اتمام و اكمال دین یعنی چه؟

یكى از مراحلى كه قرآن یأس كفار را اعلام مىكند روز غدیر است. زیرا هنگامى كه مشركان مشاهده كردند مردى كه از نظر علم و تقوا و قدرت و عدالت بعد از پیامبر در میان مسلمانان بىنظیر بود به عنوان جانشینى آن حضرت انتخاب شد و از مردم براى او بیعت گرفت، یأس و ناامیدى نسبت به آینده اسلام آنها را فرا گرفت و دریافتند كه این دین و آئین ریشهدار و پایدار است.
غدیر یكى از روزهاى بسیار مهم در تاریخ زندگى پیامبر اسلام، بلكه مهمترین حادثه در تاریخ اسلام است. زیرا روزى است كه پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) امیرالمؤمنین على(علیه السلام) را رسماً براى جانشینى خود تعیین كرد؛ كفّار در میان امواج یأس فرو رفتند، زیرا آنها انتظار داشتند كه آئین اسلام قائم به شخص باشد و با از میان رفتن پیامبر اوضاع به حال سابق برگردد و اسلام به تدریج برچیده شود، چنانكه در جنگ احد وقتى كه پیامبر(صلی الله علیه و آله) مجروح شد و عدّهاى شایعه كردند كه آن حضرت كشته شد. شیوع این خبر باعث ایجاد امید و اثر مثبت در كفار و مشركان و تزلزل در میان مسلمانان گردید به گونهاى كه عدّهاى به سرعت از میدان جنگ خارج شدند، آیهاى نازل شد كه آن آیه حكایت از این حقیقت دارد كه دین اسلام قائم به شخص نیست بلكه آئینى است كه تا ابد جاودان خواهد ماند. از این رو فرمود: «و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم على اعقابكم و من ینقلب على عقبیه فلن یضرّالله شیئاً و سیجزى الله الشاكرین؛(1) محمّد(صلی الله علیه و آله) تنها فرستاده خداست.
پیش از او هم فرستادگانى بودند كه از دنیا رفتند اگر او بمیرد یا كشته شود باید شما سیر قهقرایى كنید و به آئین بتپرستى برگردید؟ آنها كه به عقب برگردند و به دوران كفر و بتپرستى باز گردند تنها به خود زیان مىرسانند نه به خدا زیرا با این عمل تنها سعادت خود را از بین برده و گرفتار شقاوت مىشوند و خدا كوشش شاكران را پاداش مىدهد.»
در واقع خدا با نزول این آیه به همه جهانیان از جمله به مسلمانان توجه مىدهد كه اسلام قائم به فرد و شخص نیست از این رو همگان باید بدانند اسلام ماندنى است.
یكى از مراحلى كه قرآن یأس كفار را اعلام مىكند روز غدیر است. زیرا هنگامى كه مشركان مشاهده كردند مردى كه از نظر علم و تقوا و قدرت و عدالت بعد از پیامبر در میان مسلمانان بىنظیر بود به عنوان جانشینى آن حضرت انتخاب شد و از مردم براى او بیعت گرفت، یأس و ناامیدى نسبت به آینده اسلام آنها را فرا گرفت و دریافتند كه این دین و آئین ریشهدار و پایدار است. از این رو قرآن فرمود: «الیوم یئس الذین كفروا من دینكم فلا تخشوهم واخشون... .(2)»
امروز كفار از دین شما ناامید شدند، اول باید دید طمع كافر چه بود و حد و مرز آن چه اندازه بوده است تا معلوم شود كه امروز چه حادثهاى اتفاق افتاد كه توانست مخالفان اسلام را با تمام گستردگى آن و دشمنى آنان با كمال شدتش مأیوس و ناامید كند وقتى اسلام ظهور كرد، كافران اعم از مشركان و یهودیان و مسیحیان به مبارزه با آن برخاستند زیرا آیین و دین خود را بر حق مىدانستند و روى تعصب و رسوبات جاهلى شرك را صحیح مىدانستند و سرانشان براى منافع مادیشان در حفظ آن مىكوشیدند و به یكدیگر مىگفتند بروید بتها را حفظ كنید، براى آنها در مقابل مشكلات صبر كنید كه بتپرستى و حفظ بتها امرى است كه روى آن تصمیم گرفته شده است همان طورى كه خداوند درباره امور مهم مىفرماید: انّ ذلك من عزم الامور؛(3) یعنى كارى است كه باید درباره آن تصمیم گرفت.
یهودیان و مسیحیان هم دین خود را الهى و بر حق مىدانستند و مىگفتند: «لن یدخل الجنة الامن كان هوداً او نصاراً .»(4)
از این رو گاهى رسول خدا را دیوانه و گاهى ساحر و گاهى كاهن و گاهى شاعر مىخواندند در واقع آنها بر دو كار تصمیم گرفته بودند.
1- آیین خود را حفظ كنند از این رو مىگفتند بروید و دین خود را حفظ كنید.
2- از طرفى تلاش مىكردند تا اسلام را به هر وضعى است نابود كنند: «یریدون ان یطفئوا نور الله بافواههم(5)؛ تلاششان این بود كه نور خدا را خاموش كنند و براى خاموش كردن نور الهى هم مشركین نقش داشتند و هم كافران اما خداوند نورش را تمام مىكند، آنها مىخواستند دین شما را از شما بگیرند. با این كه كافران و مشركان مىخواستند با به سازش كشاندن پیامبر و برافروختن شعله جنگ و خاموش كردن نور الهى، دین را از بین ببرند اما در روز عید غدیر حادثه مهمى رخ داد كه كافران مأیوس شدند و آن نصب على(علیه السلام) به عنوان ولى و جانشین پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود زیرا آنها على(علیه السلام) را شناخته بودند كه او كیست و چه مىكند و چه مىگوید، از این رو با روى كار آمدن على(علیه السلام) آن طمع خام به یأس مبدّل شد.
منشأ یأس كفّار آن است كه با نصب على(علیه السلام) دین داراى ولى و قیّم شد. دین از این كه به شخص قائم باشد خارج و به معصوم متكى شد، در عصر پیامبر حفظ دین بر عهده پیامبر(صلی الله علیه و آله) است و بعد از ارتحال آن حضرت بر عهده اهل بیت (علیه السلام) خواهد بود.
بعد از بیان این مطلب خداوند به مسلمانان فرمود: از كفار نترسید و از من بترسید یعنى خطرى از ناحیه كفّار شما را تهدید نمىكند و اگر خطرى است از ناحیه خودتان هست. زیرا خداى سبحان وضع هیچ قومى را دگرگون نمىكند جز آن كه خودشان در خویشتن خویش دگرگونى ایجاد كنند «انّ الله لا یغیّر ما بقوم حتى یغیّروا ما بانفسهم.»(6) اگر این تحول در ملتی ایجاد شده و خدا ترس شدند همگان از آنها مىترسند و آن هم عالم شدن است «انّما یخشى الله من عباده العلماء.»(7)
در تفسیر على ابن ابراهیم آمده است كه یأس كفار براى آن است كه ولایت امیرالمؤمنین على ابن ابیطالب (علیه السلام) نازل شده است.(8)
اجراى عدالت توسط رهبر سبب یأس دشمن
حضرت على(علیه السلام) در نهج البلاغه فرمود: اگر رهبر سیاسى نصب شد كه رابطه او با مردم بر اساس قسط و عدل باشد. هم مردم حقشان را اداء كنند و هم والى قسط و عدل را رعایت كند چنین نظامى ماندنى است و دشمنانى كه طمع در نابودى و براندازى آن نظام را داشته باشند ناامید و مأیوس خواهند شد. (9)
در بیان حقوق الهى بزرگترین حق، حق رهبر بر مردم و حق مردم بر رهبر است، حق واجبى كه خداى سبحان بر دو گروه لازم شمرده و آن را عامل پایدارى پیوند ملت و رهبر و عزت دین قرار داد.
پس رعیت اصلاح نمىشود جز آن كه زمامداران اصلاح گردند و زمامداران اصلاح نمىشوند جز آن كه رعیت و مردم درست كار باشند.
آنگاه كه مردم حق رهبرى را ادا كنند و زمامدار، حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزّت مىیابد و راههاى دین پدیدار و نشانههاى عدالت برقرار و سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) پایدار گردد پس روزگار اصلاح شود و مردم در تداوم حكومت امیدوار و دشمن در آرزویش مأیوس مىشود.»
الیوم اكملت لكم دینكم
در روز غدیر با نصب على ابن ابیطالب (علیه السلام) دین كامل شد زیرا رهبرى پیدا كرد كه هم دینشناس است و هم عادل و معصوم است و هم دین را در همه ابعاد زندگى فردى و اجتماعى اجرا مىكند. امام باقر(علیه السلام) فرمودند:
دین داراى پنج پایه است: 1- نماز 2- زكات 3- حج 4- روزه 5- ولایت. از حضرت سئوال شد كدام یك از این پنج پایه ارزشمندتر است؟ فرمود: ولایت با فضیلتترین و با ارزشترین آنهاست و براى این كه كسى خیال نكند كه ولایتى كه افضل بناهاى اسلام است به معناى محبت و اعتقاد به حقانیت اهلبیت و یا ولایت تكوینى است فرمود: ولایت كلید و مفتاح همه آنها و والى دلیل بر آنهاست.(10)
یعنى ولایت به معناى حكومت و زعامت سیاسى است و آن كه زعامت سیاسى جامعه را بر عهده دارد والى مسلمین است. او چون دینشناس و دینباور و متین و مفسّر دین و مجرى حدود آن و مدافع حریم است؛ كلید دین است. و اگر دین داراى ولىّ و قیّمى با اوصاف گذشته باشد مقوّم دین و موجب كمال دین است، ناگفته نماند كه دین اسلام در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز كامل بود زیرا در آن زمان قیّم و شارح و مبیّن دین و عامل و مجرى حدود و مدافع آن شخص آن حضرت بوده است و بعد از ارتحال آن حضرت این شئون برعهده خلیفه آن حضرت است و این خلیفه باید با مستخلف عنه سنخیّت و هماهنگى داشته باشد و لذا جانشین رسول خدا از مقام عصمت برخوردار بود تا بتواند با برخوردارى از این ویژگى به تفسیر معصومانه وحى و اجراى آن بپردازد.
مراد از كمال دین
واژه كمال در لغت مقابل نقص به كار مىرود و هنگامى چیزى بدان متصف شود كه هدف مورد نظر را بر آورده نماید بنابراین تعیین دقیق حد و مرز معناى آن وابسته به هدفى است كه از متعلق آن مد نظر است.
هنگامى كه این واژه براى دین به كار مىرود اول باید هدف آورنده آن را شناخت. قدر جامع و مشترك همه ادیان الهى كه همان دین پذیرفته شده در نزد خداى سبحان است، اسلام است؛ ان الدین عندالله الاسلام(11)؛ و اگر كسى غیر از آن دینى را انتخاب كند پذیرفته نخواهد شد و من یتبغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه.(12)
و معناى دین در واقع تسلیم و انقیاد و فرمانبردارى در برابر خداى سبحان و فرمانهاى اوست و به عبارت دیگر دین در لغت به معناى خضوع و انقیاد در برابر برنامه و مقررات معیّن مىآید و در قرآن به معناى مجموعه معارف و احكام و مقرراتى اطلاق شده كه از جانب خداى سبحان نازل گشته تا برنامه زندگى بندگان باشد و مردم نیز باید در برابر آن مقررات و معارف تسلیم و منقاد باشند و دین در قرآن به كمال وصف شده است و حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز آن را به كمال وصف كرده است. از جمله در خطبه 86 فرمود: خداى سبحان كتاب و قرآن را بر شما نازل كرد كه بیانگر همه چیز است و تمام امورى كه به هدایت و سعادت و نجات انسانها مربوط است در آن بیان شده است و پیامبر را آن مقدار در میان شما عمر داده كه براى شما و او دینى را كه مورد رضاى اوست و در كتاب آسمانىاش نازل كرده كامل نماید و بر زبان پیامبرش اعمالى را كه بر شما لازم بود رسانده است.(13)
در خطبه 18 نیز در جواب كسانى كه آراى متفاوت ارائه مىنمایند فرمود: ام انزل الله دیناً تاما فقصّرالرسول عن تبلیغه و ادائه و الله سبحانه یقول: ما فرطنا فى الكتاب من شىء و فیه تبیان لكلّ شىء؛ آیا خدا دین كاملى نازل كرده است ولى پیامبر در تبلیغ و اداء آن كوتاهى نموده است حال آ نكه خداى متعال مىفرماید: ما چیزى در قرآن فروگذار نكردیم و در قرآن بیان همه چیز آمده است.
بدیهى است هیچ مسلمانى این احتمال را درباره پیامبر نمىدهد كه او در تبلیغ و اداء رسالت خود كوتاهى كرده باشد چرا كه در تبلیغ و اداى وحى معصوم است بنابراین در تبلیغ رسالت و وحى الهى كوتاهى نكرده است.
با توجه به این كه دین خدا كامل است و در روز غدیر به كامل بودن خبر داده است لازم است بدانیم كه كمال دین تنها به بیان احكام الهى نیست بلكه این دین به مبیّن و شارح معصوم و مجرى معصوم دارد كه هم دین را به طور صحیح بیان كند و هم از تحریف و ایجاد بدعت در دین جلوگیرى نماید و هم آن را به طور صحیح و كامل اجراء نماید و این، تحقق پیدا نمىكند جز این كه پیامبر مسئول این وظیفه مهم را مشخص نماید و از این رو در روایات، كمال دین را به ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) مىداند و این امر در روز عید غدیر خم تحقق پیدا كرده است.
پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: «یوم غدیر خم افضل اعیاد امتى و هو الیوم الذى امرنى الله تعالى ذكره فیه بنصب اخى على ابن ابیطالب (علیه السلام) علماً لامتى یهتدون به من بعدى و هو الیوم الذى اكمل الله فیه الدین و اتمّ على امتّى النعمة و رضى بهم الاسلام دیناً؛(14) روز غدیر خم از با فضیلتترین عیدهاى امت من است و آن روزى است كه خداى سبحان به من امر كرد تا برادرم على را به عنوان نشانه امتم منصوب كنم تا آنها بعد از من به وسیله وى هدایت شوند و این روز همان است كه دین در آن كامل شده و نعمت بر امتم تمام گردید. و اسلام به عنوان دین براى آنها پسندیده شده است.»
در حدیث دیگرى امام رضا(علیه السلام) فرمود: «و امرالامامة من تمام الدین(15)؛ تمام و كمال دین به امر امامت است.» سرّ آن همان است كه گفته شد، امام هم این را تبیین مىكند و هم از تحریف آن جلوگیرى مىنماید و هم نمىگذارد در دین بدعت ایجاد شود و هم دین را درست اجرا مىكند.
و اتممت علیكم نعمتى

خدا در روز عید غدیر نعمت خود را بر امت مسلمان به اتمام رساند و آئین اسلام به تكامل نهایى خود رسید. زیرا بدون تعیین جانشینى براى پیامبر و بدون روشن شدن وضع آینده مسلمانان این آئین به تكامل نهایى نمىرسد.
بر اساس این آیه دین نعمتى است كه روابط انسان را با خلق و خالق و نظام هستى تنظیم مىكند و زمینه عبادت و عبودیت را براى او فراهم مىسازد و با انتخاب جانشین براى پیامبر این نعمت ویژه و مطلق الهى به مرحله پایانى خود مىرسد و با نصب على(علیه السلام) به عنوان جانشین، اسلام نیز به كمال لازم خود رسیده است.
و رضیت لكم الاسلام دینا
اسلام را به عنوان دین نهایى براى شما پذیرفتم یعنى روز غدیر روزى بود كه اسلام با تكمیل برنامههایش به عنوان آیین نهایى از طرف خداوند پذیرفته شده است و با توجه به این كه در این روز على(علیه السلام) به عنوان جانشین پیامبر منصوب شد روشن مىشود كه نعمت الهى بدون جهت یافتن با رهبرى الهى تمام و مرضىّ خدا نیست.
خداى سبحان در سوره نور كه پیش از سوره مائده بر پیامبر نازل شده است فرمود: «وعدالله الذین آمنوا منكم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فى الارض كمااستخلف الذین من قبلهم و لیمكنّن لهم دینهم الذى ارتضى لهم ولیبدّلنّهم من بعد خوفهم امناً(16)؛ خدا به آنهایى كه ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند وعده داده است كه آنها را خلیفه خدا در روى زمین قرار دهد، همان طور كه پیشینیان آنان را چنین كرد و نیز وعده داد آئینى را كه براى آن پسندیده است مستقر و مستحكم گرداند و بعد از ترس به آنها آرامش بخشد.»
بر اساس این آیه خداى متعال به مؤمنان و كسانى كه عمل صالح انجام دهند وعده داده است كه آئینى را كه پسندیده است در روى زمین مستقر مىسازد و زمانى اسلام در زمین مستقر و ریشهدار شد كه با ولایت توأم شده است.
اگر در این آیه به مؤمنان وعده داده است كه سه ویژگى به افراد با ایمان اعطاء مىكند و آن خلافت در روى زمین و امنیت و آرامش براى پرستش پروردگار و استقرار دینى كه مورد رضاى خدا مىباشد با وعدهها در روز عید غدیر با نصب على (علیه السلام) و با نزول آیه اكمال دین جامه عمل پوشیده است زیرا در این روز نمونه كامل فرد با ایمان و عمل صالح یعنى على ابن ابیطالب (علیه السلام) به جانشینى پیامبر مبعوث شده است.
نتیجهگیرى
با توجه به مجموع مطالبى كه در رابطه با آیه اكمال دین مطرح شده روشن مىشود كه امامت و ولایت از اركانى است كه با تحقق آن، هم كفار مأیوس مىشوند و هم دین كامل مىگردد و هم نعمت خدا به پایان مىرسد و هم دین اسلام به عنوان دین پسندیده مرضىّ خدا قرار مىگیرد. بنابراین پذیرش امامت و ولایت به عنوان امرى اعتقادى از اهمیت فوق العادهاى برخوردار است كه همگان باید آن را بپذیرند و به آن ایمان پیدا كنند.
پىنوشتها:
1. سوره آل عمران، آیه 144.
2. سوره مائده، آیه 3.
3. سوره لقمان، آیه 17.
4. سوره بقره، آیه 111.
5. سوره توبه، آیه 32.
6. سوره رعد، آیه 11.
7. سوره فاطر، آیه 28.
8. تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 587.
9. نهج البلاغه، خطبه 216.
10. اصول كافى، ج 2، ص 18.
11. سوره آل عمران، آیه 19.
12. همان، آیه 85.
13. نهج البلاغه، خطبه 86.
14. تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 589.
15. همان.
16. سوره نور، آیه 55.
