تبیان، دستیار زندگی
درآمدی بر رفتار شناسی ادبی(3)
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درآمدی بر رفتار شناسی ادبی(3)

فكر

قسمت اول و دوم این مقاله را بخوانید.

در این مقاله :

رفتار پیش فرا هنجار

رفتار فرا هنجار

رفتار پیش‌فراهنجار

برای فهم درست رفتار «پیش فراهنجار» با زبان باید رفتار فراهنجار را تعریف كنیم.

رفتار فراهنجار با زبان به رفتاری اطلاق می‌شود كه براساس یك نظریة ادبی جامع (مانیفست ادبی) استوار است. در این‌گونة رفتاری، رابطة شاعر با زبان، رابطه‌ای متقابل، دوسویه و چندوجهی است كه این رابطه باعث تعالی و تكامل هنجارهای زبان ادبی می‌شود. از آنجا كه این‌گونه رفتار با زبان بر خلاقیت و نوآوری استوار است، ترمیم و بازسازی بافتهای فرسودة زبانی و «نوزایش» و «تجدید حیات» نهاد زبان را در پی دارد، چرا كه «هنجار‌فرازی» فرآیندی است كه باعث تبدیل شعر به فراشعر می‌شود. رفتار هنجارفرازانه با زبان بر درونة زبان استوار است. این رفتار منحصر به شاعرانی است كه علاوه بر اشراف و احاطه بر ادبیات هزار سالة پارسی و ادبیات معاصر، از ادبیات جهان نیز شناخت كاملی دارند و به‌خاطر برخورداری از دانش، بینش و بصیرت ادبی، بر مسند اجتهاد ادبی تكیه زده‌اند.

و اما «رفتار پیش‌فراهنجار با زبان» و تعریف آن:

  1. رفتار پیش‌فراهنجار با زبان به‌گونه‌ای مشابه «رفتار فراهنجار» است، با این تفاوت كه منسجم، پیوسته و دایمی نیست، زیرا بر اساس یك تئوری مدون ادبی شكل نگرفته است.

اهمیت كار این گروه از شاعران به‌خاطر آن است كه راه را برای نوآوری و هنجار‌فرازی شاعران بعد از خود هموار می‌كنند، چنان‌كه نیما گفته است:

  1. «هر كار بعدی در عالم هنر، از یك كار قبلی آب می‌خورد».

بنابراین در تعریف «رفتار پیش‌فراهنجار با زبان» می‌توان گفت:

  1. «رفتاری است آمیخته با نوعی نوآوری و خلاقیت ادبی كه به‌خاطر عدم برخورداری از یك زیرساخت نظری و یك تئوری ادبی مدون مقطعی است و استمرار و پیوستگی لازم را ندارد».

هوشنگ ایرانی كه هنوز گوش زمانه از «جیغ بنفش» او پ‍ُر است یكی از طلایه‌داران شعر نو در زبان پارسی، پیش از

منو رها كن از این فكر تنهایی

نیماست. دربارة او به جرئت می‌توان گفت كه با جسارتهای زبانی خویش در مقطعی خاص، راه را برای به برگ و بار نشستن انقلاب ادبی نیما هموار كرد. ولی در پاسخ به این سؤال كه چرا خود او ـ‌علی‌رغم نبوغ و استعداد ذاتی‌اش در حوزة زبان‌ ـ نتوانست پرچمدار این نهضت بزرگ ادبی گردد و شعر نو را به سرمنزل مقصود برساند باید گفت علت اصلی ناكامی او، عدم درك شرایط زمان و اطلاعات اندك او از زبان فارسی بود كه در نهایت ناكامی او را در بنیانگذاری شعر نو در پی داشت.

علاوه بر هوشنگ ایرانی، شاعران نواندیشی همچون محمد مقدم، پرتو تندركیا، تقی رفعت، بانو شمس كسمایی، خامنه‌ای و لاهوتی در گروه شاعرانی بودند كه هر یك با نوآوریهای خود در زبان و خلق آثاری در قالب نو، بستر مناسب را برای ظهور شعر نیمایی فراهم كردند.

در شعر زیر، نمونه‌ای از رفتار پیش‌فراهنجار شاعر با زبان به نمایش گذاشته شده است. این شعر در شهریور ماه 1299 ه‍.ش در مجلة «آزادیستان» توسط شمس كسمایی چاپ شد كه فارغ از قید تساوی مصراعها و توالی قوافی به سبك پیشینیان بود:

ز بسیاری آتش مهر و ناز و نوازش

از این شدت گرمی و روشنایی و تابش

گلستان فكرم

خراب و پریشان شد افسوس!

چو گلهای افسرده افكار بكرم

صفا و طراوت ز كف داده گشتند مأیوس

بلی، پای بر دامن و سر به زانو نشینم

كه چون نیم وحشی، گرفتار یك سرزمینم

نه یارای خیرم

نه نیروی شرم

نه تیر و نه تیغم ب‍ُو‌َد

نیست دندان تیزم

نه پای گریزم

از این روی در دست همجنس خود در فشارم

ز دنیا و از سلك دنیاپرستان كنارم

بر آنم كه از دامن مادر مهربان سر برآرم

اتاق فکر
رفتار فراهنجار

همچنان كه پیش‌تر اشاره شد، رفتار «فراهنجار» با زبان منحصر‌ به آن گروه از شاعران است كه از دانش، بینش، بصیرت و اجتهاد ادبی برخوردارند. رفتار فراهنجار با زبان همچنان كه از نام آن پیداست به رفتاری اطلاق می‌شود كه

  1. شاعر به‌خاطر تسلط و اشرافی كه نسبت به زبان دارد، خود را در چارچوب هنجارهای رایج ادبی عصر خویش، محدود و محصور نمی‌كند. در این شیوه رفتاری، شاعر با اتكا به بصیرت و اجتهاد خویش در این عرصه، زبان را به چالشی جدی با نیازهای ادبی عصر خویش می‌كشاند و برای آن كه زبان بتواند توانایی پاسخگویی به این نیازها را پیدا كند، به رفع كاستیها و مرمت و بازسازی بنای زبان می‌پردازد.

رفتار فراهنجار با زبان بر سه اصل زیر استوار است:

  1. 1ـ رابطة متقابل شاعر با زبان
  2. 2ـ خلاقیت و نوآوری
  3. 3ـ هنجار‌فرازی مبتنی بر «رسانندگی» و «زیبایی‌شناختی».

شاعرانی كه به رفتار فراهنجار با زبان اعتقاد دارند، به خاطر آنكه در یك تعامل مثبت و متقابل با زبان قرار گرفته‌اند، ضمن بهره‌گیری از تواناییهای زبان، در موارد ضرورت به پیرایش نهاد زبان از طریق اصلاح قواعد دستوری و مرمت و بازسازی قالبهای ادبی می‌پردازند، و در نهایت در نوزایش و تجدید حیات نهاد زبان، نقشی بزرگ را بر عهده می‌گیرند. ضمنا‌ً در شیوة رفتار فراهنجار با زبان است كه شاعر به آفرینش كلمات و تركیبات ادبی جدید دست می‌یازد.شاعر در این شیوة رفتاری به دنبال هنجارشكنی، هنجارگریزی و هنجارستیزی نیست، بلكه در اندیشة تكامل بخشیدن به هنجارهای موجود ادبی است. یعنی از جایی كه دیگران متوقف مانده‌اند، حركت خود را آغاز می‌كند و ادامه می‌دهد.

شاعر فراهنجار سنتهای ادبی را به نفع نوآوری و هنر مدرن، مصادره می‌كند و تكامل می‌بخشد.

رفتار شاعر فراهنجار با زبان بر پایة یك تئوری مدون ادبی (مانیفست ادبی) استوار است كه شعر را به فرا‌شعر تبدیل می‌كند.

تفکر خلاق

برای مثال «حافظ» و «نیما» هر یك در عصر خویش، در زمرة شاعرانی بوده‌اند كه با زبان رفتاری «فراهنجار» داشته‌اند. از همین رو ضمن ارج‌گذاری به میراث ادبی و حفظ قابلیتها و اصالتهای زبانی، و با الهام‌گیری از آثار شاعران متقدم و معاصر خویش، با خلاقیتی شگفت، به آفرینش هنری روی آورده‌اند و با بیانی هنری به آفرینش آثاری دست زده‌‌اند كه دیگران از خلق آنها عاجز بوده‌اند. آثار ادبی این گروه از شاعران در زمرة آثار ادبی «عالی» و «بسیار عالی» قرار می‌گیرد.

در زیر نمونه‌ای از رفتار هنجار‌فرازانة حافظ با زبان را به نمایش می‌گذاریم.

نمونه‌های از همین‌گونه رفتار با زبان توسط حافظ را، با هم می‌‌خوانیم:

شاه نعمت‌الله ولیمی گوید:

از دیر مغان آمد، ترسا‌بچه‌ای سرمست

بر دوش چلیپایی، خوش جام می‌ای در دست

و حافظ بیت بالا را این‌چنین باز‌سرایش كرده است:

در دیر مغان آمد، یارم قدحی در دست

مست از می و می‌خواران، از نرگس مستش مست

بیتی از خواجوی كرمانی:

دل در این پیرزن عشوه‌گر دهر مبند

كاین عجوزی‌ست كه در عقد بسی دامادست

و باز سرایش بیت بالا توسط حافظ:

مجو درستی عهد از جهان سست‌نهاد

كه این عجوزه عروس هزار داماد است

بیتی از یكی از معاصران حافظ:

كلبة احزان شود روزی گلستان غم مخور

بشكفد گلهای وصل از خار هجران غم مخور

و حافظ چه زیبا بیت بالا را بازآفرینی كرده است:

بوسف گم‌گشته باز آید به كنعان، غم‌مخور

كلبة احزان شود روزی گلستان، غم مخور

تفکر مستقل

همچنان كه اشاره شد، شاعران فراهنجار، هنجارشكن و هنجارستیز نیستند، بلكه «هنجار‌فراز» هستند، یعنی از جایی كه دیگران توقف كرده‌اند، حركت را آغاز می‌كنند و ادامه می‌دهند. برای مثال حافظ ادامه منطقی سعدی است. یعنی راهی را كه سعدی در غزل آغاز كرده بود، حافظ به كمال رسانید و یا در عصر خودمان می‌توان گفت كه شاملو ادامة منطقی نیماست و شاعرانی چون احمدرضا احمدی و سیدعلی صالحی، ادامة منطقی شاملو هستند.

اینكه شاعران فراهنجار، هنجارگریزی و هنجارشكنی نمی‌كنند، بلكه در صدد تكامل بخشیدن به هنجارهای ادبی عصر‌‌‌ ـ خود هستند، نكته‌ای است كه باید به آن توجه كرد. حتی نیما كه ما او را شاعری هنجارشكن می‌شماریم، بر روی این نظریه خط بطلان كشیده و خود را شاعری «هنجارفراز» معرفی كرده است، بخوانید:

  1. «من سعی می‌كنم به شعر فارسی وزن و قافیه بدهم. شعر بی‌وزن و قافیه، شعر قدیمیهاست، ظاهراً برخلاف این به نظر می‌آید. اما به نظر من، شعر در یك مصراع یا یك بیت، ناقص است ـ از حیث وزن ـ زیرا یك مصراع یا یك بیت نمی‌تواند وزن طبیعی كلام را تولید كند. وزن كه طنین و آهنگ یك مطلب معین است ـ‌ در بین مطالب یك موضوع ـ فقط به توسط «هارمونی» به دست می‌آید. این است كه باید مصراعها و ابیات، دسته‌جمعی و به‌طور مشترك، وزن را تولید كنند.»(نیما ـ‌ دربارة شعر و شاعری ـ‌ صص 98 ـ 99)

شاعرانی كه رفتار فراهنجار با زبان دارند، در رأس یك سبك ادبی جای می‌گیرند. مثلاً سعدی و حافظ در رأس سبك عراقی، صائب و بیدل در رأس سبك هندی و نیما و اخوان در رأس سبك نیمایی قرار می‌گیرند. حال اگر سبك عراقی را (مطابق با نظر مرحوم جلال‌الدین همایی) مشتمل بر سبك عراقی عالی، متوسط و ضعیف بدانیم، شاعرانی كه در این سبك رفتار فراهنجار با زبان دارند در ردیف شاعران عالی، و شاعرانی كه رفتار هنجار با زبان دارند شاعران متوسط و شاعرانی كه در این سبك رفتار فروهنجار با زبان دارند، در گروه شاعران ضعیف سبك عراقی جای می‌گیرند.

در ادامه این مقاله درباره جامعه و تعامل با شاعران فرا هنجار و ضرورت هنجار افزایی می خوانید.


نویسنده : رضا اسماعیلی