تبیان، دستیار زندگی
سپیده دم که زمشرق دمید مهر منیر ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

غدیریه

امام علی علیه السلام

سپیده دم که ز مشرق دمید، مِهرِ منیر
درآمد از درم، آن ماهِ آفتاب ضمیر
سپس به خاطر آکنده از نشاط و سرور
که هان، زمان سرور است و خیز و جام بگیر
مگر زشادی امروزت، آگهی نبود؟
که در کمندِ غمی پای بند، چون نخجیر
مگر تو را نبود آگهی که تافته است
به روی خلق جهان، آفتاب صبح غدیر
ز جای خیز، بساطِ طربِ مهیّا کن

که در نشاط شباب اندر است، عالم پیر

صباح عید غدیر است و، عالمی سرمست
به وجد و حال گذارد زمان، غنّی و فقیر
صباح عید غدیر است و، باز بگشودست
به رویِ خلق جهان، بابِ عیش ربّ قدیر
خود آگهی که به روزی چنین، رسول خدا
بخواند ابن عَمِ خویش را، به خلق امیر
خود آگهی که شد اندر غدیر خم ظاهر
مقام سید ابراز، بر صغیر و کبیر
علی شهنشه مُلک فتوّت و تقوی
علی به کشور دانش، ملیکِ تاج و سریر

شهی که صوت مدیحش، به گوش اهل جهان

چنان خوشست، که اندر مذاق کودک شیر
شهی که تا به ابد، وصف او نتوانند

شوند گر، ز ازل کاینات جمله دبیر

بدین نشاط، چنین خاطرم به وجد آمد
که هیچ می نتوان کرد، شرح آن تحریر
بدین چکامه نمودم سرورِ جان اظهار
ولی یکی ز هزار است، روگشای ضمیر
«ذکایی» از مدد فضل اوست، برخوردار
از آن به قوّت طبع است، در زمانه شهیر
شها، جهان جفا پیشه مکدر دارد
دل مرا، که ز انوارِ مهر توست مُنیر
فکارم از غمِ دوران، عنایتی فرما
فکنده محنتم از پا، ز لطف دستم گیر


نعمت الله ذکایی بیضایی