تبیان، دستیار زندگی
عصیان خلایق از چه صحرا صحراست در پیش عنایت تو یك برگ گیاست هرچند گناه ما كشتى كشتى است ... غم نیست كه رحمت تو دریا دریاست
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نجوای بندگی

مناجات

در مناجات

راه گم كردم، چه باشد گر به راه آرى مرا
رحمتى بر من كنى واندر پناه آرى مرا
مى نهد هر ساعتى بر خاطرم بارى چو كوه
خوف آن ساعت كه با روى چو كاه آرى مرا
راه باریك است و شب تاریك، پیش خود مگر
با فروغ نور آن روى چو ماه آرى مرا
رحمتى دارى كه بر ذرّات عالم تافته است
با چنان رحمت عجب گر در گناه آرى مرا
شد جهان در چشم من چون چاه تاریك از فزع
چشم آن دارم كه بر بالاى چاه آرى مرا
دفتر كردارم آن ساعت كه گویى: باز كن
از خجالت پیش خود در آه آه آرى مرا
اسب خیرم لاغر است و خنجر كردار كُند
آن نمى ارزم كه در قلب سپاه آرى مرا
لاف یكتایى زدم چندان كه زیر بار عُجب
بیم آنستم كه با پشت دوتاه آرى مرا
هر زمان از شرم تقصیرى كه كردم در عمل
همچو كشتى زآب چشم اندر شناه آرى مرا
خاطرم تیره است و تدبیرم كژ و كارم تباه
با چنین سرمایه كى در پیشگاه آرى مرا
گر حدیث من به قدر جرم من خواهى نوشت
همچو روى نامه با روى سیاه آرى مرا
بندگى گر زین نمط باشد كه كردم «اوحدى»
آه از آن ساعت كه پیش تخت شاه آرى مرا

اوحدى مراغه اى

شرمساریم

خداوندى چنین بخشنده داریم
كه با چندین گنه امیدواریم
كه بگشاید درى كایزد ببندد ؟
بیا با هم در این درگه بنالیم
خدایا! گر بخوانى ور برانى
جز انعامت در دیگر نداریم
سرافرازیم اگر بر بنده بخشى
وگرنه از گنه سر برنیاریم
زمشتى خاك ما را آفریدى
چگونه شكر این نعمت گزاریم
تو بخشیدى روان و عقل و ایمان
وگرنه ما همان مشت غباریم
تو با ما روز و شب در خلوت و ما
شب و روزى به غفلت مى گذاریم
نگفتم خدمت آوردیم و طاعت
كه از تقصیر خدمت شرمساریم
مباد آن روز در درگاه لطفت
به دست ناامیدى سر بخاریم
خداوندا! به لطفت با صلاح آر
كه مسكین و پریشان روزگاریم

سعدى شیرازى

كریما ...

كریما به رزق تو پرورده ایم
به انعام و لطف تو خو كرده ایم
گدا چون كرم بیند و لطف و ناز
نگردد زدنبال بخشنده باز
چو ما را به دنیا تو كردى عزیز
به عقبى همین چشم داریم نیز
خدایا به عزّت كه خوارم مكن
به ذُلّ گنه شرمسارم مكن
به لطفم بخوان و مران از درم
ندارد بجز آستانت سرم
تو دانى كه مسكین و بیچاره ایم
فرومانده نفس امّاره ایم
به مردان راهت كه راهى بده
وزین دشمنانم پناهى بده
خدایا به ذات خداوندیت
به اوصاف بى مثل و مانندیت
به لبّیك حجّاج بیت الحرام
به مدفون یثرب علیه السلام
به طاعات پیران آراسته
به صدق جوانان نوخاسته
كه چشمم ز روى سعادت مبند
زبانم به وقت شهادت مبند
سعدى شیرازی

رباعیات پشیمانى

(1)

یا رب ز كرم درى به رویم بگشا *** راهى كه در او نجات باشد بنما

مستغنیم از هر دو جهان كن به كرم *** جز یاد تو هرچه هست بر از دل ما

(2)

یا رب ز كرم حال دعا بخش مرا *** از حال دعا جرم و خطا بخش مرا

تا امشب اگر مرا نیامرزیدى *** امشب به على مرتضى بخش مرا

(3)

یا رب مددى كه بى پناهیم همه *** اى بحر كرم غرق گناهیم همه

اى باعث روسفیدى روسیه ان *** بر ما نظرى كه روسیاهیم همه

(4)

یا رب تو به فضل خویش دلشادم كن *** گشتم ز گنه خراب آبادم كن

بگریختم از درگه تو یك چندى *** بد كردم و بازگشتم آزادم كن

(5)

یا رب مكن اندر صف محشر خجلم *** من كرده گناه و پیش خود منفعلم

اندر دو جهان ببخش و رحمى بنما *** چون غیر تو امّید نباشد به دلم

(6)

عصیان خلایق از چه صحرا صحراست *** در پیش عنایت تو یك برگ گیاست

هرچند گناه ما كشتى كشتى است *** غم نیست كه رحمت تو دریا دریاست

ابوسعید ابوالخیر