تبیان، دستیار زندگی
«بابالنگ دراز عزیز، من اسمم را عوض کرده ام. در دفتر البته اسم من همان جروشا است ولی همه مرا «جودی» صدا می کنند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مرا جودی صدا کنید!

بابالنگ دراز

چهارشنبه

«بابالنگ دراز عزیز، من اسمم را عوض کرده ام. در دفتر البته اسم من همان جروشا است ولی همه مرا «جودی» صدا می کنند. کاش مادام لیپت سلیقه بیشتری در انتخاب اسم اطفال به خرج می داد ... می خواهید یک چیزی برایتان بگویم؟ من سه جفت دستکش چرمی خریده ام، من تا حالا دستکش حقیقی با پنج انگشت نداشته ام حالا هر نیم ساعت یکبار آنها را از کشوی میز بیرون می آورم و دستم می کنم ...

باباجون آنقدر که تفریح های دانشکده برای من ناراحت کننده است درس های آن مشکل نیست. بیشتر اوقات من نمی فهمم دخترها چه می گویند و برای چه می خندند. شوخی های آنها مربوط به گذشته است که همه کس جز من در آن سهیم است. احساس می کنم در این دنیا بیگانه هستم و زبان مردم را نمی فهمم... در اینجا کسی نمی داند که من در یتیم خانه بزرگ شده ام. من به سالی گفتم که پدر و مادرم فوت کرده اند و یک آقای مسنی مرا به دانشکده فرستاده ... نمی دانید چقدر دلم می خواهد مثل سایر دخترها باشم ولی خاطره «موسسه خیریه ژان گریر» که دورنمای دوران طفولیت من است بزرگترین تفاوت بین من و آنهاست ...»

25 اکتبر

«من در تیم بسکتبال پذیرفته شدم. دانشکده روز به روز بهتر و بهتر می شود. من دخترها، معلم ها، کلاس ها و باغ دانشکده و تمام خوراکی های آن را دوست دارم. قرار بود فقط ماهی یکبار برای شما نامه بنویسم. در صورتی که هر چند روز یکبار چندین ورق سیاه کرده ام. آخر من آنقدر هیجان زده شده بودم که هر وقت ماجرایی تازه می دیدم دلم می خواست راجع به آن با یک نفر صحبت کنم. امیدوارم این پرچانگی مرا ببخشید.

دختر پرگوی شما جودی ابوت

بابالنگ دراز

15 نوامبر

جودی توضیح مفصلی درباره خرید چند دست لباس و لذتی که از داشتن آنها به او دست داده نوشته و توضیح داده وقتی که در دوره دبیرستان از لباسهای کهنه ای که در جعبه برای فقرا فرستاده می شد می پوشید همیشه می ترسید که در کلاس پهلوی دختری بنشیند که لباس قبلاً متعلق به او بوده ... او می نویسد «اگر تمام عمر جوراب ابریشمی بپوشم اثر جای زخمی که بر دلم نشسته از بین نخواهد رفت».

19 دسامبر

«بابالنگ دراز عزیز دوست دارم بدانم شما چه شکلی هستید، حیلی پیر هستید یا فقط یک کمی؟ تمام سرتان بی مو است یا فقط یک قسمت آن؟ من عکس شما را آنطور که فکر می کنم، کشیده ام «در حاشیه تعدادی از نامه ها، جودی تصاویر ساده ای برای نشان دادن احساس خود نقاشی کرده است. جودی در ادامه نامه نوشته: «من عهد بسته ام شبها کتابهای غیردرسی بخوانم، برای اینکه 18 سال توخالی پشت سر گذاشته ام که بایستی آن را پر کنم. تمام نکاتی را که یک دختر فامیل دار و صاحب خانه و زندگی و کتابخانه به مرور یاد می گیرد، من از آن غافل بوده ام مثلاً من هیچ دیوید کاپرفیلد یا آیوانهو و ... را نخوانده ام. هرگز عکس مونالیزا را ندیده ام و هرگز نامی از «شرلوک هولمز» نشنیده بودم. با همه اینها تصدیق کنید باید بدوم تا به دیگران برسم ...» در نامه بعدی جودی نوشته که در تعطیلات کریسمس او به همراه یک دختر دیگر در مدرسه می مانند و از برنامه هایی که برای این ایام در نظر گرفته اند صحبت کرده است.

بابالنگ دراز

اواخر تعطیلات

جودی بعد از دریافت پنج لیره طلا به عنوان عیدی از طرف بابالنگ دراز احساس خود را از دریافت این عیدی به زیبایی توصیف کرده و فهرست چیزهایی را که با این پول خریده، نوشته و توضیح داده که به دوستانش گفته این هدایا بوسیله پست از طرف خانواده اش فرستاده شده است، بعد به شرح کارهایی که در تعطیلات انجام داده و خیلی هم برایش هیجان انگیز بوده پرداخته است. در پایان نامه نوشته:«با یک دنیا محبت- جودی» سپس اضافه کرده: «شاید صحیح نباشد که من بنویسم «با یک دنیا محبت» اگر چنین است معذرت می خواهم، ولی آخر من باید یک نفر را دوست بدارم و باید بین شما و مادام لیپت یکی را انتخاب کنم، بنابراین باباجون عزیزم شما باید این بار را به دوش بکشید، برای اینکه من نمی توانم مادام لیپت را دوست بدارم».

بابالنگ دراز

انتشار شعر نامه جودی در مجله مدرسه

در نامه بعدی جودی خبر انتشار یکی از اشعارش را در مجله ماهانه مدرسه می دهد و بعد خبر ناراحت کننده رفوزه شدنش از ریاضیات و نثر لاتین. در یکی از نامه ها می نویسد:«حاضرید نقش مادربزرگ مرا بازی کنید؟ سالی یک مادر بزرگ دارد و ژولیا و لئونورا هر کدام دو تا و امشب آنها را با هم مقایسه می کردند، دیروز که به بازار رفتم، کلاهی دیدم که برای یک مادربزرگ جان می دهد، خیال دارم آن را برای هشتاد و سومین سال تولدتان به شما هدیه دهم!!»

در نامه های بعدی جودی خبر قبولی خود را در امتحان ریاضی و لاتین نوشته و از بابالنگ دراز به خاطر اینکه هیچ گونه عکس العملی در مقابل اخبار او نشان نمی دهد گله کرده است و اظهار کرده، حتماً او نامه های جودی را بدون اینکه حتی به آنها نگاهی کند به سبد می اندازد.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.