آید به کام غمزدگان غمگسار باز آید زهی خجسته زمانی که یار باز آید بدان امید که آن شهسوار باز آید به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم ز سر نگویم و سر خود چه کار باز آید اگر نه در خم چ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : پنج شنبه 1382/06/27
یار می آید
به کام غمزدگان غمگسار باز آید | زهی خجسته زمانی که یار باز آید |
بدان امید که آن شهسوار باز آید | به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم |
ز سر نگویم و سر خود چه کار باز آید | اگر نه در خم چوگان او رود سر من |
بدان هوس که بدین رهگذار باز آید | مقیم بر سر راهش نشسته ام چون گرد |
گمان مبر که بدان دل قرار باز آید | دلی که با سر زلفین او قراری داد |
به بوی آنکه دگر نوبهار باز آید | چه جورها که کشیدند بلبلان از دی |
که همچو سرو به دستم نگار باز آید | ز نقش بند قضا هست امید آن حافظ |