حوزه بغداد
حوزه بغداد بخشى از جنبش و تكاپوى عظيم كلامى و فقهى حوزه هاى شيعه را به خود اختصاص داده اسـت و شـايـد از مـدارس قديم كلامى شيعه به معناى حقيقى كلمه باشد, اين حوزه دوران فـعـاليت خود را ازعصر حضرت امام محمد الجواد (195 - 220 ق ) آغاز كرده و متكلمان و فقيهان نـامـى و چهره هاى برجسته اى در آن طلوع كرده اند, تشيع در بغداد ريشه اى كهن دارد و به عصر سـلـمان فارسى (م 36 ق )بازمى گردد (- حوزه مدائن ), ابواسحاق ابراهيم منجم شيعى نخستين شخصى است كه در بهار 145 ق ساعت مناسب براى آغاز بناى شهر بغداد را به منصور اعلام داشت (دايره المعارف تشيع , 4/26 - 27),لذا شيعيان در نهضت فرهنگى بغداد از سالهاى اول بناى بغداد نـقـش حـساس و مهمى داشتند و يكى از مراكز نفوذ و تجمع شيعيان از بدو فتح عراق به حساب مـى آمـد, روش خلفاى عباسى با تشيع در بغدادمختلف و متفاوت بود و هرگاه شيعيان در بغداد داراى آزادى عمل بودند اين شهر رونق فرهنگى مى يافت و هنگامى كه در صدد آزار و كشتار آنان بـرمـى آمدند رو به انحطاط مى رفت , قرن چهارم و مطلع قرن پنجم هجرى روزگار حاكميت آل بـويـه از مـهمترين دوران در تاريخ شيعه است , زيرا در اين برهه كتابهاى چهارگانه روايى شيعه : كافى , من لا يحضره الفقيه , تهذيب , استبصار و همچنين كتابهاى چهارگانه رجالى فهرست شيخ طـوسـى , رجـال شيخ طوسى , رجال نجاشى , رجال كشى كه محور و مدار تشريع نزد فقها اماميه هـسـتند, در اين مقطع زمانى گردآورى شد و مكتب تشيع اثنى عشريه به اندك اندك از سبعيه وغـلات دورى گـرفت و واقفيه و معتزله و بعضى از فرقه هاى ديگر در تشيع حل شدند, و مكتب اسـتـوار و بـزرگ شيعه پايه گذارى شد, مكتب اهل حديث يا اخباريون با آغاز دوره غيبت صغرى (260 - 329 ق ) تانيمه دوم قرن چهارم هجرى بر مدارس شيعى كاملا سايه افكنده و قدرت مطلق در حوزه هاى علمى شيعه را از آن خود كرده بودند, مساله مهدويت نيز در آن عصر از مسائل بسيار مهم و بحث انگيز بود ودشمنان از اين زاويه به تشيع حمله كرده و اتهامهاى گونه گونى به شيعه مـى زدنـد كـه با به قدرت رسيدن دولت شيعى آل بويه در ايران و عراق سلسله مدارس فلسفى و كـلامى شيعه شكل گرفت و گروه بزرگى ازمتكلمان تواناى شيعه پا به عرصه گذاشتند و پس از مبارزه اى سخت با اخباريان با انتشار آثارى مانند تصحيح الاعتقاد, و مقابس الانوار فى الرد على اهل الاخبار از شيخ مفيد و رساله فى الرد على اصحاب العدد از شريف مرتضى از قدرت آنان كاسته شـد و مـكـتـب اهـل عقل و اصحاب اجتهاد قدرت را به دست گرفتند (مجله حوزه , شماره 78, 1375 ش , 146), پـس از تـسـخـير بغداد در جمادى الاولى سال 334ق به دست معزالدوله احمد بوبهى در عصر خلافت المطيع باللّه عباسى و به قدرت رسيدن شيعيان , آزاديهاى مردم بازگشت و حلقات درس و بحث فلسفه , كلام , طب , نجوم , عرفان , رياضيات , و سايرابواب علم رونق گرفت , عصر آل بويه در بغداد از درخشانترين اعصار تمدن اسلام گرديد.
بـعضى از مشهورترين زعماى حوزه بغداد عبارتند از: ثقه الاسلام شيخ ابوجعفر محمد (م 329 ق ) فـرزنـد يـعقوب كلينى صاحب كتاب گرانقدر كافى وى رياست فقهاى شيعه را در عصر المقتدر بـاللّه خـليفه عباسى به دست گرفت , و اصناف علما از دور و نزديك به مدرسه او پيوستند, استاد دكتر حسين محفوظ در مقدمه خود بر كتاب كافى مى نويسد (.. .
و كان مجلسه مشابه آكابر العلماء الراحلين فى طلب العلم كانوا يحضرون حلقته لمذاكرته و مفاوضه و التفقه عليه ...) (اصول كافى , 1/14) يعنى مجلس درس او مركز بزرگان علما بود كه از دور و نزديك براى كسب دانش بار سفر بـسته و به حلقه درس او جهت تفقه وبهره گيرى به او پيوستند,.. .
شيخ المشايخ ابوعبداللّه محمد (م 413 ق ) معروف به شيخ مفيد از اعاظم متكلمان و فقهاى اماميه كه صدها شاگرد در حوزه او كـسـب دانـش مـى كردند و علم الهدى شريف مرتضى (م 436 ق ) از متكلمان و علماى بلند آوازه شـيـعه كه كرسى تدريس در بغداد منحصر به او گرديد, شيخ ابوجعفر محمد طوسى (م 460 ق ) مـعـروف بـه شيخ الطائفه , در 408 ق از خراسان وارد بغداد گرديدو به حوزه درس شيخ مفيد و سـيـد مـرتـضى و غيره پيوست , خليفه عباسى القاتم بامراللّه كرسى تدريس علم كلام را در حوزه بغداد به او تفويض نمود و طلاب علوم دينى از هر سوى به حوزه وى پيوستند وشاگردانش بيش از سيصد نفر بودند, شيخ آقابزرگ تهرانى در شرح زندگانى شيخ طوسى سى و شش نفر را از اكابر تلامذه او نام برده است .
حوزه شيعى بغداد در آن ايام به عنوان مهد تربيت و خاستگاه عالمان دينى و مجتهدان و متكلمان و فـقـهاى اماميه بلند آوازه بود و عظيمترين ميراث ارزشمندى را از خود به جاى گذارد و مركز فـرهـنـگـى تـربيت صدها عالم فقيه متكلم و معتقد به مكتب اهل بيت (ع ) بود كه به همت والا و پشتكار خستگى ناپذير آنان مشعل فروزان تشيع در جاى جاى جهان اسلام درخشان گرديد. از طـرف ديگر مكتب تشيع و پيروان آن به صورت مظهر ناسازگارى با ستم دربار خلفاى عباسى بـيـن تـوده هـاى مـردم و يك ايدئولوژى پيشرو نزد مسلمانان جايگاه بلندى يافته بود اين جنبش فـكـرى سـبب شددربار عباسيان به هراس افتد از اين روى با امراى ترك سنى عليه امراى شيعى ايـرانـى پيمان بستند و اين پيمان شوم سبب شد حكومت سامانيان (261 - 389 ق ) در ماوراءالنهر خراسان كه پناهگاه سبعيه به شمار مى آمد به دست الپتكين سردار ترك غزنوى و حكومت آل بويه (320 - 448) بـه دسـت سـلاجقه برانداخته شوند, با تصرف بغداد به دست طغرل بيك سلجوقى (447 ق ) حـوزه عـظـيـم و دانـشـگـاه بـزرگ شـيـعـى بغداد نيز متلاشى شد و به آتش كشيدن كـتـابـخانه هاى اماميه و شيعه كشى در تمام مراكز شيعى به راه افتاد و فتنه هاى گروهى سنى و شيعه رخ نمود, از جمله آثار شيعى كتابخانه شريف مرتضى كه هشتادهزار كتاب نفيس منحصر به فرد را در خود جاى داده بود و كتابخانه ابونصر شاپور بن اردشير وزير بهاءالدوله بويهى كه در 381 ق در محله شيعه نشين كرخ به گونه (بيت الحكمه ) مامون بنا شده بود با آتش منهدم گرديدند, ياقوت حموى در وصف اين كتابخانه مى نويسد .. . در كتابخانه موقوفه ابونصر شاپور.. .
كتابهايى بود كه مانند آن كتابها را كسى در جهان سراغ نداشت و بيشتر اين كتابها به خط نويسندگان برجسته و معتبر به رشته ء تحرير درآمده بود و هنگام ورود طغرل بيگ شاه سلجوقى به بغداد در سال 447 ق ايـن كـتـابـخـانـه بـا آنچه در محله كرخ بود به آتش كشيده شد.. .
(معجم البلدان , 2/342) و هـمـچـنين خانه و كتابخانه شيخ طوسى را آتش زدند و كرسى وى كه بر روى آن به تدريس كلام مـى پـرداخـت بـه مـيدان بزرگ كرخ آورده و سوزانيده شد (المنتظم , ابن جوزى , 16/16), شيخ طوسى ناگزير مخفيانه به حوزه كربلا و پس از مدتى به نجف اشرف هجرت نمود و مدرسه خود را در نجف تاسيس كرد.