تبیان، دستیار زندگی
ماجرای گرایش نثر فارسی به سبک اروپایی...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تاریخچه تطور نثر فارسی (6)

قرن سیزدهم

قلم

در قرن‌سیزدهم،اروپا به سرعتی تمام رو به پیشرفت بود و پیشرفت‌های آن، همه کشورهای اسلامی و آسیایی، مخصوصاً ایران را خیره کرده بود. ایرانی که همیشه از آغاز تاریخ در صف اول ملل متمدن بوده است و در سال [های] گذشته از کاروان تمدن باز پس مانده بود، این عقب افتادگی قهری و ناخواه را به حسرت و اسف می‌نگریست، به همین جهت بود که اگر دولت، توجّهی در جلب فرهنگ نوین نداشت، مردم خود تشنه و خواستار آن بودند. در این کار عباس میرزا نایپ السلطنه و میرزا ابوالقاسم  قائم مقام و بیش از همه میرزا تقی خان امیر اتابک اعظم و حاج میرزا حسین خان مشیرالدوله سپهسالار و صدراعظم و در مرحله آخر حاج میرزا علی خانه امین‌الدوله صدراعظم، موثر بوده‌اند.

نخستین اثر علمی که از زبان‌های اروپایی به فارسی ترجمه شده رساله‌یی در فن آبله کوبی است که محمد بن عبدالصبور خویی ترجمه کرده و در 1245 در تبریز چاپ سربی کرده‌اند.

نخستین اثر ادبی که انتشار یافته، تاریخ  پطر کبیر و شرل (شارل) دوازدهم است که در زمان محمد شاه، موسی جبرئیل نامی، دو کتاب معروف ولتر را از فرانسه ترجمه کرده و با تاریخ اسکندر که در زمان عباس میرزا ترجمه کرده بودند در 1263 چاپ سنگی کرده‌اند.

در 1268 مدرسه دارالفنون که نخستین آموزشگاه به روش آموزشگاه‌های اروپایی بود در طهران افتتاح یافت. نخستین شماره روزنامه منظم و دائمی به نام روزنامه وقایع انفاقیّه در روز جمعه پنجم ربیع الثانی 1267 در طهران انتشار یافت. پس از آن در شهرهای دیگر مانند تبریز و اصفهان نیز روزنامه منتشر شد. در هندوستان و ترکیه و مصر هم ایرانیان روزنامه‌هایی به زبان فارسی انتشار دادند. نخستین کتاب چاپی در تبریز در 1227 انتشار یافته است. بدین‌گونه صنعت چاپ که نخست در تبریز دایر شده بود، در طهران و سپس در اصفهان و مشهد و تدریجاً در شهرهای دیگر معمول شد، پس از طهران نخست در تبریز و سپس در اصفهان و پس از آن در برخی از شهرهای دیگر هم آموزشگاه‌هایی به روش آموزشگاه‌های اروپایی تاسیس کردند و اندک اندک آموزشگاه‌هایی مخصوص دختران، نخست در میان مسیحیان و سپس در میان یهود و زرتشتیان و سرانجام در میان مسلمانان در تهران تاسیس شد و رفته رفته در شیراز و اصفهان و تبریز و مشهد و شهرهای دیگر دنبال کردند.

قلم

در ادبیات و مخصوصاً در نثر، جنبشی که در قرن دوازدهم آغاز شده بود در این قرن به نتیجه رسید. باز شدن راه اروپا به ایران و سفرهایی که دانشمندان اروپایی به ایران کردند سبب شد که آثار مهمّی از دوره‌های پیش از اسلام تاریخ ایران کشف کردند و به زبان‌های اوستایی و پارسی باستان پهلوی پی بردند و خاورشناسی، در اروپا بسیار رواج گرفت و بدین‌گونه ایرانیان نیز به عظمت تاریخ پیش از اسلام خود پی بردند.

همین‌ توجّه سبب شد که روح ملیّت در ایران نیرو گرفت و حتّی در ادبیات وارد شد. نخستین نتیجه آن بود که چند تن از تندروان متعصّبان درصدد برآمدند کلمات تازی را از زبان فارسی بیرون کنند. این جنبش از زمان‌های بسیار قدیم و چنانکه گذشت لااقل از قرن چهارم هجری در ایران پیدا شده است و چنانکه اشاره کردم، اسماعیلیه و فرق شعوبیه درین کار دست داشته‌اند و به همین جهت نخست ابن سینا و ابوالریحان بیرونی بدین کار دست زده‌اند و پس از ایشان ناصر خسرو و سپس افضل الدین کاشانی در قرن هفتم اقدام بسیار مهمّی کرده و در قرون بعد نیز جسته جسته هوا خواهانی در میان دانشمندان ایران بوده‌اند از آن جمله  در قرن نهم علامه جلال‌الدین دوانی گاه‌گاهی به فارسی سره و پیراسته از زبان تازی چیز نوشته است.

در قرن سیزدهم، در نتیجه پیدا شدن این اندیشه‌ها، این سلیقه در ایران نیرو گرفت.

نخست یغمای جندقی شاعر معروف بدین کار دست زد و نامه‌هایی بدین روش می‌نوشت ولی نخستین اثر مستقلّی که درین زمینه داریم کتاب نامه خسروان تألیف جلال‌الدین میرزا قاجار پسر فتحعلی شاه است که شاعر باذوق دانشمندی هم بوده و مجلّدات سه گانه این کتاب را از 1285 تا 1288 در طهران چاپ کرده است و این کتاب، مختصری از تاریخ ایران از آغاز تا پایان دوره زند است.

پس از آن در 1300 میرزا رضاخان افشار بکشلو، کتابی در انشای فارسی به نام: پروز نگارش پارسی در استانبول چاپ کرده است و سپس میرزا نصرالله بن محمد حسین خوشنویس اصفهانی متخلّص به فدایی که در حیدرآباد دکن بوده، کتابی در پنج جلد که مجلّد پنجم آن فرهنگ است در تاریخ هندوستان به نام داستان ترکتازان هند در 1307 انتشار داده است. مرحوم پدرم نیز این روش را در دیباچه پزشکی نامه و نامه زیان‌آموز تألیف خود به کار برده است.

در آن زمان، این کار را از مظاهر میهن پرستی و ایران دوستی می‌دانسته‌اند، ولی در نتیجه نیک‌اندیشی و سادگی، متوجّه این مسئله نبوده‌اند که شیّادی جعّال، کتابی سراپا نادرست و ساختگی به نام نادرست دسانیر جعل کرده و انتشار داده و زبانی پیش خود اختراع کرده و از زبان‌های قدیم ایران وانمود کرده است و آیندگان آن را باور کرده و کلمات این زبان را درست و اصلی دانسته و در آینده ضبط کرده وبه کار برده‌اند و حال آنکه قطعاً این زبان هرگز و در هیچ‌جا به کار نرفته است.

قلم

این نویسندگان قرن سیزدهم هم گرفتار این خطای فاحش که در آن موقع هنوز کسی متوجّه آن نشده بود، بوده‌اند. این تعصّب در جعل تاریخ نیز راه بافته و کسی که بیش از همه گرفتار عواقب زشت آن شده، میرزا عبدالحسین سیرجانی، معروف به میرزا آقا خان کرمانی است که از شدّت تعصّب و ایران‌دوستی که همیشه در نهاد او زبانه‌زن و شراره افکن بوده است در کتاب‌های خود و مخصوصاً در آیینه اسکندری، برای مبالغه در عظمت ایران پیش از اسلام توجیهات ناروا و نادرست کرده است.

درین دوره تألیف کتاب‌های علمی به زبان تازی، تقریباً متروک شده و تنها گاه‌گاهی برخی از کتاب‌های دینی را به زبان عرب تألیف کرده‌اند و پیداست علوم جدید که از زبان‌های اروپایی گرفته شده دیگر مردم ایران را از علوم قدیم که بیشتر به زبان تازی نوشته‌‌اند بی‌نیاز کرده است.

درین دوره، بسیاری از اندیشمندان و راهنمایان سیاسی و اجتماعی بدین اندیشه افتاده‌اند که معایب خط‌ کنونی را بر طرف کنند. پیروان این عقیده به سه دسته منقسم شده‌اند:

  1. برخی معتقد بوده‌‌اند که خطّ کنونی را باید اصلاح کرد و اعراب را در کلمه وارد کرد و حروف متشابه را از میان برد.
  2. دسته دوم معتقد بوده‌اند که خطّ تازه‌یی باید اختراع کرد و این دسته نیز به دو گروه، تقسیم می‌شده، برخی از روی خطّ تازی خط جدید اختراع کرده‌اند، و برخی از روی خطّ لاتین.
  3. دسته سوم معتقد بوده‌اند که باید خطّ لاتین را یا بی‌آنکه تصرّفی بکنند و یا با تصرّفات در زبان فارسی به کار برند.

در برابر این سه دسته که شماره آنها بیشتر بوده، عدّه معدودی هم عقیده داشته‌اند که باید خطوط قدیم ایران مانند خط اوستا و خط پهلوی و غیره را دوباره در زبان فارسی به کار برد.

در ادبیات قرن سیزدهم، عده‌یی از نویسندگان بوده‌اند که دست به زبان‌های اروپایی نداشته و ازادبیات اروپا تقلید نکرده‌اند. برخی دیگر بالعکس، پیرو ادبیات اروپا بوده‌‌اند.

کسانی که از ادبیات اروپایی پیروی نکرده‌‌اند:

حاج میرزا معصوم نایب الصّدر شیرازی، میرزا ابوالقاسم ذهبی شیرازی متخلّص به «راز»، شیخ مفید داوری شیرازی، وقار شیرازی، حاج میرزا حسن صفی علی‌شاه، حاج محمد کریم خان کرمانی، حاج ملاهادی سبزواری، میرزا فضل‌الله خاوری شیرازی، حاج میرزا حسن خان فسایی، یغمایی جندقی، قاآنی شیرازی، فتح‌الله خان شیبانی، آقا علی‌اکبر بیدل شیرازی، میرزا محمد صادق همای مروزی، رضاقلی خان هدایت‌الله باشی امیرالشعراء، سید جمال‌الدین افغانی، میرزا محمد تقی سپهر لسان الملک، امیر عبدالرحمن‌خان امیر افغانستان، علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، فرهاد میرزا معتمدالدوله، محسن میرزا میرآخور، حسنعلی خان امیرنظام گروّسی، میرزا جعفر حقایق نگار خورموجی، آقا محمد حسن زنوزی، آقا محمد علی مذهّب اصفهانی، سنگلاخ تبریزی، اقا علی مدرّس، آقا محمد ابراهیم نوّاب، حاج میرزا علیخان امین‌الدوله، محمد تقی خان حکیم، میرزا طاهر وقایع نگار، حاج‌ میرزا جانی کاشانی، جوهری خراسانی، ماه شرف خانم مستوره کردستانی، میرزا علیرضا شهره، آقا محمد مهدی ارباب اصفهانی، حاج میرزا عباس ایروانی متخلّص به فخری، و معروف به حاج میرزا آقاسی صدراعظم محمدشاه، سید جعفر کشفی، بهمن میرزا بهاءالدوله، شیخ ضیاءالدین خالد مجددی نقشبندی، حاج‌ میرزا محمدخان مجددالملک، جهانگیر میرزا، نادر میرزا و نایب الصّدر تبریزی بوده‌اند.

قلم

کسانی که از ادبیات اروپا متأثر شده‌اند:

میرزا آقا خان کرمانی، میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله، محمدحسن‌خان صنیع‌الدوله و اعتماد السلطنه، میرزا حبیب اصفهانی، میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی، حاج زین‌العابدین مراغه‌یی، میرزا یوسف خان مستشارالدوله، حاج میرزا عبدالغفّار نجم‌الدوله، میرزا محمدحسین فروغی ذکاءالملک را باید از پیشروان این دسته شمرد.

روزنامه‌هایی حبل المتین در کلکته و حکمت و ثریّا در مصر و سروش در استانبول در میان نویسندگان قرن سیزدهم و این دسته از ادبیان، نفوذ فوق‌العاده داشته‌اند.

در این زمان میرزا فتحعلی آخوندوف در تفلیس به زبان ترکی و به تقلید مولیر و گوگول و آستروسکی، نویسندگان معروف روسیه، چند کمدی نوشته و در تفلیس بازی کرده بودند.

میرزا جعفر قراجه داغی که در وزارت عدلیه آن زمان، کار می‌کرده، هفت قطعه ازین کمدی‌ها را به فارسی ترجمه کرده و در سال‌های 1288و 1290 و 1291 قمری در طهران، انتشار داده است. انتشار این  ترجمه‌ها تاثیر فوق‌العاده‌یی در ادبیات آن روزگار، داشته است.

کتاب دیگری که درین دوره، بسیار موثر واقع شده ترجمه کتاب حاج بابا اصفهانی از جیمزموریه نویسنده معروف انگلیسی است که بهترین ترجمه آن از میرزا اسمعیل طهرانی، متخلّص به حیرت است که ساکن هندوستان بوده است. مترجم این کتاب منتهای زیردستی را در نقل آن به زبان فارسی به کار برده است و گذشته از آن ترجمه‌های حاج محمد طاهرمیرزا را از رمان‌های معروف الکساندر دوما پدر و ترجمه‌های اعتمادالسلطنه و دکتر خلیل خان ثقفی اعلم‌الدوله و میرزا ابوتراب خان نظم‌الدوله و دیگران نیز درین زمینه یاری بسیار کرده‌اند.

چندی بعد هم کتاب‌های متعددی که حاج علیقلی خان سردار اسعد بختیاری، وسیله ترجمه و چاپ آنها را فراهم کرده، کاملاً ایرانیان را به افکار و ادبیات اروپا آشنا کرده‌‌اند.

در همین زمان، نویسنده معروف جرجی زیدان که از نصارای لبنان بوده و در مصر می‌زیسته است. گذشته از مجلّه معروف الهلال، کتاب‌های متعدد در مسائل تاریخی و تحقیقی انتشار داده و هر سال یک رمان ضمیمه مجلّه خود شامل یکی از ادوار تاریخ اسلام منتشر می‌کره است و در همان زمان، عبدالحسین میرزا قاجار برخی ازین داستان‌ها را به فارسی نقل کرده است و پس ازو دیگران نیز مجلّدات دیگر را ترجمه کرده‌‌اند و این ترجمه‌ها نیز در پرورش ذوق ادبی ایران، بسیار موثر بوده‌اند.

قلم

کتاب دیگری که نفوذ فوق‌العاده بخشیده، سه مجلّد سفرنامه ابراهیم بیگ از حاج زین‌العابدین مراغه ای ساکن استانبول است که بی‌نام مولّف انتشار یافته و گذشته از آنکه حقّ میهن‌پرستی را در ایران پرورش داده، در ایجاد سبک ادبی جدید هم بسیار موثر بوده است.

میرزا ملکم خان ناظم‌الدوله، از ارمتیان جلفای اصفهان و موسس لژ فراماسونری در ایران، در مدّت اقامت در لندن، گذشته از روزنامه‌ قانون که مدّتی انتشار داده، رسائل اجتماعی و سیاسی کوتاه نیز گاهی بی‌امضا، و گاهی با امضا چاپ کرده است و درین رسایل به واسطه اینکه زبان مادری وی فارسی نبوده قهراً بسیار ساده و روان و به اصول محاورات چیز نوشته و این سبک در میان نویسندگان آن زمان، بسیار پسندیده افتاده و همیشه آرزوی برخی از نویسندگان بوده است که مانند وی بنویسند. همین نفوذ را انشای بسیار ساده و روان میرزا عبدالرحیم طالبوف داشته است.

ادامه دارد...


نویسنده : سعید نفیسی