى خدا این جهان آفرینش را بر اساس حسابى دقیق، که با ترازو سنجیده شده، خلق کرده است. عالم منظم است؛ به ‏خصوص که قبل از آن به آیه الشمس و القمر بحسبان نیز اشاره شده است. یعنى خورشید و ماه پدیده ‏هایى حساب ‏شده هستند. منظور آن است که در این آیه اعلان شده است که ایّها الناس، این عالم بزرگى که ما در آن زندگى مى‏ کنیم، با نهایت دقت و نظم و انضباط برقرار شده است. یعنى نظم و انضباط بر جهان حکومت مى ‏کند.

خوب، چرا خدا این حرف را به ما مى‏‌زند؟ ألّا تطغوا فى المیزان. براى اینکه ما هم اگر بخواهیم فرزند این دنیا باشیم، اگر بخواهیم زنده باشیم، اگر بخواهیم فعالیت و تلاشمان به ثمر برسد، و اگر دوستدار خلودیم، باید منظم کار کنیم. بَلبَشو و بى‌‏نظمى، جز فنا در این دنیا، نتیجه‏اى ندارد، زیرا دنیایى است که همه چیزش منظم است. ما هم اگر منظم باشیم، به ثمر مى‌‏رسیم  و اگر بخواهیم به ثمر برسیم و از عمرمان نتیجه بگیریم، باید منظم باشیم.

این اصل به ما یاد مى‏دهد که در همه چیزمان، در زندگىِ داخلی‌مان، در زندگىِ مالیمان، در وضعِ درس‏ خواندنمان، در روش تبلیغاتمان و در هر چیزى که در اداره‌ی آن سهیم هستیم، باید منظم باشیم. اگر منظم نباشیم، نابود و بى‌‏اثر خواهیم شد؛ درست مانند کسى که در شهرى با هواى استوایى و گرم بخواهد لباس پشمى به تن کند و براى گرما آماده نباشد، یا کسى که در زمستان بخواهد لباسى نازک بپوشد، یا کسى که برخلاف جریان آب بخواهد شنا کند. چنین آدمى البته نمى‌‏تواند موفق شود. دنیا بر اساس حق و عدل و انضباط و نظم استوار است. اگر کسى بخواهد بى‌‏نظمى کند، در این دنیا به نتیجه نمى‌‏رسد. و هیچ تردیدى در آن نیست.

این مطلب از آیات بسیارى استنباط مى ‏شود. شاید دهها آیه به ‏خصوص این مسئله را به انسان تذکر مى‌دهد، که این عالم منظم است، دقیق است، حساب دارد؛ بادش، هوایش، آفتابش، بارانش، موج دریایش، بادهاى موسمى‏ اش، شب و روزش، کوتاه و بلند شدن روز و شبش، همه و همه روى حساب است. اى انسان، تو هم، اگر مى‌‌خواهى موفق شوى، و اگر مى‌‏خواهى در این جهان از عمرت بهره ببرى و به نتیجه برسى، باید با جهانِ آفرینش هم‏آهنگ باشى و منظم شوى. این سخنِ قرآن است.

حال اگر کسى گفته است که بى‌‏نظمى بهتر از نظم است، به نظر بنده خلافِ آن چیزى است که ما از قرآن مى ‏فهمیم.

دنیاى امروز دنیاى تشکیلات است

... روزگارى، در صدها سال پیش از این، همه چیز در دنیا به صورت فردى بود. دولتش دیکتاتورى بود، استبداد بود، فردى بود؛ تجارتش بر اساس معاملات فردى بود؛ دخل و خرجش را هر کس خود تنظیم مى‏کرد؛ همه چیز در دنیا صورت فردى داشت: زراعتش، تجارتش، درس‏ خواندنش، دولتش، سیاستش، روزنامه‏اش و همه چیز به شکل فردى بود. در آن زمان، اگر ما، یعنى قواى دینى و راهنمایان اخلاقىِ بشر، به صورت فردى فعالیت مى‌‏کردیم، تا حدودى معقول و موجّه بود. عیبى نداشت. براى اینکه ما هم هم‏آهنگ با همه بودیم. یکى در مقابل یکى. آنها تنها بودند، ما هم تنها بودیم. اما امروز همه چیز به صورت دسته ‏جمعى و سازمان ‏یافته درآمده است: دولتها تشکّلها و سازمانها دارند؛ تجارت به صورت شرکتهاى وسیع و محیّر العقول درآمده؛ تبلیغاتْ مؤسساتِ وسیعى دارد؛ مطبوعاتْ مشى واحد اتخاذ کرده‌‏اند؛ سیاستمدارانْ احزاب را به وجود آورده‌‏اند؛ فلاحت و کشاورزى مکانیزه شده و در قالب شرکتها درآمده است. در این دنیاى سازمانى، اگر ما باز بخواهیم تک‏رَوى کنیم، به نظر من، نهایتِ سادگى است. ما اگر امروز عملِ دسته ‏جمعى نداشته باشیم؛ کلاهمان پسِ معرکه است. که هست! براى این‏که همه چیز منظم و تشکیلاتى و سازمانى است. شما جایى نشان دهید که تنها پیش بروند، بى‌سازمان راه بروند، بى‌‏تشکیلات پیش بروند، یا تک‏روى کنند. نمى ‏توانید پیدا کنید.

حالا اگر این دو مطلب را پذیرفتید که چه بهتر. اگر هم نپذیرفتید، به پنجاه سال پیش تا حالا مى‌‏ماند که همه ‏مان خُرد شدیم، له شدیم، قوایمان تلف شد، هرکس به راه خودش رفت، هر کس با دیگرى تضارب و تزاحم داشت و مشکلات بی شمارى پیش آمد. نتیجه هم این شد که دیگران هزاران فرسنگ از ما پیش افتاده و رفته‏‌اند، اما ما هنوز همین جا هستیم و باز هم مى‌مانیم.