تبیان، دستیار زندگی
من از مدرسه ی علوی فارغ التحصیل شدم و بعد از فارغ التحصیلی در همان مدرسه مشغول به همکاری شدم ودر ضمن مشغول ادامه ی تحصیل در دانشگاه در رشته ی مهندسی ساختمان بودم و اصولاً احساس می کنم کار درآمدزا اغنا کننده ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ساخت مدرسه ،ساختن فردای بم

آقای بهفر

چند سالی است که نام بم ما را به یاد مصیبتی بزرگ و درد و غمی جانکاه می اندازد . ولی با گذشت سالها گرد فراموشی بر روی خاطرات بم نشست! اما برای آنکه بدانیم و بدانید هنوز هستند کسانی که پر توان و مصمم مرهمی بر داغی که روزگار بر دلها نهاده می گذارند ، به سراغ یکی از خیر اندیشان با صفا رفتیم که صحبت های گرم و دلنشینش ما را تحت تاثیر  قرار داد.

مهندس بهفر موسس مجتمع آموزشی پیام هدایت در شهر بم است که با هم پای صحبت های گرم وی می نشینیم:

- آقای مهندس بهفر باتشکر از اینکه وقتتان را به موسسه ی تبیان اختصاص دادید ، کمی از خودتان و زندگی تان بگوئید:

* من از مدرسه ی علوی فارغ التحصیل شدم و بعد از فارغ التحصیلی در همان مدرسه مشغول به همکاری شدم .

در ضمن به ادامه ی تحصیل در دانشگاه در رشته ی مهندسی ساختمان هم پرداختم .و بعد از فارغ التحصیلی به کار تعلیم وتربیت ادامه دادم . اصولاً احساس می کنم کار درآمدزا اغنا کننده نیست . تعلیم و تربیت چیز دیگری است .از اعضا  هیئت مدیره و امناء جامعه تعلیمات اسلامی نیز هستم. مؤسس و مدیرعامل موسسه فرهنگی و آموزشی  پیام هدایت تهران هم هستم.

بعد از انقلاب در مهرماه 58 جمعیت تعاون اسلامی تأسیس شد و مقام معظم رهبری هم در آن حضور داشتند و من هم با آن ها همکاری می کردم . کارهای جهادی را در مناطق محروم شروع کردیم . اولین جایی که فعالیت مان را شروع کردیم ، منطقه ی سیستان و بلوچستان بود. علت آن هم این بود که مقام معظم رهبری در سال های قبل از انقلاب در آن جا تبعید بودند و  فقر و محرومیت آنجا بیداد می کرد.

کار مجموعه،  تأسیس مدرسه و حوزه های علمیه بود. 57 مدرسه در نقاط عمدتاً محروم کشور ایرانشهر – خاشک - سنندج – بیجار – سقز – کامیاران – قصر شیرین و... ساخته شده است . من هم در این مجموعه همکاری می کردم. در  مدارسی که این مجموعه می سازد یک روحانی هم حضور دارد که کارش آموزش احکام به دانش آموزان است تا در کنار درس خواندن با مسائل دینی شان هم آشنا شوند . جالب است بدانید در بعضی مناطق دانش آموزان اهل سنت هم داریم که خانواده هایشان مایل هستند که در مدارس ما درس بخوانند ، چون این مدارس در شهرهای خودشان جزء مدارس موفق هستند.

آقای بهفر

- توضیحی در مورد  نحوه ی تاسیس مدرسه ی پیام در بم بیان کنید:

*مجموعه ی موسسه فرهنگی پیام هدایت در تهران به صورت مجتمع دایر است. در مراحل مختلف ما بچه ها را با مسائل اجتماعی به جهات مختلف درگیر می کنیم. بچه هایی که در یک خانواده راحت در حال زندگی اند باید بدانند که مثلاً اول ماه مبارک رمضان یک عده برای افطارشان در سر سفره چیزی ندارند. لذا به بچه ها می گوییم اگر امکاناتی دارند برای کمک به مستمندان بیاورند. که گاهی با کمک آنها اجناس توزیع می شود که آنها خودشان در شرایط قرار بگیرند و بدانند بعضی خانواده ها واقعا برای تهیه ی غذای روزانه هم مشکل دارند.

در زمان جشن نیکوکاری با کمک خود دانش آموزان صندوق های صدقه شان را باز و مبالغ را جمع می کنند و شمارش می نمایند و با کمک خودشان می برند تحویل کمیته امداد می دهند. قطره قطره جمع گردد... 

حالا این عدد خودش ماهیت مثبتی دارد ، ولی از این گذشته آثار تربیتی آن بر روی بچه ها هم مفید است.

بعد از زلزله ای که اتفاق افتاد ، خیلی از جاها  وسایل آوردند و  کمک کردند ، اگر خاطرتان باشد زمان سرما بود. بچه ها هم کمک کردند. همان هفته اول رفقا پیشنهاد دادند که بیایید یک کار فرهنگی انجام بدهیم .قرار شد ما اولیا را دعوت کنیم که برای کار فرهنگی کمک بگیریم .جلسه بسیار با شکوهی در سالن حوزه هنری مربوط به سازمان تبلیغات داشتیم.[پدرها و مادرها استقبال کردند. در آن جلسه رقمی تعهد شد که برای مدرسه سازی کمک بشود، آقایی هم آمد و خانه کوچکی داشت و گفت این را من می دهم برای این کار فرهنگی . به هرحال رقم کمی تعهد شد.

آقای بهفر

- چه شد که ساخت یک مدرسه تبدیل شد به مجموعه های دخترانه و پسرانه؟

* اول قصد ساخت یک مدرسه را داشتیم که بسازیم و به آموزش و پروش تحویل بدهیم و برگردیم. دوستان گفتند که اگر امکانات دارید بیایید مجموعه را اداره کنید. بعد فکر کردیم یک مدرسه ساختن و اداره آن کار ابتری است. زمانی خوب است که یک  مجتمع کامل داشته باشیم. استادی داشتیم می گفت قوطی کبریتی و محدود و بسته فکر نکنید. بزرگ فکر کنید. اگر هم کارتان خدایی باشد ، مال شما نیست و خداوند عنایت می کند.

لذا با این وصفی که همیشه در ذهن ما هست ، گفتیم اگر قرار است کاری بکنیم هم دخترانه باشد و هم پسرانه . دو مجتمع پسرانه و دخترانه داشته باشیم یعنی 6 واحد آموزشی. خوب اینها در مرحله فکر بود و امکانات و بودجه خاصی از ما نمی خواست ، رفتیم در منطقه ببینیم چه امکاناتی هست یک جلسه بزرگی تشکیل شد. مسئولین و معاون استاندار و فرماندار و مسئولین شهر همه آمدند. و قرار شد زمینی را شهرداری هدیه بدهد.

استادی داشتیم می گفت قوطی کبریتی و محدود و بسته فکر نکنید. بزرگ فکر کنید. اگر هم کارتان خدایی باشد ، مال شما نیست و خداوند عنایت می کند.

صورت جلسه ای تنظیم ش که زمین شهرداری اهدایی باشد و ما هم بسازیم . وقتی خواستیم شروع کنیم گفتند این جا مال زمین شهری است و باید بخرید. علی رغم آنکه صورت جلسه شده بود تحویل ندادند . در عین حال اقدام به خریداری کردیم.  جواز گرفتیم. برای 20 هزار مترمربع جواز ساختمانی برای ساخت گرفتیم. هر واحد ما حدود 3 هزار مترمربع مساحتش است، 3 واحد دخترانه و 3 واحد پسرانه – که هر کدام 1500 متر در یک طبقه و 3000 متر در دو طبقه بعلاوه زمین و امکانات یک سالن ورزشی هم در کنار پیش بینی شد با سالن سرپوشیده و سرباز برای استفاده 6 طبقه. در شروع هیچ کمکی صورت نگرفت نه از استانداری نه از شهرداری و  نه زمینی که صورت جلسه کردند.

- پس هزینه ی ساخت را از کجا تامین کردید؟

رفتیم به سمت خیرین و هیئت امنای مؤسسه پیام. مؤسسه طبق اساس نامه حالت وقف دارد . به گونه ای ثبت شده که هیچ یک از افراد هئیت امنا و موسسین سهمی از آنجا نخواهند داشت و اگر هم از پول خودشان بدهند از مالشان باید خارج کنند . حتی ورثه هم حق دریافت آن پول را ندارند . علی رغم این گونه بودن هیچ نوع کمکی نرسید. آمدیم سراغ آموزش پرورش. گفتند هر مقدار که بخواهید وام می دهیم. خوشحال شدیم و مکاتباتی کردیم . قول گرفتیم که هر مقدار بخواهیم وام بگیریم. اما اقدام کردیم چیزی نرسید. حتی در زمان وزارت جدید تا امروز هیچ کمکی دریافت نکردیم. بعضاً مشکلات زیاد ، افراد را به عقب می راند، اما به خاطر عدم عقب نشینی افراد کار تعلیم و تربیت را شروع کردیم. بلافاصله پیش بینی های لازم شد . از یک روحانی بسیار وارسته که در قم مشغول به تحصیل بودند دعوت کردیم و ایشان هم پذیرفتند و قبل از مهرماه  و چند ماه پس از زلزله در بم مستقر شدند. گفتیم که می خواهیم مدرسه را اول مهر دایر کنیم. همه ساختمان ها تخریب شده بود و حتی در حد یک اتاق مکانی نداشتیم. لذا رفتیم در کنار زمینی که دیده بودیم  به صورت کانکس کلاس هایی را پیش بینی کرده و روز اول مهر دانش آموز دختر و پسر سر کلاس نشاندیم. معلمینی را دعوت کرده و در کانکس مدرسه را دائر کردیم. خانواده ها شناخته شده بودند و در همان سال اول مراجعات بیش از ظرفیت

ما بود.

بچه های بم

-  معلم ها را از تهران بردید یا از شهر خودشان بودند؟

* از خود شهرستان بودند. فقط نیرویی که ما فرستادیم یک روحانی از قم بود و هنوز هم ایشان (آقای رضایی نژاد) آن جا هستند. ایشان روحانی جوان و با نشاطی است که همراه همسرشان که پزشک اند و در بیمارستان مشغول به کار اند، هنوز در بم مانده اند و با تلاش و جدیت و عشق و هیچ تعللی به کارشان ادامه می دهند.

کادر خوب شناسایی شد و کار شکل گرفت. مهرماه سال گذشته دانش آموزان داخل کلاس بودند و الان هم دخترانه و هم پسرانه در ساختمان نوساز مستقر هستند. روش کار مؤسسه این بود که ما فقط دانش آموز کلاس اول را ثبت نام کنیم . یعنی اولی ها بیایند به تدریج سال به سال به کلاس بالاتر برسند. الان دانش آموزان به کلاس پنجم رسیدند و حدود 700 نفر دانش آموز سر کلاس داریم.

- از مشکلاتی که دانش آموزان به لحاظ روحی پس از حادثه داشتند صحبت کنید؟

بر گرداندن آنها به وضعیت عادی خیلی سخت بود. حتی معلمانشان ! معلم هایی بودند که وقتی شروع به صحبت کردن می کردند می گریستند . حتی همین الان هم که  وقایع را به  خاطرم می آورم برایم تکان دهنده است. متأثر می شویم که چرا اینگونه شده و چرا ما و جامعه به اینها نمی رسیم. وضعیت  آنقدر ناراحت کننده بود که فردی که برای ما تعریف می کرد و اشک می ریخت. دختر بچه ای که اهل اینجاست می گوید رفتم به خانه عمویم و شب را آنجا خوابیدم و زلزله آمد. آمدیم بیرون (پدر مادر  در خانه مجاور بودند) دیدیم ساختمان خراب شده (خیلی ساده می گوید اما تکان دهنده است) گفتند آنها را بردند به بیمارستان. و خلاصه فهمید که پدر و مادر و خواهر و برادر زیر آوارند. صبح شد، رفتیم آنها را از  زیر آوار درآوریم .

روحیه ها حساس بود ، لذا باید فضا شاد می شد که آنها را از این حالت خارج کند. معلمین خوبی داشتیم بعضی ها متأثر بودند، اما خدا کمک کرد.

اساس کارمان این بود که بچه ها و خانواده ها را با اسلام آشنا کنیم. آن چیزی که می تواند درمان کند اسلام و اهل بیت علیهم السلام  است. با معنویت می شود مشکلات را حل کرد.

الحمدلله با برنامه هایی که داشتیم ، توانستیم به آن ها کمک کنیم .اساس کارمان این بود که بچه ها و خانواده ها را با اسلام آشنا کنیم. آن چیزی که می تواند درمان کند اسلام و اهل بیت علیهم السلام است. با معنویت می شود مشکلات را حل کرد. بر همین مبنا برنامه های مذهبی ای قرار دادیم.  نیمه ی شعبان را جشن گرفتیم . جشن عید غدیر را بر گزار کردیم . سعی کردیم جشن عادی ای در مدرسه نباشد .خواستیم در شهر حرکتی داشته باشیم. خانواده های مدارس در تهران را درگیر کردیم.  نقل و شکلات و... بسته بندی کردیم و برای بم فرستادیم. در شهر ایستگاه صلواتی گذاشتیم. خود بچه ها و خانواده ها مسئول کار شدند. این باعث مأنوس تر شدن بچه ها با اهل بیت علیهم السلام شد. همین که آن ها حس می کردند برای امام زمان علیه السلام کار می کنند آرامش بخش بود.

در بم نیز خانواده هایی که امکانات داشتند در تهیه ی شربت وغیره مشارکت کردند.

کتابی بسیار زیبا در ارتباط با امام زمان علیه السلام با یک CD و همراه شکلات ها در ادارات به کارمندان هدیه دادیم. امسال برای  روز 6 محرم برنامه ی عزاداری برای حضرت علی اصغر علیه السلام داریم.

استعدادهای نهفته در همه جا وجود دارد که مدرسه ی بم هم از آن مستثنی نیست . و سعی ما این است که با شناسایی این استعدادها ، آن ها را شکوفا کنیم . مثلا در این مدرسه دختر 10 ساله ای به نام هاینه السادات نورانی است که مجری یکی از برنامه های ما در تهران در سالن حسنیه ی ارشاد بود،  به قدری خوب از عهده ی این کار برآمد که باعث حیرت شد.

بچه های بم

- آیا برای آموزش بچه ها بر نامه های خاص ویژه ای داشتید؟

هدف ما این بود که انس با اهل بیت علیهم السلام در کنار تعلیم و تربیت انجام شود. جشن تکلیف و آموزش نماز در مدارس دخترانه و پسرانه برگزار شد. بچه ها به گونه ای تربیت شده اند که بدون وضو به مدرسه نمی آیند.

مدیر مدرسه می گفت: بچه ای را دیدم که با ورود به مدرسه اول وضو گرفت بعد سر صف رفت.

روحانی مدرسه می گفت: پدری به من زنگ زد و گفت من و همسرم نماز نمی خواندیم ولی دانش آموز شما من و مادرش را نمازخوان کرده است.

از همان سال اول ، دانش آموزان در سطح شهرستان رتبه های اول را کسب کردند. در زمینه ی سرود، اذان و...

الان از این مجموعه ، دانش آموزان به کلاس پنجم رسیده اند و سال دیگر 2 ساختمان برای راهنمایی احتیاج داریم. 2 تا هم برای دبیرستان.  باید پیش بینی کنیم و هر خیری که بتواند کمک کند ، کمک می طلبیم تا زودتر بتوانیم مدارس را بسازیم.

- خودتان چه خاطره ی ویژه ای دارید؟

* از دیدن بعضی دانش آموزان واقعاً متأثر می شدم. از صحبت دختری به نام الهام اکبری که همه ی خانواده اش را از دست داده بود گریه می کردم.  تهاجم فرهنگی و فکری، اعتیاد و مواد مخدر بیداد می کند و به راحتی در دسترس است.

بم وقتی ساخته می شود که فرهنگش ساخته شود.

از جهت فرهنگی دولت باید تلاش کند. من خودم علاقه مندم. به شهرهای اطراف بم سرزدم. آنها هم بسیار ضعیف اند. اگر دولت کمک کند دوست داریم در آنجا هم به کار  تعلیم و تربیت بپردازیم .

-با  کارهای خیری که انجام داده اید ، چه آثار و برکات معنوی ای در زندگی شخصی خودتان دیده اید ؟

*قطعاً عنایت خداوند را مکرر می بینیم. رحمت الهی بسیار است.

پسر من با رتبه بالای کنکور در دانشکده فنی تحصیل کرده است ، ولی بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی که همه به دنبال کسب درآمد هستند ، گفت  کار من تعلیم و تربیت است و به دنبال همین راه رفت. این عنایت خداوند است.

اینها ساده به دست نمی آید. نمی گویم توانستم بچه هایم را تربیت کنم! بدون عنایت خدا امکان پذیر نیست. زمانی به ما عطا می کند که برای او قدم برداریم ، برای اهل بیت علیهم السلام کاری بکنیم.

آخرین دختر من همیشه از همان 9 سالگی قبل از اذان بیدار می شد و نماز می خواند،  یک روز برای اذان بیدار نشد و نیم ساعت بعد از اذان برخواست ، اشک می ریخت که چرا زود بیدار نشده  ، اینها عنایت الهی است.

- قصد تأسیس دانشگاه غیر انتفاعی یا پژوهشگاه ندارید؟

*چرا برای بم در فکر هستیم ، بسیار استقبال هم شد.

در تهران برنامه ی تاسیس دانشگاه نداریم چون به اندازه ی کافی وجود دارد در آن مناطق اثر گذاری بیشتری دارد.

-نظرتان در مورد سایت تبیان ؟

*سایت بسیار  خوبی است که در بین نسل جوان بسیار استقبال شده است . انشاالله خدا توفیقتان بدهد.

 با تشکر و آرزوی توفیقات روز افزون برای شما

تبیان

مطلب مرتبط:

گزارش تصویری بچه های مدرسه پیام در بم

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.