تبیان، دستیار زندگی
گی باید مورد تجلیل و تکریم آحاد مردم و مسئولان قرار گیرند. اشاره: دکتر علی شریعتمداری استاد رشته تعلیم و تربیت ، از مفاخر فرهنگی کشورما می باشند . ایشان گامهای مؤثری در جهت احیای رشته تعلیم و تربیت در جامعه دانشگاهی برداشته ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مصاحبه با دکتر علی شریعتمداری

نخبگان و مفاخر فرهنگی باید مورد تجلیل و تکریم آحاد مردم و مسئولان قرار گیرند.


اشاره:

دکتر علی شریعتمداری استاد رشته تعلیم و تربیت ، از مفاخر فرهنگی کشورما می باشند . ایشان گامهای مؤثری در جهت احیای رشته تعلیم و تربیت در جامعه دانشگاهی برداشته است. دکتر شریعتمداری آثار علمی بسیاری از خود به یادگار گذاشته اند که عناوین و آثار ایشان به شرح زیر است.


تألیفات :

1 – آمادگی تربیتی معلمان مدارس ابتدائی در ایران 2 – ارزیابی شخصیت در مناسبات انسانی 3 – اصول فلسفه تعلیم و تربیت    4 – انقلاب فرهنگی  و آزادی دانشگاه  5 – تعلیم و تربیت اسلامی 6 – تعلیم و تربیت در اسلام و اصول اخلاقی اسلام 7 – جامعه و تعلیم و تربیت 8 – چند مبحث در برنامه ریزی درسی 9 – دو گفتار 10 – رسالت دانشگاه و تعهد روشنفکر 11 – روانشناسی تربیتی 12 – روشنفکر کیست ؟ 13 – شناخت 14 – فلسفه 15 – مقدمه روانشناسی 16 – نقدی بر فلسفه مادی دیالکتیکی و ویژگیـهای نظام توحیدی 17 – اصول تعلیم و تربیت 18 – سیاست و خردمندی 19 – رسالت تربیتی و علمی مراکز آموزشی 20 – پرورش تفکر 21 – نقد آراء برخی از دانشمندان معاصر 22 – نقد و خلاقیت در تفکر


ترجمه کتاب

: 1 - اصول راهنمایی و مشاوره 2 – تفکر منطقی – روش تعلیم و تربیت 3 – فرهنگ سکوت 4 – منطق -  تئوری 5 – شیوه های فکر 6 – تاریخ اندیشه های تربیتی

دکتر شریعتمداری همچنین مسئولیتهای متعددی ، در عرصه های فرهنگی کشور به عهده داشته اند ، از جمله می توان به تصدی وزارت علوم و فرهنگ و ارشاد در آغاز انقلاب اسلامی ، عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی ، ریاست فرهنگستان علوم و مسئول گروه علوم انسانی در شورای عالی پژوهش کشور ، اشاره کرد.


تبیان: در آغاز مایل هستیم، به طور اجمالی با سوابق علمی و آموزشی جنابعالی آشنا شویم؟

اینجانب پس از طی دوره ابتدایی وارد دانشسرای مقدماتی شیراز شدم. از سال 1321 در شهرستانهای مختلف استان فارس آموزگار بودم  و بعد از آن وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شدم. حدود سال 1330 لیسانس رشته قضایی گرفتم و در همان زمان وارد دانشگاه ادبیات دانشگاه تهران شده و در رشته فلسفه و علوم تربیتی به تحصیل پرداختم. در سال 1332 شاگرد اول این رشته شدم.  سال 1335 به همراه دیگر دانشجویان رتبه اول دانشگاهها ، عازم آمریکا شده ، به ایالت میشیگان رفتم ، در دانشگاه این ایالت حدود 4 ماه زبان خواندم و بعد از آن در دوره آموزش متوسطه دانشگاه میشیگان شرکت کردم و ظرف مدت یکسال دوره کارشناسی ارشد را گذرانده و مدرک آن را کسب نمودم.

سپس در دانشگاه تنسی ، دوره دکتری را تمام کردم و چون قبل از اینکه به خارج اعزام شوم ، چند بار به زندان رفته بودم ، فکر می کردم که اگر به ایران بازگردم ، به من اجازه نخواهند داد ، در دانشگاههای کشور به تدریس مشغول شوم به همین خاطر در آمریکا با کمک و معرفی یکی از اساتید برجسته آمریکا ، به 12 دانشگاه ، برای تدریس دوره لیسانس معرفی شدم و کار خود را در آمریکا ادامه دادم. اما نتوانستم  خودم را قانع کنم و در آمریکا بمانم ، بنابراین در سال 1337 به ایران بازگشتم. در آن زمان می خواستند، در دانشگاه شیراز دبیر علوم تربیتی، تربیت کنند ، بنابراین احتیاج مبرمی به استاد تعلیم و تربیت داشتند. از این رو بنده به عنوان دانشیار علوم تربیتی در دانشگاه شیراز مشغول به کار شدم. تقریباً 3 سال در شیراز مشغول به کار بودم و در آنجا به علّت فعالیتهای سیاسی مدت 4 ماه را در زندان سپری کردم. پس از آنکه آزاد شدم، به عنوان شرط اشتغال به تدریس می خواستند از من تعهد بگیرند که فعالیت سیاسی نکنم، البته من قبول نکردم و به همین خاطر مدتی بیکار شدم. سرانجام در سال 1341 وارد دانشگاه اصفهان شده و تا سال 1357 به کار خود ادامه دادم. در آن سال برای استقبال امام همراه شهید بهشتی و مقام معظم رهبری، به تهران آمدم و بعد به اصفهان بازگشتم، پس از آن از طرف دولت موقت و شورای انقلاب، پیشنهاد تصدی وزارت علوم و فرهنگ و ارشاد به بنده داده شد. این دو وزارتخانه آن زمان با هم یکی بودند. سپس در سال 1359 که امام خمینی (ره) تصمیم به تشکیل ستاد عالی انقلاب فرهنگی گرفتند، به فرمایش ایشان من عضو این شورا شدم و عضویتم در این ستاد همچنان ادامه دارد. مدتها مسئول گروه علوم انسانی در شورای عالی برنامه ریزی و همچنین مسئول گروه علوم انسانی در شورای عالی پژوهش کشور بودم. مدتی هم ریاست فرهنگستان علوم را برعهده داشتم.


تبیان: لطفاً بفرمائید که از چه زمانی و چگونه وارد عرصه فعالیتهای سیاسی شـدید؟

در سالهای 1325 و 1326 در شیراز، انجمن پیروان اسلام را تشکیل دادم و در دانشسرای مقدماتی، مراقب شبانه بودم که معمولاً شاگردانم در فعالیتهای دینی ما شرکت می کردند ، من در فسا، جهرم ، استهبان و دیگر شهرهای استان فارس فعالیت سیاسی و فرهنگی داشتم و سخنرانی هم می کردم. سال 1328 در شهرستان فسا، چند ماهی پس از واقعه ترور شاه، در دفتر روزنامـه پارس شیراز، به اتهام شرکت در سوءقصد علیه شاه، دادگاه نظامی مرا احضار کرد. بعد به فسا رفته و خود را معرفی نمودم. آن زمان پادگان به جهرم منتقل شده بود؛ به آنجا رفتم که اعلام کردند ، حکومت نظامی لغو شده و سرانجام مخفیانه به شیراز آمدم. نکته جالب توجه این که در واقع سخنرانی های من هیچ ارتباطی با ترور شاه نداشت. این اتهام، صرفاً نوعی بهانه بود که مانع فعالیتهای بنده شود. بعد از این وقایع به تهران آمدم. در آن زمان آیت ا... کاشانی را به اتهام دست داشتن در ترور شاه به لبنان تبعید کرده بودند و من در جلسات طرفداران ایشان شرکت می کردم. در یکی از این جلسات فردی به نام محمد نخشب که آن زمان مسئول یک نهضت آزادی خواه بود و جوانان دیندار را به همکاری دعوت می کرد، مرا به همکاری برای تشکیل ائتلاف دعوت کرد ، من هم قبول کردم ، ائتلاف کردیم و  به صورت حزب مردم ایران فعالیت می کردیم ، سرانجام حوالی آبان ماه سال 1332 پس از جلسه ای که در منزل آیت ا... زنجانی به منظور تنظیم برنامه اعتصاب سراسری داشتیم، دستگیر و زندانی شدم و به این ترتیب در فعالیتهای سیاسی و جریانهای مختلف قبل از انقلاب حضور فعالی داشتیم.


تبیان: به نظر شما چه نسبتی بین دین، اخلاق و تعلیم و تربیت وجود دارد؟

اصولاً تربیت، تنها وسیله ارائه آموزش های دینی، علمی، اخلاقی و ... است. یعنی آنچه در جامعه انسانی اهمیت دارد، مسئله تربیت است و انبیاء هم برای تربیت انسان ها آمده اند. تربیت معلم، یک مسئله اساسی و مهم است که باید برای آن هزینه شود. برای فهم درستِ نسبت دین، اخلاق و تربیت ، باید تعریف درستی از هریک از این سه مفهوم ارائه دهیم، آنگاه در پرتو برداشت مناسب، از مفاهیم آن، نسبت این سه مفهوم با یکدیگر آشکار می شود. دربارۀ دین، تعاریف بسیار زیادی ارائه شده است و اساساً یکی از دشواریهای علمی در جامعه شناسی دین، ارائه تعریف جامعی از دین است، به طوری که بتوان از آن تعریف قدر مشترکی میان همه ادیان پیدا کرد. به نظر می رسد ارائه چنین تعریفی با چنین رویکردی که بتواند همه ادیان را در بر بگیرد غیر ممکن است. به تعبیر دیگر بی آنکه خواسته باشیم، وارد منازعات مفهومی در این خصوص می شویم؛ در عبارت مختصر: دین عبارت است از مجموعه قواعد و قوانین اخلاقی، فردی و اجتماعی که سعادت آدمی در گرو عمل به آن است. بنابراین دین امری مقدس است ، و بدین معنا از سوی عالم ربوبی به بنده نازل شده است.

اخلاق، جمع خُلق است و خُلق به معنی صفت ساکن در نفس آدمی است. اخلاق مشتمل بر دستور العملهایی است که ضمن مطابقت با فطرت آدمی، فعلیّت کمال روح آدمی نیز در گرو عمل به آن است. از تربیت نیز تعاریف بسیاری به عمل آمده است. یکی از بهترین تعاریف از تربیت، تعریفی است که مرحوم استاد مطهری به عمل آورده اند. تربیت عبارت است از "شکوفایی قوای آدمی." مفهوم قوای نفس، از مفهوم اخلاق است، یعنی مجموعه قوای مثبت روحی که خداوند در شخصیت آدمی به ودیعه نهاده ، بنابراین مفهوم دین اعم از اخلاق است. زیرا مشتمل بر قوانین حقوقی ، اجتماعی و ... نیز می شود. از سوی دیگر مفهوم تربیت نیز اعم از اخلاق است، زیرا مشتمل بر مجموعهایی از توانایی های روحی و بشری است.


تبیان:  چه مقایسه ای می توان بین پیام تربیتی پیامبران و دانش تربیتی امروز انجام داد؟

دانش تربیت این است که افراد دست اندرکار تربیت، مربیان یا پدر و مادر، به راحتی می توانند شاگردان یا فرزندان خود را از لحاظ فکری، عقلانی، اجتماعی، عاطفی و حتی از لحاظ بدنی تربیت کنند، تا در نهایت به صورت یک فرد سالم در جامعه به حیات خود ادامه دهد و اینکه گفته اند ادیان، رسالت تربیتی دارند همین است یعنی ادیان آمده اند انسان ها را هدایت و در همان راستا تربیت نمایند. تربیت اخلاقی، اجتماعی، معنوی و پرورش فکر، محور اصلی تعلیم و تربیت اسلامی است و ما اگر بخواهیم نظام فکری اسلام را تجزیه و تحلیل کنیم، می بینیم که تربیت در ابعاد مختلف، یک منظومه از آموزه های اسلامی را تشکیل می دهد، ما در قرآن و روایات هم این مسئله را به وفور مشاهده می کنیم.


تبیان:  دانش تعلیم و تربیت  به شکل امروزی اش یک دانش غربی است. سئوال این است که چرا نظام تعلیم و تربیت غربی نتوانسته است از سیاستمداران و تصمیم گیرندگان غربی، یک موجود اخلاقی بسازد. پس به نظر می رسد که این سیستم تعلیم و تربیت دارای نقص جدی است، شما این نقص را چگونه ارزیابی می کنید؟

این که بگوئیم تعلیم و تربیت از غرب آمده، درست نیست ، ما در تاریخ اسلام و تاریخ کشورمان مشاهده می کنیم که افرادی مانند شهید مطهری در حوزه تربیت، خوش درخشیده اند، پس تعلیم و تربیت جایگاه ویژه ای در اسلام و ایران دارد ، در جهان اسلام ، یک نظام تربیتی ، که ابعاد مختلف شخصیت انسان را پرورش می دهد، وجود دارد. و اما غرب هم در تعلیم و تربیت، دچار نقصان است و این ناشی از فقدان تربیت اساسی در فضای انسانی این کشورهاست. غرب وضعیت اخلاقی خوبی ندارد. متأسفانه در غرب افسار تربیت به دست رسانه ها افتاده و رسانه ها نیز در دست سرمایه داران است و آنها هم اهداف شوم خود را در راستای قدرت خویش پیاده می کنند که حتی شنیده می شود که دانش آموزان غربی، معلمان خود را کتک می زنند.


تبیان:  نظرتان در مورد بخش نخبگان سایت تبیان چیست؟

نخبگان باید مورد تجلیل و تکریم همه قرار بگیرند ، باید هزینه بیشتری را برای تعلیم و تربیت صرف کرد. در نهایت لازم است شرایط را برای موفقیت جوانان فراهم نمود.

از شما و تمامی همکارانتان، که چهره های با فضیلت و عالم را به جامعه معرفی میکنید، تشکر می نمایم و موفقیت و سلامتی را از خداوند متعال برای شما مسئلت دارم.

nokhbegan@tebyan.net