بحران هویت در نوجوانان
جست وجوی هویت یك كار دائم است و از زمانی كه نوجوان متوجه قیافه خود در آینه می شود و از خود می پرسد من چه كسی هستم، آغاز می شود. او از هیچ كس نبودن می هراسد و سركشی و نافرمانی او با والدین، تلاش و كشمكش برای یافتن هویت خویش است.
تعریف هویت
هویت كه معادل واژه لاتین (Identity) می باشد یعنی اعتقاد به اینكه ما فردی متمایز از دیگران و همچنین شخص مهم و باارزشی هستیم. به عبارتی دیگر هویت عبارت از افتراق و تمیزی است كه فرد بین خود و دیگران می گذارد، هویت شخصی، یك ساختار روانی اجتماعی است یعنی هم شامل طرز تفكرها و عقاید می شود كه معرف فرد است و هم نحوه ارتباط فرد با دیگران را می رساند.
بحران هویت
عدم موفقیت یك نوجوان در شكل دادن به هویت فردی خود اعم از اینكه به علت تجارب نامطلوب كودكی باشد یا شرایط نامساعد فعلی، بحران ایجاد می كند كه بحران هویت یا گم گشتگی نام دارد. در هنگام بحران هویت، نوجوان دچار تضادها و كشمكش های ضد و نقیض می شود، به پدر و مادر خود علاقه دارد و از طرفی به خاطر امر و نهی های مكرر، از آنها تنفر هم دارد، هم از نظر اقتصادی و عاطفی وابسته به آنان است و هم می خواهد مستقل عمل كند و با آنها مخالفت می كند، این تضادهای درونی به رفتارهای ضد و نقیض می انجامد و نوجوان را شدیداً دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی می كند.
بر اساس نظریه اریكسون، اگر هویت شخصی نوجوان در طی زمان بر اساس تجربیات حاصل از برخورد صحیح اجتماعی به تدریج ایجاد شود و نوجوان بتواند خود را بشناسد و از دیگران جدا سازد تعادل روانی وی تضمین می شود، ولی اگر سرخوردگی و عدم اعتماد جایگزین اعتماد گردد و به جای تماس با مردم، نوجوان گوشه گیر و منزوی شود و به جای تحرك به ركود گراید و به جای خودآگاهی و تشكیل هویت مثبت دچار ابهام در نقش شود، تعادل روانی وی به هم می خورد.
در نظریه واقعیت درمانی گلاسر، نیازهای اساسی انسان عبارتند از:« نیاز به مبادله عشق و محبت و نیاز به احساس ارزشمندی.»فرد باید دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن را بیاموزد، او باید در این دنیا شخصی را پیدا كند كه دوستش داشته باشد و متقابلاً شخص دیگری نیز او را دوست بدارد، اگر ممكن باشد اشخاص متعددی را، ولی حداقل یك نفر را دوست داشته و یك نفر نیز او را دوست بدارد. مفاهیم محبت و ارزشمندی، به قدری به هم نزدیك و وابسته است كه می توان آن دو را در قالب یك واژه به هم پیوند داد و اصطلاح «هویت»را به كار برد. بنابراین می توانیم بگوییم تنها نیاز اساسی انسان، نیاز به یك هویت است.
اگر شخص نتواند از دو طریقه محبت و احساس ارزشمندی به هویت مثبت و موفق خود دست یابد، سعی می كند از دو طریقه دیگر، یعنی، «بزهكاری و انفعال» به این هدف نایل شود. این دو راه نیز شخص را به یك هویت می رساند آن هم «هویت شكست»است. افراد شكست خورده در جامعه ما افراد تنهایی هستند.
آنها در تنهایی خویش،بسان كسی كه در تاریكی چیزی را جست وجو می كند به دنبال هویت خویش هستند. افرادی كه هویت شكست پیدا می كنند بیشتر تمایل دارند تنها و غیرمنطقی باشند و نیز حالت «خود انتقادی» پیدا می كنند. ضمناً رفتار آنان نیز بیشتر انعطاف ناپذیر و غیراثربخش است. غالباً این افراد از خود حالت هایی نظیر ضعف، مسئولیت ناپذیری و نداشتن اعتماد را نشان می دهند. ویلیام گلاسر روانشناس، معتقد است چیزی به نام بیماری روانی وجود ندارد و مسایل روانشناختی وقتی بوجود می آیند كه فرد احساس مسئولیت نداشته باشد و رفتارهای نادرست و روابط نادرست را در زندگی خود انتخاب كند.
عوارض بحران هویت
1- اختلال در احساس زمان:دسته ای از نوجوانان وقت را به بطالت می گذرانند و در مقابل این دسته، برخی نوجوانان نیز احساس می كنند كه زمان به سرعت می گذرد و هیچ گاه وقت و زمان و مجال كافی برای انجام امورشان نخواهند داشت.
2- احساس شدید نسبت به خویش:در این حالت فكر نوجوان همیشه مشغول خصوصیات شغل و نقشی است كه بر عهده دارد و نمی تواند افكارش را از دایره تنگ خویش آزاد سازد. به عبارتی دیگر نمی تواند از خود فراتر برود.
3- هویت منفی:در این صورت نوجوان وظایف و نقشی را كه به واسطه خانواده یا اجتماع برایش مناسب تشخیص داده شده و به وی محول شده را با تمسخر یا با پرخاشگری و حالتی خصمانه رد می كند و ممكن است رفتاری عجیب و غریب و نامأنوس اجتماعی از خود نشان بدهد.
شیوه های شناخت نوجوانان دارای هویت مثبت و موفق
1- جدایی و استقلال كامل از والدین
2- تكامل و درك جنسیت خود ( پسر بودن یا دختر بودن. )
3- توسعه و تكامل وجدان و اخلاقیات
4- اقدام و تعهد به كار كردن و از دسترنج خویش بهره بردن
5- گرایش و علاقه برای ارتباط عاطفی با جنس مخالف و تشكیل خانواده و تربیت فرزندان
5- رسیدن به ثبات عاطفی بیشتر، نزدیكی و صمیمیت، پختگی و تعادل
6- قابلیت انطباق به دلیل ثبات عاطفی و عقلانی و فلسفی و قدرت سازگاری بیشتر با اجتماع
7- واقعیت گرایی، كمال طلبی، خود رهبری و خودكفایی.
شیوه های مختلف شكل گیری هویت
1- از طریق داشتن ارتباط و درگیری عاطفی با خود و دیگران
2- بر اساس آن چیزهایی كه دوست داریم و ما را ارضاء می كنند
3- چگونگی برداشت ها و نظرات دیگران نسبت به ما
4- ارزش یابی های ما از خودمان در ارتباط با شرایط زندگی و اوضاع اجتماعی و اقتصادی
5- تصورات ما درباره وضع جسمانی و شیوه لباس پوشیدن.
بحران هویت نوجوانان ممكن است در بعضی افراد تا سنین جوانی و میانسالی و گاهی حتی تا سنین بالاتر نیز ادامه داشته باشد. برای كمك به نوجوان جهت یافتن هویت بازنیافته اش و شناخت خویش كه در نقش خود ابهام دارد، باید روابط باز و صمیمانه با او برقرار كرد و با تكیه بر نقاط مثبت وی به او فرصت تجربه شخصی داده شود. مشاوره فردی با اینگونه نوجوانان تهدید را در آنها تقلیل می دهد. تفاهم توأم با همدلی و احترام مثبت نقش عمده ای را در اینگونه مشاوره ها ایفا می كند.
منابع فارسی:
بحران هویت در دوره نوجوانی و ارزیابی آن، دكتر سید احمد احمدی
مدارس بدون شكست، تألیف ویلیام گلاسر، ترجمه ساده حمزه
منابع انگلیسی:
Glasser,w.Reality therapy
Sandhu, Daya singh. Reality therapy. Professional school counsding,Apr2000, vol.3
جمشید جراره دانشجوی كارشناسی ارشد مشاوره
روزنامه همشهری